وب سایت معرفی و خرید کتاب های صادق خادمی

دسترسی سریع

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

روان شناسی | حمایت روانی | انواع افسردگی | استرس

ضرورت شناخت حمايت رواني و راهكارهاي آن:

 

بهداشت روانی:

بهداشت روانی به معنای سلامت فکر و منظور نشان دادن وضع مثبت در سلامت روانی است،که خود می تواند نسبت به ایجاد تحرک و پیشرفت و تکامل در حد فردی،ملی بین المللی کمک نماید.

زیرا وقتی سلامت روانی شناخته شد،نسبت به دست یابی به آن اقدام می شود و راه برای تکامل فردی و اجتماعی باز می گردد.

سازمان جهانی بهداشت،بهداشت روانی را این چنین تعریف می کند:«بهداشت روان در درون مفهوم کلی بهداشت جای می گیرد و بهداشت یعنی توانایی کامل برای ایفای نقش های اجتماعی،روانی و جسمی.بهداشت، تنها نبودن بیماری و یا عقب ماندگی نیست.»

در تعریف فوق سازگاری با محیط اهمیت زیادی دارد.و کسی که با محیط خود،اعضای خانوداه،دوستان و اطرافیان خود سازگاری داشته باشد از نظر بهداشت روانی بهنجار خواهد بود.

در مقابل کسی که از انجام دادن چنین کاری ناتوان باشد از نظر روانی بیمار خوانده می شود.زیرا چنین شخصی بیم آن می رود که تضادهای خود را به صورت اختلال های خفیف روانی نشان دهد.

 

حمایت روانی:

فرایندی که در راستای تأمین سلامت روانی افراد آسیب دیده صورت می گیرد تا بتواند با شرایط و محیط سازگاری ایجاد کند.

تیم حمایت روانی تشکیل شده است از:

1)روانشناس

2)روانپزشک

3)مددکار

4)مشاور

5)معتمدین

6)اعضاء شورای شهر

7)یک روحانی

 

مراحلی که یک فرد آسیب دیده طی می کند:

 

1)مرحله ی شوک(انکار):

 این مرحله در دقایق اولیه رخ می دهد و همراه با احساساتی همچون ترس/گیجی/بهت زدگی ست و فرد هیچ کاری نمی تواند بکند و هیچ گاه در این مرحله فرد گریه نمی کند.

 

 

                                                        

 

 2)مرحله ی  قهرمان گری:

فرد با دیدن شرایط تصمیم می گیرد خود وارد عمل شود و به نجات دیگران بپردازد.این مرحله در ساعات اولیه ی حادثه به وقوع می پیوندد.

در این مرحله باز هم از گریه خبری نیست.

 

3)فراموش کرن غم:

این مرحله همراه با گریه است جهت تسکین و آرامش یافتن،گریه مناسب می باشد.در این مرحله فرد کمی امیدوار می شود.

  • به یاد داشته باشیم که به هیچ عنوان از گریه ی فرد خودداری نکنیم و به او امید واهی ندهیم.این امر باعث سلب اعتماد او نسبت به شما می شود.

 

                                                            

 

  4)مرحله ی مواجهه با واقعیت:

در این مرحله فرد وقعیت ها را حس می کند و رویدادهایی را که رخ داده و چیزهایی که از دست داده است(دوستان/عزیزان/دارایی ها/موقعیتهای شغلی و مالی و …)و مشکلات جدیدی که با آن روبرو است را به یاد می آوردو بدین صورت شرایط او دوباره نزول پیدا می کند.

این مرحله در دو هفته ی اول صورت می گیرد.

 

5)مرحله ی سازمان دهی مجدد:

فرد سعی می کند شرایط را درک کند و به بازسازی خرابی ها و … می پرازد و کم کم رو به بهبود می رود.

این مرحله بین 6 ماه تا یک سال به طول می انجامد.

 

نکاتی که امدادگران باید در مواجهه با افراد آسیب دیده مورد توجه قرار دهند:

_این نکته خیلی ضروری ست که هیچ گاه به فرد دروغ نگوییم،زیرا در این صورت نمی توانیم با او ارتباط برقرار کنیم.

_هرگز سوالات فرد را با سوال دیگر جواب ندهیم و به وضوح و روشنی به او پاسخ دهیم.

_به هیچ عنوان حادثه را کوچک نشماریم.

_در بازگویی حادثه اغراق نکنیم.

_این نکته را فراموش نکنیم که گوش دادن خیلی مهم است،آن هم گوش دادن فعال.باید به فرد کمک کنیم تا بتواند صحبت کند و حادثه را تشریح کند.

_هیچ گاه سخنان او را قطع نکرده و او را مورد تمسخر قرار ندهید.

 

مهارت گوش دادن:

گوش کردن یعنی شنیدن هدفمند و آگاهانه که نقش مهمی در کیفیت ارتباط دارد.لازمه ی گوش دادن واقعی این است که موقتاً افکار،انتظارات و خواسته های خود را کنار بگذاریم.

گوش کردن دارای سطوح بسیاری ست از بی توجهی به گوینده تا گوش کردن با دقت و همدلانه متفاوت است:

 

1)گوش کردن با نیمی از حواس:

به نحوی که نیمی از توجه ما به گوینده است که مفید نبوده و معمولاً گوینده را از ادامه ی صحبت سرد می کند.

 

2)بی تفاوت گوش دادن:

نگاه های مبهم بدون هیچ گونه اشارات غیر کلامی جهت تشویق گینده که این عمل باعث دلسردی گوینده از ادامه ی بحث شده و ادامه  ی آن را کاملاً دشوار می نماید.

 

3)گوش دادن همراه با تصدیق:

اگر فرد مقابل را تصدیق کنیم دو برابر بیشتراطلاعات کسب می کنیم.با اشارات غیر کلامی به او نشان می دهیم که افکارش را دنبال می کنیم که این باعث تشویق گوینده به ادامه ی صحبت می شود.

 

4)گوش کردن فعالانه:

بالاترین سطح گوش کردن  می باشد و از نظر مهارت به کار گرفته شده مشکل ترین روش است ولی از نظر کسب اطلاعات و تفاهم برای ما بهترین نتیجه را به دنبال خواهد داشت.در این شیوه هر دو طرف ارتباط نقشی فعالانه دارند.این عمل به گوینده کمک می کند که افکار خویش را بپروراند و مطالب خود را واضح تر بیان نماید و ارتباط به طور مطلوب تری برقرار گردد.

  • یادمان نرود که اشارات غیر کلامی را در نظر گرفته و از چشم ها نیز استفاده کنیم و درک خود را از احساس گوینده به زبان خود بازگو کنیم.

 

مهم ترین اشارات غیر کلامی عبارتند از:

1-برخورد راحت و صمیمانه

2-وضعیت بدنی استوار

3-لبخند به جا و مناسب

4-دست دادن

5-لحن مناسب

6-نحوه ی نشستن

7-ارتباط چشمی

8-عکس العمل های درست و سنجیده

 

دلایل زیادی برای به دقت گوش ندادن وجود دارد که برخی از آن ها شامل موارد زیر است:

1-     فکر می کنیم چیزهای بهتری برای گفتن داریم

2-     فکر می کنیم آنچه قرار است گفته شود را از پیش می دانیم.

3-     صداهای مزاحم زیادی در محیط وجود دارد.

4-     به گوینده و یا موضوع مورد بحث علاقه مند نیستیم.

5-     خیلی شتاب زده تصمیم گیری می کنیم.

6-     بیشتر ترجیح می دهیم که حرف بزنیم زیرا فکر می کنیم نقش فعال تری خواهیم داشت.

 

تأثیرات استرس بر فرد:

1)اثر آن بر بدن

2)اثر آن بر احساسات

3)اثر آن بر افکار

4)اثر آن بر رفتار

 

اثر استرس بر بدن:

ضربان قلب تند/انقباض عضلات/خستگی و انرژی کم/سردرد/شکایات جسمانی دیگر

 

اثر آن بر احساسات:

عصبانیت و خشم/دوری از دیگران/بی حوصلگی/ناامیدی

 

اثر بر رفتار:

عدم تمرکز/تغییر در فکر و تصمیم گیری/دائم به مشکلات فکر کردن/پرخاشگری/عصبی بودن/بهم ریختگی در فعالیت/بهانه گیری

 

 

                                                                         

 

 ضرورت برنامه ریزی:

همانگونه که مطلع هستید هیچ عملی بدون برنامه ریزی و آمادگی ثمربخش و مفید واقع نمی شود در نتیجه در هنگام وقوع حادثه و یا بحران نیز ما باید آمادگی لازم را داشته و با برنامه ای کارآمد وارد عرصه شویم:

 

یک برنامه ی عملیاتی در بحران دارای شرایط زیر می باشد:

1-فرهنگ غالب و ارزش ها و فرهنگ منطقه ی جغرافیایی درگیر را مورد توجه قرار دهیم.

2-اعضاء تیم دارای آمادگی کامل بوده و مهارت ها و تخصص های مربوطه را کسب کرده باشند.

3-اعضاء گروه بطور هماهنگ و با همکاری هم فعالیت کنند و تقسیم وظایف صورت گرفته  باشد.

4-در پایان هر عملیات جلساتی تشکیل گردد و در آن امدادگران،متخصصان و مشاوران بتوانند تجربیات خود را حین عملیات و همچنین انتقاداتی که در مورد نحوه ی اجرای آن وجود دارد را ارائه و آن ها را برطرف نمایند.(البته برای پیشگیری از تکرار خطاها و کاستی ها در عملیات آینده و نه عملیاتی که سپری شده)

  • 24 ساعت اولیه ی بحران در پیشگیری و کاهش آسیب های فردی بسیار موثر می باشد،چون فرد در ساعات اولیه ی مخاطره قرار دارد و دچار بهت زدگی و… می باشد و اثر گذاری خدمات چشمگیر تر می باشد.

 

ضرورت استفاده از روش غربالگری:

افراد درگیر حادثه با علائم ناخوشایندی مانند:

سردرگمی/اضطراب همگانی/ تنش/هراس و … مواجه هستند.                                                               

اما افراد جامعه با توجه به شرایط روحی و جسمی ای که دارند هر کدام به درجات گوناگونی نسبت به حوادث متأثر می شود،در نتیجه در اینجاست که لزوم غربالگری ایجاد می شود.

 

 غربالگری:

غربالگری به معنی جداسازی افراد بر اساس شدت آسیب های وارده می باشد و برای هر گروه راهکارها،حمایت ها و باید درمان های لازمه ی خود را در نظر بگیریم و این امر خود به بهبود سریع تر فرد کمک می کند.

 

مراحل ارائه ی خدمات به شرح زیر می باشد:

1-مواجهه با افراد و مشاهده ی شرایط،حالات،رفتار و علائم افراد آسیب دیده. 

2-غربالگری(جداسازی)افراد آسیب دیده

3-تعیین میزان شدت آسیب های وارد شده به فرد

4-تشخیص نوع آسیب

5-تعیین محلی برای استقرار افراد آسیب دیده

6-راهکارهای مناسب با نوع آسیب را اعمال کنیم

7-اگر علائم فرد شدیدتر شد و نیاز به مراقبت ها و مشاوره ای و حمایتی ارجاع می دهیم.

8-پس از اتمام درمان و ارائه ی خدمات آن ها را تا 9 ماه بعد پیگیری می کنیم.

 

استرس حاد(ASD):

علائم این اختلال هم زمان و یا پس از بروز حادثه ای که منجر به وقوع تروما شده است در فرد ایجاد می شود.

  • اگر علائم ASDگسترش یابند آنگاه ما با PSTDمواجه هستیم.
  • اختلال های ASDو PSTDشباهت های زیادی با هم دارند.

 

علائم اختلال استرس حاد (ASD):

1-قطع ارتباط با عواطف درونی و محیط

2-کرختی عاطفی

3-پریشانی

4-گوشه گیری

5-تحریک پذیری

علائم ASD بین دو روز تا چهار هفته به طول می انجامند.

 

                                                                   

 

 اختلال استرس به دنبال تروما(PSTD):

1-اگر شما قبلاً با سانحه ای شدید مواجه شده باشید.

2-خطری جدی حیات و یا سلامت شما را تهدید کرده باشد

3-تجربه ی ذهنی مکرر واقعه با همان میزان برانگیختگی و عکس العمل

4-سعی در اجتناب از عوامل،افراد و یا موقعیت هایی که یادآور سانحه می باشند و عدم توانایی در عکس العمل به آن(انزوا و کرختی عاطفی)

5-تحریک پذیری ،بی خوابی و سایر علائم مربوط به هیپراکتیویتی(پرفعالیتی بیمار گونه) به صورت مداوم

6-علائم باید حداقل پس از گذشت یک ماه از سانحه آشکار شده و دست کم به مدت یک ماه نیز طول کشیده باشند.

7-ظهور علائم مربوط به برانگیختگی فیزیولوژیکی

8-نگرانی در عملکرد

 

  • اختلال PSTDمی تواند با هر بار یادآوری واقعه بدتر شود و به همین علت باید حتماً به پزشک و متخصص(روانپزشک) مراجعه شود.

 

  • در کودکان واکنش ممکن است به صورت به هم ریختگی و آشفتگی رفتاری مشاهده شود.

  

  • علائم در PSTDاز نظر بالینی می تواند موجب نگرانی، آسیب اجتماعی، آسیب شغلی و آسیب در سایر حوزه های عملکردی فرد شود.

 

تاریخچه ی افسردگی:

افسردگی از همان ابتدای تاریخ همراه انسان بوده است.داستان عهد عتیق شاه سائول (King saul)و داستان خودکشی آژاکس در ایلیاد هومر،هر دو یک سندرم افسردگی را توصیف کرده اند.

تقریباً 450 سال قبل از میلاد بقراط اصطلاحات مانیا و ملانکولیا(افسردگی و حالت هیجانی ناخوشایند همراه با مهار غیر طبیعی فعالیت بدنی و ذهنی-مالیخولیا)را برای بیان اختلالات روانی به کار برد.

حدود 100 سال پیش از میلاد،کورنلیوس سلسول(Cornelius Celsus)بیماری افسردگی را ناشی از صفرای سیاه  معرفی نمود.

در سال 1854 میلادی ژول فالره جنون ادواری(Folio Circular)را معرفی کرد که چنین بیمارانی متناوباً حالت مانیک و افسردگی را تجربه می کنند و ژول بایا دژه فرانسوی جنون دو شکلی(Folio double form) را شرح داد که در آن فرد دچار افسردگی عمیقی می شود و به حالت بهت افتاده و بالاخره از آن بهبود می یابد.

بیماری افسردگی در طی اعصار و قرون نام های متفاوتی داشته است.در کتب طب قدیمی ایران از این بیماری با نام «مالیخولیا»یاد شده و داستان های زیادی راجع به آن به تحریر درآمده است.

لغت مالیخولیا هنوز به گروه معینی از افسردگی ها نسبت داده می شود.بشر اولیه این بیماری را به نفرین خدایان و یا لعن و طعن شیاطین نسبت داده و نام های گوناگونی به آن اطلاق نموده است و هر فردی بر حسب سلیقه اطلاع خود به نوعی این بیماری را بیان کرده است.

این بیماری اختصاص به یک طبقه ی معین اجتماع و یا کشور به خصوصی ندارد.علائم زجردهنده ی آن در میان مردم از فقیر و ثروتمند گرفته تا دانشمند و بی سوتد و شاه و گدا،زن و مرد در هر گوشه ای از عالم می توان یافت.

بررسی های انجام شده بر روی فرهنگ های مختلف نشان داده است که تظاهرات خارجی افسردگی متفاوت است ولی به هر حال علائم اصلی آن مشترک است.

میزان وقوع افسردگی با بالا رفتن سن افزایش می یابد.

در قرن نوزدهم،مشاهده شد که افسردگی یک بیماری روحی روانی غیر ارثی است.در نیمه ی اول قرن بیستم،فروید،آسیب شناسی بیماری را به گنه کاری و تعارض نسبت داد.

در دهه ی 50 و 60 میلادی،افسردگی به دو نوع درونی و عصبی تقسیم گردید.

 

افسردگی درونی:

یعنی عامل افسردگی یا در بدن خود بیمار است،مثل عوامل ژنتیک و یا این که منشاء مشخصی ندارد.

 

افسردگی عصبی و یا واکنشی:  

این نوع افسردگی یک عامل پیش برنده ی مشخص محیطی دارد،مثل مرگ عزیزان یا شکست های دیگری در زندگی همانند از دست دادن کار.

در دهه ی 70 و 80 میلادی،توجه به عوارض افسردگی بیشتر شد.

افسردگی اصطلاحی مبهم و وسیع است که برای اشخاص عادی،حالتی مشخص همراه با غمگینی و بی حوصلگی را تداعی می کند،ولی برای یک پزشک چیزی فراتر از آن است و گروه وسیعی از اختلالات عاطفی با زیر شاخه های متعدد را تداعی می کند.

 

بهتر است در این رابطه با اصطلاحات زیر آشنا شویم:

 

عاطفه(Effect) :

عبارتست از حالت هیجانی که اندیشه ی شخص را همراهی می کند. عاطفه به عنوان نمود بیرونی هیجانات یا برداشت های فرد نسبت به افکار و اشیاء تعریف می گردد.

 

هیجان(Emotion) :

وضعیت تحریک سیستم مغزی که با تغییر احساسات،تغییرات فیزیولوژیک و رفتاری همراه است.

عاطفه و هیجان به طور متداخل به کار می روند.

 

خلق(Mood) :

حالتی نافذتر و پایدارتر از دو حالت قبلی می باشد و به صورت مایه ی هیجانی پایدار تعریف می گردد که در طول طیفی بهنجار از غم تا شادی تجربه می شود.

با این که هنوز عدم توافق هایی در زمینه ی افسردگی وجود دارد،بیشتر متخصصین به توافق رسیده اند که:

1-   یک ناراحتی افسردگی سندرمی (گروهی از علائم) است که نشان دهنده ی یک روان غمگین،بیش از یک غمگینی و غصه ی ساده می باشد.به طور ویژه تر، غمگینی در افسردگی با وسعت و قدرت بیشتری اتفاق می افتد و با علائم شدیدتر و ناتوانی های زیادتری از غمگینی معمولی و ساده همراه است.

2-     علائم افسردگی نه تنها با افکار و رفتار منفی ،همچنین با تغییرات مشخصی در اعمال بدنی مثل خوردن و خوابیدن و… مشخص می شود،این تغییرات عملکردی،نشانه های عصبی-نباتی (نوروژتاتیو)نامیده می شوند.

3-     به نظر می آید افراد معینی با ناراحتی افسردگی به ویژه افسردگی مانیک (اختلال دو قطبی)یک استعداد ژنتیکی برای ابتلا به این بیماری دارند.

4-     اختلالات افسردگی یک شکل بزرگ و غول آسا در بهداشت عمومی هستند.

–   در سال 1990 میلادی،به خاطر افسردگی در ایالات متحده 43 بیلیون دلار در هر دو مورد هزینه های مستقیم،یعنی هزینه های درمانی و هزینه های غیر مستقیم یعنی از دست دادن کارایی فرد در جامعه و غیبت از کار،خرج شد.

–   در یک مطالعه ی پزشکی گسترده نشان داده شد که افسردگی به طور مشخصی مشکلات بیشتری نسبت به التهاب مفصل، فشار خون،بیماری های مزمن ریوی و دیابت در عملکرد و کارایی افراد مبتلا ایجاد می کند و هزینه های غیر مستقیم و مستقیم افسردگی با بیماری شریان کرونر برابری می کند.

–   افسردگی می تواند ریسک پیشرفت بیماری شریان کرونر،ایدز،آسم و بعضی بیماری های دیگر را زیاد کند،به علاوه می تواند شیوع و مرگ و میر حاصل از این بیماری ها را افزایش دهد.

 

حالات یک فرد افسرده:

غمگینی یکی از خصوصیات افسردگی می باشد و این غمگینی بسیار شدیدتر از یک ناراحتی ساده می باشد ولی لزوماً  در تمام انواع افسردگی دیده نمی شود.یک فرد افسرده رفتار و ظاهری کند یا تحریک روانی-حرکتی دارد،که با تماس چشمی ضعیف،اشکباری،غمگینی،پژمردگی و بی توجهی به ظاهر شخص همراه است.

  • بیمار ممکن است که به جای غمگینی،دچار گیجی و عدم تمرکز حواس شده باشد.تکلم او خودانگیخته نیست در صحبت کردن مکث های طولانی دارد و آهسته و یکنواخت حرف می زند.
  • 60%بیماران افسرده افکار خودکشی دارند و 15 درصد آن ها خودکشی می کنند،دارای احساس نافذ نومیدی،وسواس،بی ارزشی و گناه،بلاتصمیمی،فقر محتوی،توهمات و هذیان ها است.
  • افراد مبتلا به افسردگی ممکن است حواس پرتی،اشکال در تمرکز،شکایت از ضعف حافظه داشته باشند.
  • شکایات جسمی ممکن است افسردگی را بپوشاند خصوصاً شکایات قلبی،گوارش،کمردرد و … .
  • خواب فرد مختل است.الگوی خواب متفاوت اما غالباً به این شکل است که بیمار به سختی به خواب می رود،خواب ناآرام و دوره هایی از بیداری شبانه دارد و معمولاً چند ساعت قبل از بیدار شدن خواب راحت تری را تجربه می کنند.

 

اختلال خواب در افسردگی چند نوع است:

1)     شاخص ترین نوع،بیدار شدن در صبح زود است،به طوری که بیمار دو یا سه ساعت قبل از معمول خود بیدار می شود.بیمار دوباره نمی تواند بخوابد و بیدار در بستر دراز می کشد.فاقد احساس نشاط و سرحالی بوده و غالباً بی قرار و مضطرب است.

بیماران با ناامیدی به روزی که در راه است فکر می کنند.شکست های گذشته را مرور کرده و مأیوسانه به آینده ی دورتر می روند.این ترکیب زود بیدار شدن همراه با افکار افسرده،برای تشخیص حائز اهمیت است.

2)     تأخیر در به خواب رفتن و بیدار شدن در شب

3)     بعضی از بیماران افسرده زیاد می خوابند و دیر بیدار می شوند و با این وجود وقتی بیدار می شوند احساس سرحالی نمی کنند.

 

افسردگی(Depression):

همه ی افراد در طول عمر خود افسردگی را تجربه می کنند.این احساس که معمولاً به دنبال فقدان و یا ناکامی ایجاد می شود در شرایط طبیعی پس از چند ساعت و یا چند روز از بین می رود،اما هرگاه حالت افسردگی  ادمه پیدا کند و در سلامت و بهزیستی فردی و اجتماعی شخصی تأثیر معنی داری بگذارد،در آن صورت مداخله ی درمانی و کمک حرفه ای الزامی خواهد بود.

کلمه ی Depressionیا افسردگی از عبارت لاتینDeprimere به معنای در هم فشرده شدن گرفته شده است.از این رو افسردگی به معنی احساس در هم فشرده شدن روح،غم و یا بی ارزشی است.

افسردگی اغتشاشی در خلق است که با درجات مختلف غمگینی،یأس،تنهایی،ناامیدی،شک در مورد خویشتن و احساس گناه مشخص می شود.

  • باید توجه داشت که احساس افسردگی را از اختلال افسردگی تفکیک کنیم.

 

احساس افسردگی:

همه ی ما گاهی احساس دلتنگی و غم می کنیم.این احساس ها جزء طبیعی موجود انسانی ست و بنابراین در مقاطعی کوتاه فرد را تحت تأثیر قرار می دهند.

 

اختلال افسردگی:

افسردگی به عنوان یک اختلال در دوره های زمانی طولانی تری تداوم می یابد و شکل ناسازگارانه ای از افسردگی ست که اثرات پایداری بر روی عملکرد فرد باقی می گذارد.

 

درجات افسردگی:

افسردگی درجاتی از یک حالت احساسی زودگذر تا یک اختلال شدید را در بر می گیرد.

 

انواع افسردگی به شرح زیر است:

 

احساس افسردگی:

این احساس معمولاً به عنوان اندوه شناخته می شود و ممکن است در اثر مواجهه با:

1-تغییرات موقعیتی

2-شرایط جدید

3-برخوردهای مقطعی

ایجاد شود.این احساس معمولاً بعد از برطرف شدن موقعیت و سازگار شدن شخص با شرایط تازه،به سرعت از بین می رود.

 

داغدیدگی یا واکنش سوگ:

غمی ست که بر اثر فوت نزدیکان به وجود می آید.وقتی رابطه ای مهم پایان  می یابد بیشتر بازماندگان حالتی را تجربه می کنند که معمولاً سوگ نامیده می شود.

این حالت کاملاً عادی است،مگر آن که واکنش های سوگ به صورت طولانی باقی بماند.

 

اختلال سازگاری با خلق افسرده:

مواجهه ی فرد با یک موقعیت قابل توجه گاهی منجر به این حالت می شود.در چنین وضعیتی انتظار می رود با کاهش تأثیر موقعیت،حالت های بیمارگونه نیز از بین برود.

 

اختلال افسردگی عمده و افسرده خویی:

زمانی که شدت علائم افسردگی به حدی باشد که کلیه ی عملکردهای آدمی را تحت الشعاع قرار دهد و باعث تغییرات عمده در عواطف،رفتار،تفکر  و روابط اجتماعی گردد،اختلال افسردگی عمده نامیده می شود.در صورتی که شدت علائم افسردگی به اندازه ای باشد که عملکردها کمتر آسیب ببیند،اختلال افسرده خویی وجود دارد.

 

اختلال دو قطبی و ادواری خویی: 

نوسانات خلقی شدیدی که بین دوره های شیدایی (شادی و خوشی افراطی که به نشئه تعبیر می شود) و افسردگی به وجود می آید،نشان دهنده و شاخص اصلی این اختلال است.در صورتی که این نوسانات خفیف باشد و کمتر بر عملکرد آدمی تأثیر بگذارد،به این اختلال خلقی ادواری یا ادواری خویی گفته می شود.

 

اختلال دلبستگی واکنشی:

وابستگی های بیمارگونه ی دوران کودکی که از آن به عنوان افسردگی های دوران کودکی یاد می شود،تحت این گروه طبقه بندی می شوند.

 

اختلال خلقی یا افسردگی فصلی:

نوعی یا دوره ای از افسردگی است که معمولاً در پاییز و زمستان تجربه می شود و یکی از عوامل مهم آن نور ناکافی است.احتمالاً نور ناکافی تغییرات معنی داری را در سطوح برخی از هورمون ها به ویژه ملانونین ایجاد می کند و از طرفی تغییرات دما و نور موجب به هم خوردن ساعت درونی بدن که الگوهای خواب و بیداری را کنترل می کند،می گردد و مجموعه ی این تغییرات منجر به بروز این اختلال می شود.

درمان افسردگی عمده ی فصلی قراردادن بیمار در معرض نور مصنوعی تند،6-2 ساعت در روز می  باشد.

 

 

                                                 

  

 برخی از راه های مقابله ای در انواع افسردگی ها:

 

سوگ یا غم فقدان:

–   برای یادآوری شخص مورد علاقه ی از دست رفته،را ه های ایجاد کنید،فعالیت هایی مثل خاطره نویسی برای تجدید خاطرات.

–   از فرد بخواهیم از نظر روحی خود را در مرکز توجه  دهد و سعی کند شیوه ها و موفقیت هایی را که فرد از دست رفته برای او در نظر داشته را عملی کند.

–   افکار و احساسات خود را به دیگران بگوید و اجازه دهد دیگران در این مقطع حساس زندگی با او همراه باشند.

–   فرد باید از لحاظ جسمی فعال بماند و به زیبایی های اطراف زندگی خود حساس باشد.

–   در هنگام سوگواری به او کمک کرده وحرف هایش را گوش دهید.

–   از قضاوت در مورد احساسات شخص به هنگام سوگواری خودداری کنید و سعی کنید احساسات آن ها را بپذیرید و با آنان همدلی و همدردی کنید.

–   به شخص سوگوار اجازه دهید تا مطمئن شود در دسترس او هستید و اهمیت ارتباط حمایتی با او را مورد توجه قرار دهید.

–   خود را برای این موضوع که شخص سوگوار سوالات دشواری در مورد زندگی و مرگ خواهد داشت،آماده کنید.

 

غم غربت یا افسردگی ناشی از دوری از خانواده:

–   فرد باید بپذیرد که به آن دچار است  و غم غربت پاسخی طبیعی به این احساس فقدان است.

–    فرد می تواند در این باره با دوستان و یا نزدیکانی که او هم از خانوده ی خود دور است در این باره صحبت کند.

–   سعی کند تا با محیط جدید بیشتر آشنا شود و این امر به او کمک می کند بر احساسات خود مسلط شود.

–   دوست یابی قدمی بزرگ در تخفیف غم غربت است.

 

اختلال خلقی فصلی:

–   فرد می تواند نشانه های خود را با متخصص بهداشت روانی در میان بگذارد.داروهای ضد افسردگی ،اغلب می تواند موثر باشد.

–   به منظور به دست آوردن حمایت و توجه خانواده و دوستان نزدیک،می توان آن ها را در مورد ماهیت این اختلال آموزش داد.

–   در فصل زمستان تا آن جا که ممکن است از نور استفاده کنید و از حضور در مکان های تاریک اجتناب نمایید.

–   وقتی دما مناسب است اجازه دهید نور طبیعی از پنجره بتابد.دیوارها را با رنگ روشن نقاشی کنید،پرده های ضخیم را بردارید.

–   عبادت می تواند تأثیری آرام بخش بر بدن داشته باشد.

 

چگونه می توان به یک فرد افسرده کمک نمود؟

–   مهم ترین عامل در کمک به یک فرد افسرده،حمایت کننده بودن است.شکیبایی فرد حمایت حمایت کننده بسیار مهم است.

–   بسیار مهم است که به شخص فرصت دهید تا دریابد که نگران او هستید و می خواهید به او کمک کنید.

–   سرزنش شخص به خاطر افسردگی،کوشش در جهت ترک سریع افسردگی و سایر روش های مداخله ای غیراصولی وضع را بدتر می کند.

–   به فرد افسرده نگویید که می دانید او چه احساسی دارد،زیرا ممکن است که این امر او را نسبت به شما خشمگین کند.

–   در هنگام برخورد با شخص افسرده می توانید از گوش دادن به صحبت های وی تا تشویق او برای دنبال کردن کمک های حرفه ای کمک کنید.

 

اطلاعاتی در مورد دارو درمانی افسردگی:

–   با مصرف دارو،به هنگام احساس بهبودی تمایل به قطع درمان وجود دارد،در صورتی که دارو درمان کوتاه مدت به وجود نمی آورد و برای 8 تا 12 ماه و حتی بیشتر و با نظر پزشک مصرف دارو باید ادامه یابد.

–   داروی ضدافسردگی اعتیاد آور نیست و چنانچه دقیقاً بر اساس تجویز پزشک مصرف شود،قطعاً اثر درمانی موثری دارد.

–   در مورد داروهای افسردگی ممکن است با تجویز مقدماتی،بیمار نتیجه ی مورد انتظار خود را نگیرد و نیاز به تغییر و تعدیل داروها باشد.و این نباید بیمار را نسبت به دارو درمانی از بین ببرد و او را از مراجعه ی مجدد و پیگیری درمان،باز دارد.

–   اگر دوره ی درمان افسردگی به طور کامل طی نشود و در میانه ی راه مصرف داروها قطع شود،احتمال عودمجدد افسردگی به مراتب بیشتر از زمانی است که دوره ی درمان کامل شود.

–   داروهای ضد افسردگی مانند بسیاری از داروهای دیگر ممکن است عوارض  جانبی خفیف و گذرایی داشته باشند.این عوارض قابل کنترل بوده و با گذشت زمان ناپدید می شوند.

 

ضربه های روانی دوران کودکی:

ضربه های روانی دوران کودکی نتیجه ی روانی یک اتفاق و مصیبت ناگهانی و خارجی یا یک سلسله از مصائب و حوادث است که به طور موقت کودک و نوجوان را ناتوان می کند و عملیات دفاعی و مقابله ای معمولی گذشته ی وی را در هم می شکند و فرو می ریزد.

این موضوع ممکن است ناشی از حوادث طبیعی یا حوادث انسان ساخته باشد.

 

واکنش های کودکان به کاستی های ناشی از فاجعه:

مرگ های ناشی از فاجعه های ناگهانی،شوک آور هستند.درک کودک از مرگ و واکنش وی به آن،بستگی به مفهوم مرگ و شکل گیری این مفهوم در کودک را دارد.

  • نوزادان سه ماهه به فقدان مراقبت در درجه ی اول با پریشانی کلی و گریه واکنش نشان می دهند.
  • کودک شش تا هجده ماهه به جدایی از مادر و ناراحتی و غم مادر بسیار حساس است.
  • کودکان هجده ماهه تا دو ساله در صورت ایجاد شرایط مناسب،غم خود را از فقدان افراد بروز می دهند.
  • کودکان دو تا پنج ساله نه تنها درباره ی فرد متوفی می پرسند و برایش می گریند،بلکه خشم خویش را نشان می دهند و مرگ را انکار می کنند.
  • کودکان پنج تا هشت ساله چون نهایت مرگ را دریافته اند،درک بیشتری از آن دارند و در مواردی می توانند از کارهای دفاعی،نظیر انکار استفاده کنند.
  • کودکان ده تا دوازده ساله با پاسخ هایی شبیه پاسخ بزرگسالان به مرگ می دهندو آگاهی های بیشتری از آینده و حتمیت مزگ و این که آن ها نیز روزی خواهند مرد،به دست می آورند.

 

دیگر علائم واکنش کودکان به مرگ عبارتند از:

کناره گیری / چسبیدن زیاد به نزدیکان / وابستگی غیر عادی به نزدیکان / علائم روانی-تنی مثل سردرد / تحریک پذیری / درد و زخم معده

 

پاسخ های کودکان به عنوان قربانیان مستقیم فاجعه ها:

پس از فاجعه در کودکان نوعی ترس ایجاد می شود که این ترس ها بیشتر اختصاصی و عموماً متفاوت از پاسخ ترس کلی هستند و مربوط به همان فاجعه می باشند.

واکنش عمده ی دیگر،اختلال خواب و کابوس است.این واکنش به ویژه در هفته ی اول پس از فاجعه،فراوانی بیشتری دارد.از سایر واکنش های پس از فاجعه در کودکان می توان از یأس،ناامیدی،عدم پذیرش کمک های سایر افراد،خستگی و حساسیت بیش از حد،چسبیدن به همگان و شب ادراری نام برد.

 

اقدامات لازم در رابطه با کودکان:

1-     اجازه دهید کودکان در کنار والدین و بستگان باقی بمانند.

2-     راحتی و آرامش فیزیکی و بدنی در کاهش میزان نگرانی مفید است.

3-     مشارکت دادن بچه ها در کارهایی از قبیل جمع آوری لوازم و تدارکات برای مصیبت زده ها

4-     استفاده از اسباب بازی ها،نقاشی کردن و مشارکت کودکان در فعالیت های هنری

5-     مشارکت کودکان در بازی ها برای ایجاد احساسات مثبت آن ها

6-     اجازه ی بیان احساسات به کودکان

7-     برای گفتن یا بازی کردن داستان فاجعه از عروسک استفاده کنید.

8-     بچه ها را تشویق به نقاشی کنید تا مکان ها و کارهای مربوط به حوادث را رسم کنند.

9-     فعالیت هایی را طراحی کنید تا به کودکان احتمال بیان احساسات را بدهد.

 

افسردگی در کودکان:

افسردگی دوران کودکی به همان اندازه ی افسردگی در بالغین جدی می باشد. و دارای بعضی تظاهرات منحصر به فرد است که می توانند به تشخیص بیماری کمک کنند.

افسردگی در کودکان می تواند خود را به شکل های گوناگونی در گروه های سنی مختلف ظاهر سازد.هر چه کودک دارای سن کمتری باشد احساسات خود را کمتر می فهمد و مشکل تر می توانند آن ها را شناسایی کنند و در نتیجه کمتر می توانند آن ها را بیان کنند:

 

کودکان 3 تا 5 ساله:

شایع ترین علامت های عاطفی افسردگی در این گروه عبارتند از:

–   ناراحتی

–   ظاهر ساختن خشم

–   کم رویی یا ترس

–   نگاه غیر عادی

–   تحریک پذیری

–   دمدمی مزاج بودن

 

کودکان کم سن و سال که مبتلا به افسردگی شده اند دارای علائم فیزیکی و بدنی هستند که غیر قابل توضیح می باشند،همانند:

–   سردرد

–   درد شکم و کرامپ و تهوع

–   خیس کردن جای خود

–   آسم

–   خستگی

–   مشکلات در به خواب رفتن

–   کابوس های شبانه

–   اختلالات رشد

این کودکان ممکن است رفتارهای پرخاشگرانه مانند :

کتک زدن یا دعوا کردن از خود نشان بدهند و یا به طور ناگهانی شروع به دروغ گفتن و یا دزدی کردن بنمایند.

 

در کودکان با سن بیشتر شایع ترین علائم عاطفی افسردگی عبارتند از :

–   تحریک پذیری

–   منفی بافی

–   خشم

–   خلق مداوم غمگین

–   بی تفاوتی به محیط

–   دمدمی مزاج بودن

–   احساس تنهایی

  • خودکشی ششمین عامل مرگ کودکان 5 تا 10 ساله است و در 40 سال اخیر میزان خودکشی در کودکان افزایش یافته است.

 

افسردگی اتکایی:

سندرمی است در بچه ها در نیمه ی دوم یک سالگی به دنبال محرومیت از توجه مادر یا کسی که نقش مادری داشته باشد ظاهر می شود.چنین طفلی ابتدا با خشم و با اعتراض و اضطراب به غیبت مادر واکنش نشان می دهد و پس از آن یأس و بی تفاوتی و به دنبال آن بی اشتهایی و تحلیل قوا پیش می آید.

در برخورد با کودکان به نکات زیر توجه کنید:

1-     کودکان اغلب بیش از آنچه که ما تصور می کنیم می فهمند و هرگونه شک و تردیدی از ناحیه ی شما را به سرعت در می یابند.

بهتر است ابتدا وارد صحبت با شخصی شوید که کودک به وی اعتماد دارد(والدین و نزدیکان او).

اگر آن فرد قابلیت شما را در ارائه ی کمک قبول کرده و اقداماتتان را بپذیرد.در آن صورت این اطمینان خاطر به کودک نیز منتقل خواهد شد. 

2-     همیشه باید با بیانی ساده اتفاقاتی که در جریانند و هر گونه عملی که می خواهید انجام دهید را برای کودک توضیح دهید.

3-     نباید کودک را از والدین و یا افراد مورد اطمینان جدا کنید.

4-     کودکان کوچک زمان مشخصی جهت پردازش اطلاعات مربوط به حادثه ندارند،ممکن است به طور ناگهانی سوالی کند که بزرگترها را شوکه می کند،به سوال او جواب بدهید و به کاری که می کرد برگردانید.

5-     کودکان برای درک واقعیت نیاز به تکرار دارند،ممکن است مکرراً یک سوال را تکرار کند،به سوال او با آرامش جواب بدهید زیرا او به آن ها نیاز دارد.

6-     از مواجهه ی بچه ها با قسمت هایی از حادثه جلوگیری کنید.

 

چگونه با نزدیکان مصدوم سخن بگوییم:

معمولاً اطلاع دادن خبر فوت مصدوم توسط پزشک و یا پلیس صورت می گیرد،اما گاهی ممکن است شما مجبور به این کار شوید.

–   در این گونه موارد باید از هویت فردی که با شما صحبت می کند مطمئن شوید.  

–   سعی کنید تا حد ممکن صادقانه و با بیانی ساده واقعه را شرح دهید و یا اگر لازم باشد،محلی را که مصدوم به آن جا انتقال داده شده است،اعلام نمایید.

–   به طور گنگ و نامفهوم و یا اغراق آمیز سخن نگویید زیرا که این گونه بیان کردن مطلب می تواند باعث ایجاد هراس های بیهوده گردد.

–   بهتر است به جای دادن اطلاعات گمراه کننده اظهار بی اطلاعی کنید.

 

نحوه ی برخورد امدادگران با مصدومین:

1-     عملکردی آرام و منطقی داشته باشید.

2-     سعی کنید در عین حال که می خواهید موقعیت را تحت کنترل در آورید کنترل رفتار خویش را نیز حفظ نمایید.

3-     در عین حفظ متانت باید قاطعانه عمل کرده و در حین صحبت کردن با مصدوم باید هدفدار و جهت مند رفتار نمایید.

4-     درباره ی هر نوع معاینه و درمانی که روی مصدوم به عمل می آورید با وی صحبت کنید و علت انجام هر عملی را توضیح دهید.

5-     مصدوم ممکن است به خاطر غلبه بر ترس خویش سوالاتی از شما بپرسد،باید پاسخ خویش را در صورتی که از صحت آن اطمینان دارید به بهترین نحو ممکن ارائه کنید و اگر جواب پرسشی را نمی دانید،واقعیت را بگویید.

6-     حتی پس از اتمام اقدامات کمکی به جلب اطمینان مصدوم ادامه دهید.

7-     با یکی از خویشاوندان نزدیک مصدوم و با هر شخص دیگری که لازم است در مورد بروز سانحه مطلع شود،تماس بگیرید.

8-     بهتر است حین صحبت،دست های او را در دست های خود نگه دارید.

 

شرایط و واکنش های روانی امدادگران و کارکنان بهداشت درمانی طی بروز بالایا:

1-     مواجهه با حوادث

2-     مشاهده ی وضعیت دردناک مصدومین

3-     مشاهده ی اجساد کشته شدگان

4-     احساس اندوه عمیق،خشم،احساس گناه و پشیمانی

5توسل به کار شدید و انکار هر گونه نیاز به استراحت و یا تجدید قوا

6-عدم تمرکز

7-بحث و جدال مداوم

8-احساس گیجی و پریشانی

9-وجود رویدادهای غیر قابل کنترل و پیش بینی

10-وجود رویدادهای ناخوشایند و پر تنش

11-وجود انتظارات فزاینده

12-وجود کار مداوم و مستمر

13-رو به رو شدن با مرگ

14-غافلگیری و محدودیت زمان

 

نقش استرس در امدادگران:

مشاهده ی صحنه ی سانحه می تواند حتی در با تجربه ترین امدادگران باعث احساس غم زدگی گردد.همچنین احساس فشار روانی یا استرس نیز در انجام کمک های اولیه طبیعی تلقی می گردد،پس از اتمام فوریت های درمانی پیش آمده نیز مسلماً هیجانات شدیدی می تواند بروز کند.

از آنجایی که احتمال می رود سانحه باعث ایجاد تأثیرات آتی بر شما شود،مهم است که احساسات خود و آن چه را که اتفاق افتاده است مورد توجه و تجزیه ئ تحلیل قرار دهید. مسلماً هر چه وسعت ضایعات بیشتر باشد،احتمال ابتلای شما به عارضه ی روحی خاصی که PSTDنام دارد بیشتر خواهد بود.

(در مورد PSTDدر مباحث قبل توضیح داده شده است)

 

تطابق با حوادث اورژانس:

در بسیاری از امدادگران نگرانی در مورد عدم توانایی در تطبیق دادن مناسب خود و عملکردشان به سوانح واقعی وجود دارد.

یکی از مکانیسم های درونی بدن شما باعث سریع تر شدن عملکردتان در فوریت ها و مواقع خطر می گردد.یعنی در نتیجه ی بروز واکنش ستیز یا گریز بدن شما آماده ی انجام فعالیت های جسمی شدیدتر و سنگین تری خواهد بود،به عبارتی دیگر استرسی که در اینگونه موارد در خود احساس می کنید در واقع راهی ست که بدنتان برای تطابق با وضعیت های دشوار آن را انتخاب کرده است.

 

واکنش ستیز یا گریز:

بدن هنگام مواجهه با موقعیت های پر استرس بطور اتوماتیک و غیر اردای با آزاد کردن هورمون های خاص(اپی نفرین/نور اپی نفرین و کورتیزول )واکنش نشان داده و آماده ی ستیز یا گریز می گردد.

 

علائم ناشی از واکنش ستیز یا گریز در بدن عبارتند از :

–   تپش سریع و کوبنده ی قلب

–   تنفس سریع و عمیق

–   گشاد شدن مردمک ها به منظور ورود بیشتر نور به چشم

–   افزایش تعریق

–   هوشیاری ذهن

–   افزایش خون در عضلات

–   افزایش سطح قند خون برای کسب انرژی بیشتر

 

باز یافتن آرامش:

گر چه واکنش ستیز و گریز در اکثر موارد سودمند است،ممکن است برخی اوقات ورود بیش از حد اپی نفرین به خون باعث به هم زدن توانایی تطابق در شما گردد.

نفس کشیدن آرام و عمیق در بازیافتن آرامش به شما کمک می کند در نتیجه شما بهتر قادر به یادآوری و انجام اقدامات مناسب خواهید بود.

 

احساسات پس از حوادث :

پس از اتمام فوریت های درمانی و بسته به نوع سانحه و نتایج حاصله از اقداماتتان ممکن اس شما به یکی از حالات روحی زیر دچار شوید:

  • رضایت و نشاط،طبیعی است که در صورت موفقیت آمیز بودن کارتان احساس خوبی نسبت به خود پیدا کنید.
  • تردید و اغتشاش فکر،ممکن است اقداماتتان را مورد پرسش و انتقاد قرار دهید و یا اینکه احساس نمائید می توانستید خدمات بهتری ارائه کنید این حالات در مواردی که نتایج حاصله از امداد برایتان روشن نشوند،بیشتر رخ خواهند داد.
  • نارضایتی و غمگینی،طبیعی است که پس از سوانح شدید احساس غم زدگی کنید.برای غلبه ی سریع تر بر احساسات ناخوشایند حاصله،بهتر است رفع اینگونه احساسات را به دست زمان بسپارید و افکارتان را زیاد در آن غرق نکنید.

 

عکس العمل های تأخیری و علائم آن:

ممکن است پس از گذشت مدت زمانی از سانحه و در زمانی که به زندگی عادی و روزمره ی خود برگشته اید.اثرات روحی خاصی در اثر استرس در شما ایجاد گردند.

شدت اینگونه تأثیرات بستگی به شدت و نوع سانحه و میزان مهارت های امدادی شما دارند.استرس می تواند باعث ایجاد اختلالاتی در سلامت جسمی و روانی افراد شود و برخی از مردم بیش از سایرین مستعد ابتلا به اینگونه اختلالات هستند.هر چند می توان گفت که برای همه طبیعی است که پس از یک سانحه شدید علائم استرس در آن ها مدتی تداوم یابد.

تظاهرات ناشی از استرس می توانند به طرق متنوعی جلوه گر شوند ولی اصولاً این علائم باید گذرا بوده و پس از مدتی رفع گردند.

 

علائم تشخیصی:

1)لرزش دست و تحریکات دستگاه گوارشی

2)تعریق بیش از حد

3)افکار مهاجم که مربوط به خاطرات و وقایع حادثه است(به شکل تصاویر تکرار شونده)

4)اختلالات خواب،کابوس و رویاهای آزار دهنده

5)سریعاً و به سهولت به گریه افتادن

6)تحریک پذیری احساس تنش و فشار

7)احساس انزوا و طرد شدگی

 

چگونه با استرس کنار بیائیم:

  • اگر پس از بروز یک سانحه علائم ناشی از استرس را تجربه کردید،فکر نکنید که ضعیف النفس هستید و نگران این عکس العمل های گاهی نسبتاً شدید نباشید.
  • بسیار مهم است که احساساتتان را در درون خود انباشته نکنید چرا که عدم ابراز آن ها باعث ایجاد استرس بیشتر خواهد شد.
  • حالات ناخوشایند روحی با ورزش کردن و انجام تکنیک های انبساط خاطر (relaxation) به خصوص یوگا و مراقبه(meditation) می توانند کاهش یافته و به مرور برطرف شوند.
  • سعی کنید احساسات خود و شرح واقعه را بر روی کاغذ بیاورید و در این نوشته ها تمامی اقدامات مثبتی را که داده اید ذکر نمائید .بعداً می توانید درباره ی مطالب نوشته شده صحبت و بحث کنید.

 

برخی از روش های موثر مقابله با فشار روانی ویژه امدادگران:

1)حتی الامکان سعی کنید به خصوصیات شخصیتی خود پی برده،نکات مثبت را تقویت و نکات منفی را کاهش دهید.

2)تا آن جا که می توانید بر سطح اطلاعات،آگاهی و مهارت خود بیافزایید.

3)در زمان آرامش دائماً از طریق ممارست یا تمرین شناخت موقعیت هایی را که به اقتضای امدادگر بودن در آن قرار می گیرند،پیش از ظاهر شدن در ذهن خود مجسم سازید و چگونه پاسخ دادن به موقعیت ها را تجربه کنید.

4)به خاطر داشته باشید تنش و ترس و همچنین احساس آرامش و صمیمیت مسری است و حالات روحی شما متوجه اطرافیان شما نیز می شود.

5)از شیوه های بسیار موثر وکارآمد در مواجهه با استرس،اهمیت ارتباط معنوی با آفریدگار هستی است،با خدای خود رابطه ای عمیق داشته باشید.

6)مرگ را بشناسید و از آن نهراسید،چرا که بدون شک به هر صورتی که آن را لمس کنید،دچار ترس و آشفتگی می شوید.

 

آشنایی با برخی روش های درمانی : 

 

روان درمانی:

شکل های مختلف از روان درمانی به طور موثری برای کمک به افراد افسرده به کار می روند که متشکل از چند درمان کوتاه مدت 20-10 هفته ای می باشند.

 

گفتار درمانی:

به بیماران کمک می کند تا درباره ی مشکل خود اطلاع به دست آورند و آن ها را از طریق داد و ستد فعلی حل نماید.

 

رفتار درمانی:

به بیماران یاد می دهد که چگونه از طریق اعمال خود رضایت و پاداش بیشتری به دست آورند.

این درمان ها همچنین به بیماران کمک می کنند تا طرح های رفتاری را که به افسردگی دامن می زنند را نیاموزند.

 

درمان بین فردی(شناخت درمانی- رفتار درمانی):

روان درمانی های کوتاه مدت اند که تحقیقات نشان داده که این درمان ها می توانند کمک کننده باشند.در درمان بین فردی درمان روی ارتباطات شخصی آشفته،که هم افسردگی را ایجاد می کنند و هم به آن دامن می زنند،متمرکز می گردد.

رفتاردرمانی و شناخت درمانی به بیمار کمک می کند تا رفتار و تفکر منفی را تغییر دهد.

 

درمان های روان پویشی:

گاهی اوقات برای درمان افسردگی به کار می رود.در آن کانون ها توجه روی تعارض های میان نیروهای درونی بیمار که احتمالاً ریشه در بچگی آن ها دارد می باشد.

درمان های روان پویشی بلندمدت وقتی اهمیت پیدا می کنند احتمال وجود یک سابقه  و طرح دیرین از راه های کپی برداری (مکانیسم های کپی برداری نابهنجار)در رفتار منفی یا خودآزاری وجود داشته باشد.

 

منابع:

-مباني كمك هاي اوليه/ترجمه ي دكتر نادر سيد رضوي/انتشارات موسسه عالي علمي كاربردي هلال

-كتاب دانستني هاي پزشكي/مجموعه كتاب هاي سبز(18)/موضوع:افسردگي/تأليف:آذين رزم گيري/انتشار مؤسسه ي فرهنگي انتشاراتي حيان-اباصالح

-كتابنامه ي توصيفي بروشورهاي آموزشي/تهيه شده در معاونت آموزشي و پژوهشي سازمان جوانان/توسط زينب محمدزاده

-مقاله ي برنامه ي كشوري حمايت رواني/نوشته ي دكتر مهران سيف فرشد

-بروشور آموزشي مهارت هاي زندگي-توانايي برقراري رابطه ي مؤثر /تهيه شده توسط معاونت امور جوانان لرستان

-بروشور آموزشي مهارت هاي زندگي-مهارت هاي مقابله با افسردگي /تهيه شده در معاونت امور جوانان استان اصفهان

-بروشور آموزشي بهداشت رواني دوران بلوغ /تهيه شده در معاونت امور جوانان استان خوزستان

 

 منبع : http://vcr.um.ac.ir/

 

هم افزایی علمی
هم اندیشی علمی و جمعیت آگاهی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *