اختلالات شخصیتی

اختلالات شخصیتی عبارت است از نارسایی در تکوین، رشد، تکامل شخصیت و یا داشتن گرایش‌های مرضی در ساختمان شخصیت که الگوهای رفتار نابهنجاری را در طی زندگی نشان می‌دهد و نوع این بیماری را مشخص می‌کند. اختلال شخصیت یک اختلال شایع است که در بین ۱۰-۱۵درصد از افراد جامعه دیده می‌شود و حدود نیمی از بیماران روان‌پزشکی به این اختلال مبتلا هستند. (فرید حسینی و همکاران،۱۳۸۸).

 

ملاک‌های اجتماعی و روان‌شناختی

روزن­هان و سیلیگمن (۱۹۸۴)، فهرستی از رفتارهای نامطلوب تهیه‌کرده‌اند و اظهار می‌دارند اگر تعدادی از این رفتارها در هر زمانی بروز یابند، می‌توان گفت که فرد به کمک روان­شناختی نیاز دارد. این فهرست دربردارندۀ مواردی مانند رنج بردن خود فرد، کژسازگاری شخصی و اجتماعی، پیش بینی پذیر نبودن و فقدان احساس کنترل، عدم رعایت آداب و رسوم، رفتار غیرمنطقی، ناراحت‌کننده بودن رفتار برای مشاهده گران و نقص معیارهای اخلاقی و آرمانی است. این ملاک، میزان و کیفیت رنجی را که خود شخص گزارش می‌کند در نظر می‌گیرد تا قضاوت در مورد وی تنها بر پایۀ نظرهای سایر افراد نباشد؛ هرچند، اندازه­گیری بسیاری از ملاک‌های مذکور مشکل است، بنابراین تا حد زیادی متکی به قضاوت غیر عینی متخصص بالینی است. رنج بردن و عدم رعایت آداب و رسوم نمونه‌هایی از این دست بشمار می‌روند. بر این اساس هر فرد می‌تواند به معیارهای فهرست شده اعتراض کند. برای مثال، رنج بردن همیشه آشکار نیست. برخی از افراد دچار اختلال روانی (مانند کسانی که بعضی از انواع اختلالات شخصیت را دارند) خودشان رنجی احساس نمی‌کنند، با این حال می‌توانند دیگران را بیازارند. رفتار خلاف عُرف یا عدم رعایت آداب و رسوم، همان طور که از بیماران سر می‌زند، ممکن است از کسانی که با جامعۀ خود یک رنگ نیستند نیز سر زند. امتناع از پوشیدن لباس در اماکن عمومی، نمونۀ خوبی از این مورد است. رفتار غیرمنطقی نیز در پاره­ای از شرایط غیرعادی به نظر نمی‌رسد، هم­چنین افراد هنگامی­که دل­شوره یا بیماری جسمی داشته باشند، ممکن است رفتارشان در نظر دیگران غیرمنطقی جلوه کند. سرانجام، معیار ناراحتی مشاهده گر بسته به خود مشاهده گر و فرهنگ مربوط متغیر است.

مهم‌ترین انواع اختلالات شخصیتی عبارتند از: بدبینی(پارانویید)، منزوی(اسکیزویید) وسواسی، نمایشی (هیستریک)، خودشیفته (نارسیستیک)، دوری گزینی (اجتنابی)، وابسته، ضد اجتماعی، بینابینی.  (basirat.ir)

این نوشته اختلال شخصیت نمایشی را به بحث می گذارد.

معمولا افراد نمایشی در خانواده هایی بزرگ می شوند که شیوه های تربیتی متضادی در آن وجود داشته است، آنان اغلب در کودکی مورد بی اعتنایی پدر و مادر قرار می گرفتند و به احتمال زیاد بخصوص از طرف مادر مورد بی مهری و بی توجهی قرار داشته اند.

شاید در یک میهمانی یا مکان عمومی با فردی مواجه شوید که برای جلب توجه دست به کارهای غیرعادی زده است مثلا لباس های عجیب و غریب پوشیده، آرایش زننده ای دارد یا با صدای کارتونی و فیلمی صحبت می کند… خلاصه سعی دارد به هر شیوه ای دیگران را شیفته خود کند.
برای این بیماران «دنیا تماما صحنه است» زیر آن مانند «ستاره سینما» در روابط با اشخاص نقش بازی می‌کنند. در برخود با این افراد «صحبتهای پر آب و تاب و جلب توجه کننده» مکررا دیده می‌شود. آنها هر چیزی را مهمتر از آنچه که واقعا هست، جلوه می‌دهند. رفتار بیمار در هر دو جنس «اغواگرانه و نمایشی» است، بخصوص از لحاظ جنسی اهل «لاس زدن و عشوه کردن» هستند، بویژه زنان که ممکن است بصورت اغوا کننده‌ای «لباس بپوشند، رفتار کنند یا خود را آرایش نمایند». این بیماران همچنین ممکن است برای جلب توجه «ژست‌های تهدید» و «خودکشیهای نمایشی» یا «بیماریهای جلب توجه کننده» را داشته باشند.
افراد مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی یا هیستریونیک (Histrionic) سابقه طولانی جلب توجه و رفتارهای نمایشی یا پرزرق و برق دارند و در ظاهر جذاب، گرم، صمیمی و معاشرتی هستند. واژه هیستریونیک از واژه یونانی هیستری (Hysteria) به معنی رحم گرفته شده است. هیستری که یکی از واژه های کهنه روانپزشکی است، برای بیماری هایی به کار برده می شود که در آن علل هیجانی و نشانه های عاطفی به یک نشانه جسمانی تبدیل می شوند. در بسیاری از موارد نشانه جسمانی بیانگر احساس بیمار به صورت نمادین یا سمبولیک تلقی می شود.
آیا این اعمال جزیی از اختلال های شخصیتی محسوب می شوند؟ این اشخاص واقعا چه اهدافی را دنبال می کنند و چرا چنین صفاتی در آنها پدیدار شده است؟
ویژگی اصلی اختلال شخصیت نمایشی، رفتار توجه طلبانه و هیجان پذیری مفرط و فراگیر است. این الگو در اوایل بزرگسالی آغاز و در زمینه های گوناگون ظاهر می شود.

راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات ذهنی چاپ چهارم تجدید نظر شده DSM-IV-TR اختلال شخصیت نمایشی را چنین شرح می دهد:
یک الگوی فراگیر هیجان پذیری و توجه طلبی که از اوایل بزرگسالی آغاز شده و در زمینه های گوناگون دست کم با پنج مورد (یا بیشتر) از موارد زیر مشخص می شود…

ملاکهای تشخیص اختلال نمایشی

الگوی مستمر هیجان زدگی ، توجه طلبی که در اوائل بزرگسالی شروع می‌شود و در زمینه‌های گوناگون وجود دارد.
برای تشخیص وجود پنج (یا بیشتر) علامت از علائم زیر ضروری است:
-درموقعیتهایی که کانون توجه نیست ، احساس ناراحتی می‌کند.
-تعامل او با دیگران معمولا با رفتار اغوگرانه و برانگیزنده جنس مشخص است.
-هیجانات را بطور سطحی و با تغییرات سریع ابراز می‌کند.
-مستمرا از ظاهر فیزیکی خود برای جلب توجه استفاده می‌کند.
-سبک گفتار او برداشت گرایانه و فاقد جزئیات است.
-تلقین‌پذیر است، یعنی به آسانی تحت نفوذ دیگران و موقعیت قرار می‌گیرد.

افراد مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی، هرگاه مركز توجه دیگران نباشند احساس ناراحتی یا عدم قدردانی می كنند (ملاك1). آنها اغلب با شور و نشاط زیاد و چشمگیر مایلند توجه دیگران را به خود جلب كنند و ممكن است با اشتیاق، گشاده رویی ظاهری یا عشوه­گری، آشنایان جدید را شیفتة خود سازند. اگرچه، وقتی این افراد پیوسته خواهان توجه باشند، این ویژگیها وضوح كمتری می یابند. آنها در میهمانیها به هر قیمتی كه شده نقش «گل سرسبد مجلس» را بازی می كنند. هرگاه مورد توجه قرار نگیرند، ممكن است برای جلب توجه دیگران، كار برجسته ای انجام دهند(برای مثال، داستانهایی بسازند و یا صحنه ای را خلق كنند). این نیاز اغلب در رفتارشان با متخصص بالینی نیز آشكار می شود (برای مثال، چاپلوسی، آوردن هدایا، ارائة توصیفهای مهیجی از نشانه های جسمانی و روانی كه هر جلسه با نشانه های جدیدی جایگزین می شوند). قیافة ظاهری و رفتار افراد مبتلا به این اختلال، اغلب از لحاظ جنسی به طور نامناسبی تحریك آمیز یا اغوا كننده است (ملاك 2).
این رفتار نه تنها معطوف افرادی است كه او به آنها علاقة جنسی یا عاشقانه دارد، بلكه در طیف گسترده ی روابط اجتماعی، شغلی و حرفه­ای نیز به گونه­ای رخ می دهد كه فراسوی رفتار مناسب برای بافت اجتماعی است. بیان هیجانی آنان ممكن است سطحی باشد و به سرعت تغییر كند(ملاك3).
افراد مبتلا به این اختلال همواره از ظاهر جسمانی خود برای جلب توجه دیگران استفاده می كنند(ملاك4).
آنها به شدت علاقمند به تحت تأثیر قرار دادن توسط ظاهر خود هستند و زمان، انرژی و پول زیادی را صرف خرید لباس و آراستن خود می كنند. آنها ممكن است به تعارفها و تمجیدهای مربوط به قیافة ظاهری توجه زیادی داشته باشند و به سرعت و با شدت نسبت به انتقاد از سر و وضع خود واكنش نشان دهند و یا با یك عكس كه آنها را خوشایند نشان نمی دهد، ناراحت شوند. سبك گفتاری این افراد به شدت تأثیرگذار و فاقد جزئیات است(ملاك5).
عقاید تند یا افراطی با فراست شگرفی بیان می شوند ولی دلایل زیربنایی معمولاً مبهم و گنگ هستند و حقایق و نكات تأیید كننده وجود ندارند. برای مثال، یك فرد مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی، ممكن است معتقد باشد كه شخص معینی، یك انسان شگفت آور است، ولی با اینحال قادر نیست كه نمونه های خاصی از ویژگیهای خوب او را برای تأیید نظر خود ارایه دهد.
افراد مبتلا به اختلال با خودنمایی1، تظاهر2 و بیان افراطی هیجان مشخص می شوند(ملاك6).
آنها ممكن است با ابراز علنی و افراطی هیجانی خود باعث ناراحتی دوستان یا آشنایان شوند(برای مثال، در آغوش گرفتن آشنایان دور با شور و شوق افراطی، گریة غیرقابل كنترل در موقعیتهای احساسی جزئی، یا قشقرق بازی). با وجود این اغلب به نظر می رسد كه هیجانهای آنان چنان به سرعت تغییر می كنند كه عمیقاً قابل احساس نیستند به همین دلیل ممكن است دیگران آنان را به وانمود كردن این احساسها متهم سازند. افراد مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی بسیار تلقین پذیرند(ملاك7).

عقاید و احساسهای آنها به سادگی تحت تأثیر دیگران و هوسهای گذرای خودشان قرار می گیرد. آنها بویژه از نظر اعتماد كردن به افراد صاحب قدرت، ممكن است بسیار زودباور یا ساده لوح باشند و عقیده داشته باشند كه این افراد به صورت معجزه آسایی قادرند مشكلات آنها را حل كنند. این افراد میل دارند تا به دیگران شك كنند و به سرعت مجاب شوند. افراد مبتلا به این اختلال، اغلب روابط را صمیمانه تر از آنچه واقعاً هست در نظر می گیرند و تقریباً هر آشنایی را با «عزیزم» یا «دوست عزیزم» خطاب می كنند و پزشكانی را كه تنها یك بار و یا دوبار و آنهم تحت شرایط حرفه­ای ملاقات كرده­اند، با اسامی كوچك مورد خطاب قرار می دهند(ملاك8).در این گونه افراد، خیالپردازیهای عشقی شایع است.

●چشم انداز ابعادی
در اینجا مدل پنج عاملی شخصیت برای اختلال شخصیت نمایشی یک نیمرخ فرضی را ایجاد کرده است (مک کری ،۱۹۹۴):
الف ـ نوروزگرایی بالا: عواطف منفی مزمن که شامل اضطراب ، ترسویی ، تنش ، تحریک پذیریی، خشم، اندوهگینی، گناه، شرم، دشواری کنترل تکانه (برای مثال در خوردن، نوشیدن یا خرج کردن پول) باورهای نامعقول (برای مثال: انتظارات غیرواقع گرایانه طوری که خود را مجبور کند که همیشه کامل عمل کند)، بدبینی ، اضطراب بدنی بیمورد ، درماندگی و وابستگی به دیگران برای حمایت هیجانی وتصمیم گیری.

ب ـ برونگرایی بالا: پرحرفی، خودافشاگری، عدم توانایی در گذراندن زمان به تنهایی، جلب توجه کردن، حرکات نمایشی در نشان دادن هیجانها، برانگیختگی جنسی بی ملاحظه، تلاشهای نامناسب برای کنترل و تسلط بر دیگران.

ج ـ گشودگی بالا : اشتغال ذهنی با خیالپردازی و رویاهای روزانه، سودمندی، تفکر غیرعادی (برای مثال اعتقاد به شبح ) هویت پراکنده و اهداف متغییر برای مثال مستعد بودن برای دیدن کابوسها و حالات هشیاری متغییر، ناهمرنگی و سرکشی اجتماعی که می تواند فرد را در تعارض با جامعه قرار دهد یا مانع از پیشرفت شغلی او باشد.

د ـ توافق بالا: زودباوری، اعتماد بیش از اندازه به دیگران، صداقت زیاد و فراوان، عدم تمایز بین خود و دیگران، قدرت تشخیص علائق شخصی، ناتوانی در مقابله با دیگران و تلافی کردن، به راحتی از چیزی سود بردن.

ه ـ وظیفه شناسی پایین: روشنفکر، فقدان لذت، هنرپیشه بالقوه، ضعف در عملکرد تحصیلی با توجه به تواناییهای نسبی، رعایت نکردن نقشها و تعهدات می تواند فرد را در مقابل قانون قرار دهد، ناتوانی در خود انضباطی( برای مثال: گرفتن رژیم، تمرین طرح )حتی زمانی که به دلایل پزشکی نیاز است. بی هدف بودن شخصی و حرفه ای.

●چشم انداز رفتاری
افراد مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی تحریک پذیر و هیجانی اند و رفتاری پررنگ و لعاب، نمایشی و برونگرایانه دارند. اما علی رغم رفتار متظاهرانه و پرزرق و برقی که دارند، اغلب نمی توانند دلبستگی عمیقی را به مدت طولانی حفظ کنند.
رفتار توجه طلبانهٔ بسیار زیادی از خود نشان می دهند. آنها در افکار و احساسات خود اغلب مبالغه می کنند و هر چیز ساده ای را مهمتر از آنچه در واقع هست، جلوه می دهند. اگر کانون توجه واقع نشوند یا تحسین و تایید نشوند، تندخو می شوندو زیر گریه می زنند، و دیگران را ملامت می کنند و به آنها افتراهای ناروا می زنند. این افراد هیجان طلب هستند و ممکن است با قانون درگیر شوند و به سوءمصرف مواد روی می آورند( کاپلان- سادوک ۲۰۰۳)

همه گیر شناسی
شیوع در جمعیت عمومی 2تا3درصد است
شیوع در جمعیت بالینی 10تا15درصد است
این تشخیص در زنها بیشتر از مردهاست
در برخی مطالعات ارتباطی میان این اختلال و اختلال جسمانی سازی واختلالات مربوط به مصرف الکل دیده شده است

ویژگیها و اختلالهای همراه
افراد مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی ممكن است برای رسیدن به صمیمیت هیجانی در روابط عاشقانه یا جنسی خود مشكل داشته باشند. آنها اغلب در روابط خود با دیگران، بدون اینكه آگاه باشند، نقش بازی می كنند (برای مثال، نقش «قربانی» یا «شاهزاده خانم»1). آنها ممكن است از یك سو با فریبكاری یا گمراه سازی هیجانی شریك جنسی خود را كنترل كنند، در حالی كه از سوی دیگر وابستگی چشمگیری را نسبت به آنها نشان می دهند. افراد مبتلا به این اختلال، اغلب با دوستان همجنس خود روابط مختلفی دارند، زیرا روش بین فردی آنان از نظر جنسی برانگیزاننده بوده و ممكن است برای روابط دوستانة آنها تهدید كننده به نظر برسد.
همچنین ممكن است به واسطة خواستهای مربوط به توجه مداوم، باعث بیزاری دوستان خود شوند. هرگاه مركز توجه نباشند، بیشتر افسرده و پریشان می شوند. آنها ممكن است خواهان تازگی، تحریك و هیجان باشند و از انجام كارهای معمولی خود، كسل شوند. این افراد، اغلب در موقعیتهایی كه موجب به تأخیر افتادن پاداش می شوند،میگنا دات آی آر،احساس ناكامی كرده و یا قادر به تحمل آنها نیستند و اغلب اعمالشان معطوف به كسب رضامندی فوری است. اگرچه اغلب یك شغل یا طرح كاری را با شور و اشتیاق فراوان آغاز می كنند، ولی علاقه شان ممكن است به سرعت كاهش یابد. روابط طولانی مدت ممكن است برای رسیدن به برانگیختگی ناشی از روابط جدید مورد غفلت قرار گیرند. خطر واقعی خودكشی این افراد مشخص نیست، ولی تجربه­های بالینی نشان می دهند كه افراد مبتلا به این اختلال برای جلب توجه، در معرض خطر زیاد ژست­ها تهدیدهای خودكشی هستند. اختلال شخصیت نمایشی به میزان بیشتر با اختلال جسمانی كردن، اختلال تبدیلی و اختلال افسردگی عمده همراه است. معمولاً، اختلال شخصیت مرزی، خودشیفته، ضداجتماعی و وابسته همراه با این اختلال، ظاهر می شوند.

ویژگیهای خاص وابسته به فرهنگ، سن و جنسیت
هنجارهای مربوط به رفتار بین فردی، ظاهر شخصی و ابراز هیجانی در فرهنگ های مختلف، در گروههای سنی و در دو جنس تا اندازة زیادی با هم تفاوت دارند. قبل از توجه كردن به صفات گوناگون (برای مثال، هیجان پذیری، عشوه گری، سبك بین فردی نمایشی، نوجویی، جامعه پذیری، فریبندگی، تأثیرپذیری، و گرایش به جسمانی كردن) كه مؤید اختلال شخصیت نمایشی است، ارزیابی اینكه آیا این موارد از لحاظ بالینی، آسیب یا پریشانی زیادی را به وجود می آورند یا خیر، مهم است. در موقعیتهای بالینی، این اختلال در زنان بیشتر تشخیص داده می شود؛ ولی، این نسبت جنسی به طور معنی دار متفاوت از نسبت جنسی زنان در موقعیتهای بالینی دیگر نیست.
در مقابل، دسته ای از مطالعات كه سنجشهای ساخت دار را به كار برده­اند، میزانهای شیوع مشابهی را در میان زنان و مردان گزارش كرده اند. بیان رفتاری اختلال شخصیت نمایشی ممكن است تحت تأثیر نقشهای قالبی جنسی قرار گیرد. برای مثال، یك مرد مبتلا به این اختلال ممكن است به شیوه ای لباش بپوشد و رفتار كند كه اغلب اَبَر مرد1 به نظر برسد و امكان دارد با لاف زدن در مورد مهارتهای ورزشی بخواهد مركز توجه باشد، در حالی كه یك زن ممكن است لباسهای كاملاً زنانه را انتخاب كند و در این باره صحبت كند كه چقدر معلم رقص خود را تحت تأثیر قرار داده است.

تشخیص افتراقی
ممكن است سایر اختلالهای شخصیت با اختلال شخصیت نمایشی اشتباه گرفته شوند، چون ویژگیهای مشترك معینی دارند. بنابراین، تمایز میان این اختلالها براساس تفاوتهای موجود در ویژگیهای بارز آنها مهم است. با وجود این، اگر فردی دسته ای از ویژگیهای شخصیتی را داشته باشد كه علاوه بر اختلال شخصیت نمایشی، با ملاكهای یك یا چند اختلال شخصیت دیگر نیز مطابقت كنند، باید تمام تشخیص ها را مطرح كرد. اگرچه می توان اختلال شخصیت مرزی را نیز با توجه طلبی، رفتار فریبكاری، و تغییر سریع هیجانها مشخص كرد، ولی این اختلال نیز با خود تخریبی، گسستگی قهرآمیز روابط نزدیك و احساسهای مزمن پوچی عمیق و آشفتگی هویت مشخص می شود. افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضداجتماعی و اختلال شخصیت نمایشی در گرایش به تكانشگری، سطحی بودن، هیجان طلبی، بی پروایی، اغوا گری و فریبكاری شبیه به هم هستند، ولی اشخاص مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی بیشتر در هیجانهای خود اغراق می كنند و درگیر رفتارهای ضداجتماعی نمی شوند.
افراد مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی در كسب محبت مهارت دارند، در حالی كه اشخاص مبتلا به اختلال شخصیت ضداجتماعی در كسب منفعت، قدرت یا سایر رضامندیهای مادی ماهر هستند. اگر چه افراد مبتلا به اختلال شخصیت خوشیفته نیز به توجه دیگران نیاز دارند، ولی معمولاً برای «برتری» خود، خواهان تمجید دیگران هستند، در حالی كه افراد مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی در کسب محبت مهارت دارند، در حالی که اشخاص مبتلا به اختلال شخصیت ضداجتماعی در کسب منفعت، قدرت یا سایر رضامندیهای مادی ماهر هستند. اگرچه افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته نیز به توجه دیگران نیاز دارند، ولی معمولاً برای « برتری» خود، خواهان تمجید دیگران هستند، در حالی که افراد مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی مایلند لطیف یا وابسته به نظر بیایند به شرطی که این امر وسیله ای برای جلب توجه باشد.
افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته ممکن است در صمیمیت روابط خود با دیگران اغراق کنند، ولی بیشتر مایل به تأکید بر وضعیت «یک شخص بسیار مهم1 » یا ثروت دوستان خود هستند. در اختلال شخصیت وابسته، شخص برای دریافت تمجید و راهنمایی به شدت به دیگران وابسته است ولی فاقد ویژگیهای نمایشی، اغراق گونه و هیجانی اختلال شخصیت نمایشی است.
اختلال شخصیت نمایشی را باید از تغییر شخصیت ناشی از یک بیماری جسمانی که در آن این صفات به واسطه اثرات مستقیم یک بیماری جسمانی روی دستگاه عصبی مرکزی پدیدار می شوند، تفکیک کرد. همچنین باید اختلال شخصیت نمایشی را از نشانه هایی که ممکن است در ارتباط با مصرف مزمن مواد به وجود آیند (برای مثال، اختلال مرتبط با کوکائین که در جای دیگر مشخص نشده است)، متمایز کرد. بسیاری از افراد ممکن است صفات شخصیت نمایشی را نشان دهند. تنها هنگامی که این صفات انعطاف ناپذیر, ناسازگارانه و پایدار باشند و آسیب کارکردی یا پریشانی ذهنی قابل ملاحظه­ای را موجب شوند اختلال شخصیت نمایشی تلقی می شوند.

درمان 
-روان درمانی : این افراد اغلب از احساسات واقعی خود بی خبرند وتبیین احساسات درونی آنها فرایند درمانی مهمی است روان درمانی مبتنی بر روان کاوی

دارو درمانی: 
داروهای ضد اضطراب
داروهای ضد روانپریشی برای مسخ واقعیت وخطاهای ادراکی بیمار معمولاً بسیار هیجانی است و ممکن است بیش از اندازه به دنبال جلب‌توجه باشد.
ـ درمان معمولاً به‌صورت روان‌درمانی فردی، بینش‌گرا یا حمایتی، بسته به توانمندی ایگو است. تمرکز بر روی احساسات عمیق‌تر بیمار و استفاده از نمایش سطحی به‌عنوان دفاعی در مقابل آنها است.
ـ روان‌کاوی برای برخی بیماران مناسب است.
ـ گروه‌درمانی می‌تواند مفید باشد.
ـ استفاده کمکی از داروها، معمولاً یک ضداضطراب (مثلاً ۱-۵/۰ میلی‌گرم کلونازپام روزانه) برای موقعیت‌های هیجانی گذرا می‌تواند مفید باشد. . این بیماران ممکن است انتظار درمان ویژه داشته باشند.

منابع:
– کتاب اختلالات شخصیت در زندگی مدرن. تئودور میلون.۲۰۰۴. ترجمه وحید نوروززاده

– روانپزشکی کاپلان وسادوک migna.ir

 

اختلال شخصیت هیجانی – نمایشی یا هیستریانیك

چنانكه از نام آن پیداست Histrionic Personality Disorder به اختصار HPD مشخصه اصلی چنین شخصیتی، رفتارهای نمایشی و هیجانی برای جلب توجه دیگران است (خصوصاً از نظر ظاهری). اگرچه تقریباً تمامی افراد طبیعی از مورد توجه و تحسین دیگران قرار گرفتن خشنود و خرسند می شوند (انرژی مثبتی برای اعتماد به نفس و حرمت نفس) ولی در فرد هیستریك این موضوع قسمت اعظم وجود درونی فرد را اشغال کرده و به طور وسواس گونه بدنبال آن است و می خواهد مركز جلب توجه باشد (چه خوب و چه بد) و از انجام هیچكاری برای بدست آوردن چنین توجهی دریغ نمی كند.

اكثر موارد زیر در مورد این افراد صدق می كنند:
ــ به ظاهرشان بیش از هر چیز دیگری اهمیت می دهند (از یك هفته قبل از میهمانی یا عروسی تقریباً تنها و مهمترین مشغله ذهنی آنها پیدا كردن لباس مناسب است)؛
ــ رفتار و حركات اغوا كننده دارند؛
ــ لباس، پوشش و آرایشی اغراق آمیز و یا انگشت نما دارند (اگر محدودیتی برای آن نداشته باشند)؛
ــ در جلسات یا میهمانی احساس نارضایتی و ناراحتی می كنند مگر اینكه مركز توجه باشند (حداقل برای كسانیكه در ذهن خود دارند. « چه میهمانی بیخودی بود! با اون غذا و سرویس شون » و… یا برعكس)؛
ــ اهل بگو و بخند بوده و ظاهراً بسیار خونگرم به نظر می رسند و دائماً بدنبال تأیید و تحسین دیگران هستند و نسبتاً حسود هستند؛
ــ به راحتی تحت تأثیر دیگران یا شرایط قرار گرفته و به راحتی فریب می خورند؛
ــ رفتاری هیجانی (و غالباً غیرواقعی)، نمایشی و احساسی داشته و در ابراز احساسات مبالغه می كنند (آ ه ه ه ! چه اجرای خارق العاده ای! بی نظیر! محشر!…؛ در حالیكه از آشنایی و دوستی آنها بیش از 4 هفته نگذشته است: « اون بهترین دوستمه »!…)
ــ لفاظ و كلی گو هستند؛
ــ نسبت به انتقاد و عدم تأیید بسیار حساس بوده و بسیار ناراحت می شوند؛
ــ به سرعت احساسات و خلق شان تغییر می كند (معمولاً بیش از یكی دو ساعت بطول نمی انجامد)؛
ــ ناكامی های خود را به گردن دیگران می اندازند؛
ــ به سرعت حوصله شان سر می رود و دائماً بدنبال هیجان و چیزهای تازه هستند و بدون اینكه كار یا فعالیت قبلی را به جایی برسانند تغییر فعالیت یا شغل می دهند؛

ــ با دوستان هم جنس خود چندان راحت نیستند (مگر اینكه حداقل از نظر ظاهری برابر یا برتر از آنها باشند)؛
ــ تصمیم های عجولانه و آنی می گیرند و معمولاً اول عمل می كنند بعد فكر (بیشتر از روی احساسات می اندیشند یا از روی عقل و منطق)(احساس می كنم منو دوست داره و یا آدم خوبی هست)؛
ــ معمولاً چندان متعهد و وفادار نیستند؛
ــ در صورت دفع توسط طرف مقابل ممكن است شدیداً مجذوب او شده و حتی دست به خودكشی بزنند؛
ــ ممكن است تهدید و یا اقدام به خودكشی كنند (در روابط زناشویی و رمانتیك)؛
ــ در كارهایی كه نیازمند خلاقیت و قدرت تخیل یا رابط عمومی قوی است، معمولاً موفق بوده ولی در مشاغل محاسباتی و منطقی معمولاً ناموفق هستند.
این افراد در زندگی اشتراكی در برقراری رابطه ی صمیمانه دچار مشكل هستند و اغلب یك نقش خاصی را ایفا می كنند (به عنوان قربانی یا ناجی). آنها از یك طرف از طریق بازیها و نمایش احساس عاطفی و اغوا كننده بدنبال كنترل همسر خود هستند و از طرف دیگر خود را كاملاً وابسته و مطیع او نشان می دهند. برعكس، مردان با چنین شخصیتی معمولاً رفتاری اجتناب كننده، مهاجم و ضداجتماعی دارند.

نكته: بسیاری از افراد با شخصیت هیستریانیك ممكن است دچار اختلالات روان تنی (Somatoform یا hysteria) نیز شوند (حملات به ظاهر غش، سكته، فلج و…).

الگوی فكری شخصیت هیستریك

در طی دوران كودكی و نوجوانی فرد هیجانی نمایشی الگوهای فكری و واكنش های دفاعی زیر در ضمیر خودآگاه و نیمه خودآگاه شكل می گیرند:
ــ برای اینكه خوشحال باشم بایستی دیگران به من توجه كنند؛
ــ من بایستی توجه باشم تا احساس وجود و بودن بكنم؛
ــ من چیزی نیستم مگر اینكه مردم را تحت تأثیر قرار دهم و یا موجب سرگرمی و خشنودی آنها شوم؛
ــ اگر دیگران را مجذوب و درگیر خودم نكنم آنها من را دوست نخواهند داشت؛
ــ برای بدست آوردن آنچه كه می خواهم بایستی دیگران را خیره و مجذوب خود كنم،
ــ اگر دیگران به من توجه نكنند، آنها بی ارزش و كریه هستند؛
ــ من نیازی ندارم كه فكر كنم، می توانم از طریق احساس و دلم بفهمم؛
ــ اگر مردم را سرگرم كنم آنها متوجه نقص و ضعف من نمی شوند؛
ــ اگر از چیزی خوشم آمد و احساس خوبی كردم نیازی به فكر كردن در مورد آن ندارم و آن را بایستی انجام دهم؛
ــ دیگران فقط زمانی به من توجه خواهند كرد كه رفتارم شدید (اغراق آمیز) باشد،
ــ آنچه كه دل گواهی می دهد مهمتر از آن است كه عقل و منطق می گوید.
توجه: رفتار اغراق آمیز افراد هیستریانیك در اكثر موارد نه به منظور برقراری ارتباط جنسی بلكه برای جلب توجه است.

ابعاد پنج گانه شخصیتی هیستریانیك

از نقطه نظر ابعاد پنجگانه شخصیتی این اختلال شخصیتی با ویژگیهای زیر مشخص می شود:

الف)بی ثباتی احساسی بالا (High Neuroticism):

احساسات منفی (از جمله اضطراب، ترس، تنش، دلهره، نگرانی، تحریك پذیری، خشم، ناامیدی، دل مردگی، احساس گناه و شرم)؛ اشكال در كنترل هیجانات و تحریكات آنی (خوردن، نوشیدن، ولخرجی و…)؛ باورهای غیرمنطقی و نامعقول (نظیر انتظارات غیرمعقول، توقع بیش از حد داشتن از خود یا مطلق گرایی، بدبینی بی مورد و…) نگرانی های بی پایه جسمی (نظیر تصور اینكه دماغ بسیار گنده یا نامتناسبی دارد و…)؛ احساس تنهایی و بی كسی و وابستگی به دیگران برای حمایت عاطفی و تصمیم گیری.

ب)برون گرایی پایین (Low Extraversion):

دوری اجتماعی؛ روابط شخصی و شبكه دوستان كم و متزلزل؛ كنترل عاطفی؛ عدم لذت بردن و اشتیاق به زندگی؛ بی میلی در اظهارنظر و طلب حق خود یا پیشرو شدن؛ خجالت و شرم اجتماعی.

پ)پذیرندگی بالا (High Openness):

خیال پردازی و فانتزی زیاد بجای واقعیت و عمل؛ باورها و افكار غیرعادی (UFO، روح، تناسخ و…)؛ هویت نامشخص و تغییر اهداف (نظیر ورود به گروهها عقیدتی عجیب و غریب و…)؛ افزایش كابوس های شبانه؛ ناهماهنگی یا یاغی گری اجتماعی.

ت)سازگاری و توافق پذیری بالا (High Agreeableness):

ساده لوحی، رك گویی شدید و بی مورد، دست و دل بازی و گشاده دستی؛ گذشت از علایق و حقوق خود و عدم توانایی در ابراز خود و مطالبه ی حق خود؛ به راحتی مورد سوء استفاده قرار گرفتن.

ث)تعهدپذیری و وظیفه شناسی پایین (Low conscientiousness):

باور نكردن توانمندیهای ذهنی و هنری (نظیر تمام نكردن تحصیلات یا نیمه كار گذاشتن فعالیتهای هنری مورد علاقه)؛ عدم پیروی از قوانین و مقررات و عرف جامعه؛ كنترل نفس پایین حتی اگر دلیل خوبی برای آن وجود داشته باشد (نظیر عدم رعایت رژیم غذایی با وجود چاقی شدید و مشكل طبی وابسته)؛ فقدان هدف شخصی و شغلی مشخص.

شیوع و علل شخصیت هیستریانیك

در جوامع غربی شیوع شخصیت هیجانی نمایشی 2 تا 3  درصد كل افراد بالغ جامعه بوده و بعد از بلوغ خود را نشان می دهد (اگرچه دردوره نوجوانی برخی از افراد خصوصیات شخصیت هیستریانیك، خصوصاً بُعد نمایشی آن وجود دارد ولی این موضوع بدلیل ویژگیهای تكاملی و شكل گیری هویت شخصیتی و اجتماعی فرد است نه تظاهری از شخصیت هیستریانیك). این اختلال در زنان شایعتر از مردان بوده و در بسیاری از موارد همراه با دیگر اختلالات شخصیتی (خصوصاً خودشیفته، موذی، وابسته و ضداجتماعی) است.
هنوز بدرستی علت این نوع اختلال مشخص نشده است اما از آنجائیكه هسته ی اصلی چنین شخصیتی حرمت نفس پایین و الگوی پیوند عاطفی ناامن و ناپایدار است لذا حوادث دوران كودكی (خصوصاً سه سال اول تولد) می توانند زمینه ساز این نوع اختلال شخصیتی باشند (والدین بی تفاوت و یا برعكس مستبد كه فقط در شرایط هیجانی بسیار شدید توجه و محبت خود را نسبت به كودكشان نشان می هند، می تواند زمینه ساز چنین شخصیتی شود).

تشخیص و درمان اختلال هیستریانیك

این نوع اختلال شخصیتی معمولاً به صورت بالینی (مشاوره با متخصص روانشناس یا روانپزشك) قابل تشخیص است ولی تستهایی همچون MMPI : Minnesota Multiphasic Personality Inventory و SWAP-200 :200-item Shedler Western Assessment procedure می توانند اطلاعات كاملتری بدست دهند. این افراد معمولاً زمانی بدنبال درمان می روند كه در روابط زناشویی و رمانتیك مشكل داشته یا شكست خورده اند (یعنی بدلیل افسردگی) و یا در رابطه با اشتغال و كار مشكل پیدا كرده اند.
درمان شخصیت هیستریانیك معمولاً از طریق ران درمانی (خصوصاً شناخت رفتار درمانی انفرادی گاهی سایكوآنالیتیك) برای مدت طولانی (1تا 3 سال و گاهی بیشتر) می تواند بسیار كمك كننده باشد. درمان دارویی فقط در صورت وجود دلایل دیگر (نظیر افسردگی یا اضطراب شدید) مورد استفاده قرار می گیرند.
نویسندگان:
دکتر سید اصغر ساداتیان
دکتر ماهیار آذر
 
migna.ir
 
 
 
 آشنايی با اختلال شخصيت نمايشی

خانم الف که زني  مشهور است و پس از يک ماجراي عشقي به درمان روي آورده است، چند دقيقه ديرتر از حد معمول به اطاق مشاوره پذيرفته مي شود و پس از سلا م و تعارفات معمولي مي نشيند و قبل از اينکه درمانگر بنشيند شروع به صحبت مي کند: «اون تبسم خودخواهانه را از صورتت پاک کن. مي دونم منظور بدي نداري اما خيلي تحقيرکننده هست.» مجله زنانه اي در دست دارد که در اتاق انتظار آن را مي خوانده است. او چنين ادامه مي دهد: «من قبلا  پيش دکتر «ت» مي رفتم و ازش متنفر بودم. يک بار مقاله اي در يکي از مجله هاي اتاق انتظار او بود که مي خواستم آن را به منزل ببرم ولي موافقت نکرد. شايد جزئي از روش کارش بوده، دوست دارم تو اين مقاله رو بخوني». (مقاله بحثي دارد راجع به اينکه چگونه مردها روش هاي مختلفي براي فريب دادن زن ها به کار مي برند). بيمار يک جعبه دستمال کاغذي روي پاي خود گذاشته و مدام از آن براي پاک کردن اشک ها و آب بيني خود استفاده مي کند. سپس به يکباره موضوع صحبت را عوض مي کند و مي گويد: «سوار آسانسور شدم و دختري بلندقد و خوش اندام و زيبا هم سوار شد. خودشو به من نزديک کرد تا نشون بده چقدر زيباست; بيمار چشم هايش را به شکل نماياني به سمت بالا  مي چرخاند و به او ناسزا مي گويد. سپس مکث مي کند دکتر مي گويد به نظر مي رسد که نسبت به من خشمگين  هستي؟ و بيمار در پاسخ مي گويد: «چرا نباشم؟ تو که به من اهميت نمي دي. من هم با هيچ کس ديگر غير از تو نمي توانم عصباني باشم، به علا وه کار تو همينه که اجازه بدي ديگران عصبانيت هاشونو سرت خالي کنن.»
در حين بيرون رفتن از جلسه ناگهان حالت چهره و خلق بيمار تغيير کرد و به درمانگر گفت: «خودت مي دوني که من از تو متنفر نيستم»…
افراد مبتلا  به اختلا ل شخصيت نمايشي يا هيستريونيک (Histrionic) سابقه طولا ني جلب توجه و رفتارهاي نمايشي يا پرزرق و برق دارند و در ظاهر جذاب، گرم، صميمي و معاشرتي هستند. واژه هيستريونيک از واژه يوناني هيستري (Hysteria) به معني رحم گرفته شده است. هيستري که يکي از واژه هاي کهنه روانپزشکي است، براي بيماري هايي به کار برده مي شود که در آن علل هيجاني و نشانه هاي عاطفي به يک نشانه جسماني تبديل مي شوند. در بسياري از موارد نشانه جسماني بيانگر احساس بيمار به صورت نمادين يا سمبوليک تلقي مي شود. در گذشته گرفتگي و تنگي گلو به معني اين پنداشته مي شد که بيمار نمي تواند توهين و تحقير را بلع و هضم کند، يا درد ناحيه قلب ممکن بود به معني آن باشد که قلب بيمار به صورت تمثيلي شکسته و چاک چاک شده است.

ويژگي هاي افراد مبتلا  به اختلا ل شخصيت نمايشي

ويژگي برجسته و چشمگير يک شخصيت نمايشي – همانگونه که از نام آن برمي آيد – رفتارهاي دراماتيک يا نمايشي، جلب توجه ديگران و خودنمايي است. نزد شخصيت هاي نمايشي «جلب توجه ديگران» خصوصا از اولويت خاصي برخوردار است و ممکن است شعار ناگفته آنها «همه دنيا صحنه نمايش است» باشد! رفتار اغواگرانه (Sebuctive) در اين گونه بيماران، از هر جنسي که باشد شايع است: بيمار نمايشي زن در برابر مصاحبه گر مرد ممکن است تمايل به جلب توجه داشته باشد. همچنين بيمار نمايشي زن در مقابل مصاحبه گر زن ممکن است شروع به چشم و هم چشمي کرده يا به مجادلا ت لفظي دست بزند.
ديگران معمولا  شخصيت هاي نمايشي را رياکار و سطحي مي دانند، چرا که آنها با نمايش گذاشتن خود براي تماشاچيان ناشناس به دنبال تحسين هستند. اين افراد زماني که روابط دوستانه با مردم برقرار مي کنند، پرتوقع و بي ملا حظه، خودمحور و در خود فرو رفته مي شوند اما به احساسات ديگران بي توجه اند. اگر در روابطي که برقرار مي کنند کانون توجه واقع نشوند يا تحسين و تاييد نگردند، تندخو مي شوند، مي زنند زير گريه، ديگران را ملا مت مي کنند و به آنها افتراهاي ناروا مي زنند.
در صحبت کردن آنها، تاکيدها و مکث هاي نمايشي شايع است، لغزش هاي زباني در گفتار آنها زياد است، به شيوه اي پرجوش و خروش صحبت مي کنند و زباني پرزرق و برق و پررنگ و لعاب دارند. اظهارنظرهاي  عاطفي و هيجاني در آنها زياد است به گونه اي که تظاهرات چهره اي سرزنده، ژست هاي برجسته و صداي شديدا زير و بم دار در آنها هويداست. تغيير مداوم حالا ت عاطفي  نشانه دنياي پرکشمکش درون اين گونه شخصيت هاست که سعي دارند با سلطه گري در روابط بين فردي از بروز آن جلوگيري کنند.
همانگونه که در تئاتر مرسوم است بيمار به سبک نمايشگران ناگهان صدا و رفتار خود را کنترل مي کند تا مخاطب خود را مطمئن سازد که زياد از رفتارهاي او نترسد زيرا خود او از چگونگي واکنش و رفتارش آگاه است.
پوليانا، شخصيتي داستاني بود که علي رغم همه قراين مخالف، با خوش بيني کورکورانه اي گمان مي کرد که همه چيز رو به راه است. شخصيت هاي نمايشي نيز مانند پوليانا به جاي حالا ت عاطفي ناخوشايند خود حالا ت عاطفي خوشايند را مي نشانند; مکانيسمي دفاعي که به «تجزيه» موسوم است. رفتار اين شخصيت ها يادآور ادا و اطوار نوجوانان مضطربي است که براي رفع اضطرابشان بي مهابا خطر مي کنند. اين گونه افراد را چنانچه افرادي صرفا پرشور و اغواگر بينگاريم، از ترس و اضطراب آنها غافل مانده ايم; ميلون (1995) معتقد است که ترس زيربنايي چنين بيماراني ترس از ترک و رهايي است.
تفکر شخصيت هاي نمايشي، عمق ندارد و بيشتر تحت تاثير استنباطات سطحي قرار مي گيرد. آنها محتواي آنچه را که ادراک کرده اند به تجزيه و تحليل نمي کشانند، بلکه واکنشي احساسي به استنباط اوليه و سطحي خود مي دهند، چنان که گويي به واقعيت محض دست يافته اند. بنابراين وقتي از اين افراد خواسته مي شود مساله اي را توصيف کنند عموما براساس برداشت هاي خود پاسخ مي دهند تا براساس واقعيت ها. يکي از درمانگران گزارش مي کرد که «بيمار به زحمت درک مي کرد من چه مي خواهم و چه سوالي پرسيده ام و حداکثر حرفي که مي زد اين بود که وي در حرف نمي گنجد و تافته اي جدا بافته است». پيامد اين وضع تجارب سطحي ناپخته اي است از جهان و روابط که در هاله اي از احساسات رمانتيک افراطي محو مي گردد. اين شخصيت ها پندار از خويشتن را نيز به همين روال انجام مي دهند، يعني استنباط يا برداشتي  رمانتيک و بسيار تراژيک از خود. اين برداشت شخصي ازجهان، لا جرم آنها را به سوي واکنش هاي هيجاني نسبت به آن سوق مي دهد. در برابر فشار، اين طرز تفکر شخصي به تفکري بي نظم و دفاعي منجر گشته، هيجانات اوج گرفته و غالبا به عدم کنترل رفتار منجر مي گردد، که به اصطلا ح عوامانه، شخص هيستريک مي شود.
بنابراين ويژگي هاي افراد مبتلا  به اختلا ل شخصيت نمايشي احساساتي بودن و توجه طلبي مفرط است که به طور خلا صه با برخي از علا يم زير همراه است:
1– در موقعيت هايي که مرکز توجه نيستند، ناراحتند و در رنج و مشقت به سر مي برند.
2– مشخصه تعامل آنها با ديگران رفتار نامتناسب  است.
3– ابراز احساسات به سرعت تغيير کرده و سطحي است.
4– همواره در پي جلب توجه ديگران  هستند.
5– سبک تکلم به نحوي افراطي مبتني بر حدس و گمان و فاقد جزئيات است.
6– خودنما و نمايشي اند و در ابراز احساسات مبالغه مي کنند.
7– القاپذيرند، يعني به راحتي تحت تاثير افراد يا موقعيت ها قرار مي گيرند.
8– روابط را خودماني تر از آنچه واقعا هستند، مي پندارد.
خانم الف که در ابتداي بحث به او اشاره کرديم مبتلا  به اختلا ل شخصيت نمايشي بود; هرچند که اين اختلا ل تنها مربوط به زنان نيست.

واقعيت هايي در مورد
شخصيت هاي نمايشي

 1– اين گونه افراد  بيشتر به دنبال جلب توجه ديگران هستند.
2– اين نوع شخصيت در زنان بيشتر از مردان است، مضاف بر اينکه برخي از متخصصين معتقدند که نوع مردانه اين نوع اختلا ل شخصيت با نوع زنانه آن اندکي متفاوت است.
3– شخصيت نمايشي در ميان افرادي که جدا شده اند يا طلا ق گرفته اند شيوع بيشتري دارد و غالبا با افسردگي و سلا مت جسمي ضعيف همراه است.
4– هرچند که نيازهاي بسيار شديدآنها به وابستگي موجب مي شود که زود به هر کسي اعتماد کنند و به راحتي فريب ديگران را بخورند اما وابستگي آنها تفاوت زيادي با وابستگي «افراد بي کفايت» دارد; زيرا شخصيت هاي نمايشي به  «توجه» ديگران نياز دارند و نه «حمايت و راهنمايي» آنها.

دلا يل رفتارهاي نمايشي
   و اغواگرايانه

 هيجان پذيري و اغواگري بيماران نمايشي غالبا از اغواگري هاي والدين – به ويژه در رابطه  پدر با دختر – نشات مي گيرد.
در اينگونه خانواده ها، مسائل بين فردي اوان زندگي، متاسفانه با رفتارهاي نمايشي معمولا  حل مي شود; به ويژه اينکه همانندسازي ها با والدين اغلب خدشه دار است.
نياز شديد شخصيت هاي نمايشي به توجه ديگران نوعي دفاع در برابر عزت نفس شکننده و متزلزل زيربنايي آنهاست.
از آنجا که عزت نفس پايين است و مطمئن نيستند که نزد ديگران جاذبه دارند و چون احساس دوست داشتني بودن نمي کنند، سعي دارند تا خود را مطمئن و آرام سازند.
برخي از محققان رفتار نمايشي را الگويي متعلق به افرادي مي دانند که تصور نمي کنند قادر باشند در شرايط مساوي با ديگران رقابت کنند. دليل چنين عزت نفس و خويشتن  پنداره پايين ممکن است در احساس ناکامي عاطفي کودکي باشد که احساس بي ارزشي مي کند; کودک در اين گونه خانواده ها اگرچه کرارا تلا ش کرده  توجه والدين را نسبت به خود – به عنوان يک انسان – جلب کند، اما اين کوشش ها به شکست انجاميده است. در نتيجه کودک به منظور جلب توجه متوسل به انواع رفتارهاي نمايشي مي شود. هرچه والدين کمتر به کودک توجه مي کنند، کودک بيشتر مجبور مي شود فرياد کند يا به منظور کسب توجه نمايش بازي کند. افراد نمايشي اين رفتارهاي افراطي را به بزرگسالي منتقل مي کنند، علت کلي  توجه ديگران را شايد بتوان در فرهنگ جستجو کرد. بر اثر تعامل فرد با محيط و خصوصا در سايه ارزشيابي فرد از تعامل خود با ديگران، مفهوم «خود» تدريجا شکل مي گيرد. به مرور که آگاهي از خود ظاهر مي شود، در انسان نيازي شکل مي گيرد که «نياز به توجه مثبت و احترام» ناميده مي شود. اين نياز در فرد و کلا  در انسان يک نياز عمومي و بسيار جدي و شايع است: يعني نياز فرد به احترام، همدردي، گرمي و عشق از جانب ديگران. اما فرهنگ اکثر جوامع به گونه اي است که  اين نياز را به گونه اي «نامشروط» و رايگان راضي نمي کند; فرد بايد به گونه دلخواه فرهنگ و جامعه رفتار کند تا مورد پذيرش و احترام قرار بگيرد.
به عبارت ديگر فرهنگ قبل از ارضاي اين نياز براي آدمي «شرط» تعيين مي کند. نتيجه اين وضعيت آن خواهد بود که انسان به جاي آنکه احترام مثبت را از خودش بگيرد، شديدا آن را در جامعه، يعني در جايي بيرون از خود جستجو مي کند و تدريجا آزادي دروني خود را از دست مي دهد. نقطه انتهايي اين روند آن است که افراد آسيب پذيرتر نمايشي مي شوند و به رفتارهايي که ذکر آن رفت روي مي آورند.
نکته ديگر که از دل روان شناسي تکامل نگر حاصل شده اين است که جنس مونث اساسا نمايشگر است. يعني نمايشگري از رفتارهاي ذاتي زن است. برخي صفات نيز هستند که ذاتي جنس مذکراند مثل خود شيفتگي (narcissism). اما از آنجا که زن و مرد با هم زندگي مي کنند و رفتار آنها نه در خلا » که در سايه تمدن شکل مي گيرد هر زني تا حدي رفتارهاي مردانه و هر مردي تا حدي رفتارهاي زنانه دارد.
مردان نيز در حد طبيعي- مثل تمامي زنان طبيعي – نمايشگراند اما آنها نمايشگري خود را از سطح ظاهري به سطح ذهني منتقل کرده اند: مردي که اطلا عات علمي خود را با آب و تاب بازگو مي کند در حال انجام يک رفتار نمايشي، منتها در سطح ذهني است.
بنابراين وقتي فرهنگ جامعه، حداقل هاي رفتارهاي نمايشي زنان و مردان خود را که کاملا  طبيعي و بهنجار هم  هستند، تاب نمي آورد و شديدا آنها را تخطئه مي کند، عملا  به رشد و پرورش رفتارهاي نمايشي افراطي دامن مي زند. باز هم نتيجه نهايي اين فرهنگ مريض پرور آن خواهد بود که در حق زنان و مردان آسيب پذيرتر خود – نادانسته و نخواسته – ظلم مي کند و آنها را مبتلا  به مشکلي مي کند که اختلا ل شخصيت نمايشي ناميده مي شود.

* کارشناس ارشد روانشناسي باليني
منابع در روزنامه موجود است. mardomsalari.com

 
 

نحوه تعامل با افراد دارای شخصیت نمایشی

همیشه سعی می‌کرد با صدای بلند بخندد و حرف بزند، لباس‌های نامناسب می‌پوشید و وقتی وارد جمع می‌شد، خیلی زود با همه خودمانی می‌شد، عادت داشت موقع حرف زدن به طرف مقابل زیادی نزدیک می‌شد، خلاصه محال بود وارد گروهی بشود و توجه همه به او جلب نشود. این‌گونه رفتارها فقط بخشی از رفتارهای شخصیت نمایشی است.

معمولا اختلال شخصیت نمایشی با هیجان پذیری شدید و رفتارهای افراطی مشخص می شود. افراد با شخصیت نمایشی همیشه تمایل دارند در کانون توجه قرار گیرند و تنها فرد مورد توجه در جمع باشند و وقتی چنین نباشد احساس نگرانی می کنند. معمولا یکی از کارهایی که این افراد برای جلب توجه انجام می دهد رفتارهای اغواکننده و تحریک کننده است.

این افراد بسیار خودنمایی می کنند و همچنین به طرز نامناسبی رفتار می کنند، اغلب فوق العاده هیجانی یا پرزرق و برق هستند به نحوی که تقریبا غیرممکن است به آنها توجه نداشت. برای این افراد جذابیت ظاهری بسیار اهمیت دارد، به طوری که اغلب پوشش افراد نمایشی طوری است که همه نگاه ها را به خود جلب می کنند، چون می خواهند مورد توجه باشند. آنها کشته و مرده تعریف و تمجید هستند به طوری که با هر اظهارنظر غیردلخواهی بسیار آزرده می شوند.
بسیار واکنشی عمل می کنند و آماده قشقرق به پا کردن هستند.

توجه دیگران چیزی است که آنها بدون آن نمی توانند زندگی کنند و مانند دارو به آن احتیاج دارند، با جلب توجه کردن نه تنها می توانند روابط بین فردی خوبی برقرار کنند، بلکه از ارزشمند بودن خودشان نیز مطمئن می شوند و اگر توجهات کم شود، احساس ناراحتی می کنند و دوباره خود را در صحنه نمایش قرار می دهند. شخصیت های نمایشی معمولا ساعت های زیادی را صرف می کنند تا برای جلب توجه، راه های خلاقانه ای پیدا کنند، برای جلب توجه بیشتر از رفتارهای اغواگرایانه ای استفاده می کنند، این رفتارها بدون شک به جلب توجه منجر می شود و تحسین و تائید دیگران را به همراه می آورد.

احساس صمیمیت سریع با دیگران و پیشروی در آن از ویژگی های یک شخصیت نمایشی به شمار می رود. همچنین آنها دوست دارند به دیگران نشان دهند با افراد مشهوری در ارتباط هستند.

البته این نیز از دیگر شیوه های آنها به منظور جلب توجه است. درواقع می توان گفت از نظر آنها رابطه ابزاری است که آنها توجه مورد نیاز خود را از محیط دریافت می کنند و شخصیت های نمایشی در صحنه های تئاتر و سینما بسیار خوب عمل می کنند و آنها در زندگی واقعی نیز بازیگران خوبی هستند.

هنرپیشگی، وکالت، سیاستمدار یا کارهای مربوط به رسانه های جمعی ازجمله شغل های مورد علاقه افراد نمایشی است، زیرا احساس می کنند در این مشاغل می توانند در برابر عده زیادی روی صحنه بیایند. شخصیت های نمایشی در زنان و مردان متفاوتند. رفتار مردان نمایشی همانند زنان این گروه نیست.
آنان رفتارهای فریبنده خود را به صورت دیگری نشان می دهند، مثلا سعی می کنند اعتماد به نفس خود را به رخ دیگران بکشند یا بیانات عاشقانه ای را ابراز کنند، اما در کل خواسته شان درباره این که مورد توجه باشند کمتر از یک خانم نیست و ظاهر، لباس ها و بازی های چهره ای و رفتارهایش را آگاهانه به کار می گیرند تا توجه دیگران را به خود جلب کنند. آنان ممکن است لباس هایی تن کنند که بدن آنها را به نمایش گذاشته یا از شوخی های نابجا برای جلب توجه استفاده کنند.

شخصیت نمایشی چگونه شکل می گیرد؟

معمولا افراد نمایشی در خانواده هایی بزرگ می شوند که شیوه های تربیتی متضادی در آن وجود داشته است، آنان اغلب در کودکی مورد بی اعتنایی پدر و مادر قرار می گرفتند و به احتمال زیاد بخصوص از طرف مادر مورد بی مهری و بی توجهی قرار داشته اند، بنابراین تنها در صورتی که رفتاری نمایشی از خود نشان می دادند مورد توجه قرار می گرفتند، پس یاد گرفتند چگونه از طریق رفتارهای نمایشی توجه و محبت دیگران را به خود جلب کنند. برخی از افراد نمایشی هم در دوران کودکی یاد گرفتند از رفتارهای نمایشی پدر و مادرشان که بشدت به دنبال جلب توجه بوده اند، الگوبرداری کنند.

معمولا شخصیت های نمایشی گروه های متفاوتی دارند؛

شخصیت نمایشی کودک: این افراد وابستگی قوی به دیگران دارند و از طریق رفتارهای گول زننده یا اغراق آمیز مانند گریه کردن شدید و غش کردن به صورت بچگانه، دیگران را به سمت خود می کشند. هر چقدر فرد از نظر روانی نابالغ تر باشد ویژگی های اختلال شخصیت نمایشی کودک در او شدیدتر است. هیجان های این افراد بسرعت تغییر می کند و براحتی از عشق های شدید و پرشور به خشم و احساس گناه می رسند. زمانی هم که شخصیت با آنها مخالفت می کند، سریعا کج خلق می شوند و نظرشان را درباره آن فرد تغییر می دهند.

شخصیت نمایشی سرزنده: این شخصیت ها افرادی گرم، صمیمی و زنده دل هستند. در روابط بین فردی خونگرم، مهربان و خوشبین هستند، به تحریک و هیجان نیاز دارند و حرکاتشان سریع، با روح و بانشاط است. به هر جایی وارد می شوند با سرحالی می آیند و با سرحالی می روند. معمولا افراد بهنجاری به نظر می آیند، گاهی اهداف و پروژه های مهمی نیز در سر دارند و براحتی دیگران را نیز متقاعد می کنند، اما بعد از مدتی بدون کامل کردن حتی یکی از این قول ها حرف هایشان را زیر پا گذاشته و با دست خالی و روابط پریشان باز می گردند.

شخصیت نمایشی موافق: مهم ترین موضوع زندگی این افراد آن است که دیگران را دوست داشته باشند و برای رسیدن به این هدف، دیگران را تحسین و چاپلوسی آنان را می کنند. درواقع به طرف مقابل این احساس را می دهند که حاضرند برای او هر کاری بکنند و اگر احساس کنند دیگران نسبت به آنان بی اهمیت هستند، سعی می کنند نظر دیگران را نسبت به خود مثبت کنند. اغلب مصالحه طلب و مهربان بوده، عصبانیت های خود را نشان نمی دهند و خشم و خشونت خود را پشت یک چهره خوب و مهربان پنهان می کنند.

شخصیت نمایشی تئاتری: این افراد خود و نفسشان را مانند کالا در موقعیت های مختلف اجتماعی می خرند و می فروشند و برای این که میزان جاذبه و جلب توجه خود را به حداکثر برسانند به صورت مصنوعی رفتار می کنند. معمولا انگیزه های دیگران را می خوانند و با جذابیت و حتی اغواگری آنها را جذب خود می کنند. زنان دارای شخصیت نمایشی تئاتری معمولا از لباس ها و جواهراتی استفاده می کنند که جذابیت جنسی آنان را افزایش می دهد و مردانشان معمولا ورزش هایی مثل بدنسازی انجام می دهند و طوری عمل می کنند که در نظر دیگران افرادی قدرتمند به نظر می آیند.

شخصیت نمایشی به عنوان دوست یا همسر: رابطه عاطفی با یک فرد نمایشی با چالش های زیادی مواجه است. از یک سو شما مثلا به عنوان همسر این فرد با کسی در ارتباط هستید که به شما وابسته است و از طرفی همین فرد همیشه به دنبال آن است که تمجید و تحسین دیگران را برانگیزد. داشتن رابطه عاطفی با افراد نمایشی به معنای آن است که شما باید دائم انرژی زیادی را در راه برآورده ساختن نیازهای وی صرف کنید. چنین شخصیتی، کوچک ترین بی توجهی به خودش را عذابی الیم تلقی می کند. این افراد در مهمانی ها به طور چشمگیری نمایشی و توجه برانگیز رفتار می کند و این سبب می شود شما گاهی به عنوان همسر یا همراه دچار شرمندگی و خجالت شوید.ميگنا دات آر، آنان قادر به ایجاد و حفظ یک رابطه عمیق و معنی دار نیستند و به عنوان شخصیت دمدمی مزاج در روابط عاطفی شناخته می شوند. یکی دیگر از جنبه های این شخصیت عدم ارتباط یا روابط کم او با افراد همجنسش است. از طرف دیگر اغلب دوستان وی از جنس مخالف وی هستند و به همین دلیل هم اگر به عنوان دوست یا همسر روی او حساب کرده باشید، مطمئنا خیلی زود پشیمان خواهید شد.

در برخورد با شخصیت های نمایشی کارهای زیر را انجام ندهید

او را مسخره نکنید: شخصیت های نمایشی اغلب خنده دار به نظر می رسند و باعث تمسخر اطرافیانشان می شوند. اشتیاق آشکاری که این افراد برای جلب توجه دارند در ما نیز وجود دارد، تنها تفاوت این است که این اشتیاق به طور ماهرانه ای در ما مخفی نگه داشته می شود. افراد نمایشی نسبت به تمسخر دیگران حساسیت بیشتری نشان می دهند و ممکن است موجب شود او با تمام توان خود به طرق مختلف مانند انجام کارهایی چون گریه کردن، توجه دیگران را به خود جلب کند.

اجازه ندهید شما را زیاد نرم کند: معمولا شخصیت های نمایشی با عاطفی بودن و رفتارهای کودکانه خود بسرعت موفق می شوند شما را تحت تاثیر قرار دهند. بنابراین اگر شما بخواهید فورا فاصله خود را با وی حفظ کنید، این خطر وجود دارد که تغییرات خلقی وی متوقف شود و از طریق رفتارهای متغیر خود شما را عصبانی کند، بنابراین در برخورد با این شخصیت با ملاحظه رفتار کنید.

توقعات واقعی از وی داشته باشید: اگر قصد ماندن با شخصیت نمایشی را دارید درباره تغییرات وی واقع بین باشید، چراکه او از همان ابتدای کودکی الگوی رفتاری خود را یاد گرفته و این الگوها در وی نهادینه شده است، همیشه توقع آشفتگی رفتاری را در او داشته باشید، در غیر این صورت از رابطه با وی بیرون بیایید.

در برخورد با شخصیت نمایشی:

– تلاش نکنید جهان بینی او را عوض کنید.

– تصور نکنید رفتارهای وی مربوط به سوء نیت وی است.

– بپذیرید تغییر در این شخصیت ها بتدریج اتفاق می افتد.

– وی را موعظه نکنید.

– درک کنید چه ترس ها و چه عقایدی مبنای رفتارهای مشکل زای اوست.

– یک تغییر نسبی و غیرکامل را از طرف او بپذیرید.

– اجازه ندهید شخصیت های نمایشی شما را به بازی بگیرد.

– به او نشان دهید مرزبندی شما در کجا قرار دارد.

منبع: میگنا

اختلال شخصیت نمایشی(هیستریک)

افراد مبتلا به این اختلال در ظاهر جذاب، صمیمی، و معاشرتی هستند، اما معمولا دیگران آنها را ریاكار و سطحی می‌انگارند. به نظر می‌رسد كه آنها با نمایش دادن برای تماشاچیان ناشناس به دنبال تحسین خود هستند. زمانی كه روابط برقرار می‌كنند، پرتوقع و بی‌ملاحظه، خودمحور و در خود فرورفته می‌شوند. بین اختلال شخصیت نمایشی و سایر اختلالات همپوشی قابل ملاحظه‌ای وجود دارد

علائم

  1. در موقعیت‌هایی که مرکز توجه نیست، ناراحت است.
  2. تعامل با دیگران اغلب با رفتار نامناسب تحریک کننده یا اغوا کننده‌ی جنسی مشخص می‌شود.
  3. بیان هیجان‌ها سطحی و به سرعت متغیر است.
  4. به طور پیوسته از ظاهر جسمانی خود برای جلب توجه دیگران استفاده می‌کند.
  5. سبک گفتاری فرد به شدت تاثیر گذار و فاقد جزئیات است.
  6. خودنمایی، تظاهر و اغراق در بیان هیجانی را نشان می‌دهد.
  7. تلقین‌پذیر است یعنی به سادگی تحت تاثیر دیگران یا شرایط قرار می‌گیرد.
  8. روابط را صمیمانه‌تر از آنچه واقعاً هست تلقی می‌کند.

ویژگی‌های تشخیصی

ویژگی اصلی اختلا شخصیت نمایشی، رفتار توجه‌طلبانه و هیجان‌پذیری مفرط وفراگیر است. این الگو در اوایل بزرگسالی آغاز و در زمینه‌های گوناگون ظاهر می‌شود.

افراد مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی، هرگاه مرکز توجه دیگران نباشد احساس ناراحتی یا عدم قدردانی می‌کنند. آن‌ها اغلب با شور و نشاط زیاد و چشمگیر مایلند توجه دیگران را به خود جلب کنند و ممکن است با اشتیاق، گشاده‌رویی ظاهری یا عشوه‌گری، آشنایان جدیدی را شیفته‌ی خود سازند. اگرچه، وقتی این افراد پیوسته‌خواهان توجه باشند، این ویژگی‌های وضوح کمتری می‌یابند. آن‌ها در میهمانی‌ها به هر قیمتی که شده نقش ((گل سرسبد مجلس)) را بازی می‌کنند. هر گاه مورد توجه قرار نگیرند، ممکن است برای جلب توجه دیگران، کار برجسته‌ای انجام دهند.

قیافه ظاهری و رفتار افراد مبتلا به این اختلال، اغلب از لحاظ خنسی به طور نامناسبی تحریک‌آمیز یا اغوا‌کننده است. این رتفار نه تنها معطوف افرادی است که او به آن‌ها علاقه‌ی جنسی یا عاشقانه دارد، بلکه در طیف گسترده‌ای از روابط اجتماعی، شغلی و حرفه‌ای نیز به گونه‌آی رخ می‌دهد که فراسوی رفتار مناسب برای بافت اجتماعی است. بیان هیجانی آنان ممکن است سطحی باشد و به سرعت تغییر کند. افراد مبتلا به این اختلال همواره از ظاهر جسمانی خود برای جلب توجه دیگران استفاده می‌کنند.

سبک گفتاری این افراد به شدت تاثیرگذار و فاقد جزئیات است. عقاید تند یا افراطی با  فراست شگرفی بیان می‌شوند ولی دلایل زیربنایی معمولاً مبهم و گنگ هستند و حقایق و نکات تاییدکننده وجود ندارند. افراد مبتلا به این اختلال با خودنمایی، تظاهر و بیان افراطی هیجان مشخص می‌شوند.

افراد مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی بسیار تلقین‌پذیرند. عقاید و احساس‌های آن‌ها به سادگی تحت‌تاثیرپذیر دیگران و هوس‌های گذرای خودشان قرار می‌گیرد. آن‌ها به ویژه از نظر اعتماد کردن به افراد صاحب قدرت، ممکن است بسیار زودباور یا ساده لوح باشند و عقیده داشته باشند که این افراد به صورت معجزه‌آسایی قادرند مشکلات آن‌ها را حل کنند. این افراد میل دارند تا به دیگران شک کنند و به سرعت مجاب شوند. افراد مبتلا به این اختلال، اغلب روابط را صمیمانه‌تر از آنچه واقعاً هست در نظر می‌گیرند و تقریباً هر آشنایی را با ((عزیزم)) یا ((دوست عزیزم)) خطاب می‌کنند.

ویژگی‌ها و اختلال‌های همراه

افراد مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی ممکن است برای رسیدن به صمیمیت هیجانی در روابط عاشقانه یا جنسی خود مشکل داشته ابشند. آنها اغلب در روابط خود با دیگران، بدون اینکه آگاه باشند، نقش بازی می‌کنند. افراد مبتلا به این اختلال اغلب با دوستان همجنس خود روابط مختلی دارند، زیرا روش بین فردی آنان از نظر جنسی برانگیزاننده بوده وممکن است برای روابط دوستانه‌ی آن‌ها تهدید کننده به نظر برسد. همچنین ممکن است و به واسطه خواست‌های مربوط به توجه مداورم، باعث بیزاری دوستان خود شوند. هرگاه مرکز توجه نباشند، بیشتر آفسرده و پریشان می‌شوند. آن‌ها ممکن است خواهان تازگی، تحریک و هیجان باشند و از انجام کار‌های معمولی خود، کسل شوند. این افراد، اغلب در موقعیت‌هایی که موجب به تاخیر افتادن پاداش می‌شوند، احساس ناکامی کرده و یا قادر به تحمل آن‌ها نیستند و اغلب اعمالشان معطوف به کسب رضامندی فوری است.

خطر واقعی خودکشی این افراد مشخص نیست، ولی تجربه‌های بالینی نشان می‌دهند که افراد متبلا به این اختلا لبرای جلب توجه، در معرض خطر زیاد ژست‌ها ئ تهدید‌های خودکشی هستند. اختلال شخصیت نمایشی به میزان بیشتر با اختلال جسمانی کردن، اختلال تبدیلی و اختلال افسردگی عمده همراه است. معمولاً، اختلال شخصیت مرزی، خودشیفته، ضداجتماعی و وابسته همراه با این اختلال، ظاهر می‌‌شوند.

شیوع

داده‌های محدود به دست‌امده از جمعیت کلی، شیوع اختلال شخصیت نمایشی را تقریباًبرار با 30٪-20٪ گزارش کرده‌اند. در مواردی که از سنجش ساخت‌دار استفاده شده است، این میزان را در بیمارن سرپایی و بستری مراکز بهداشت روانی تقریباً 15٪-10٪ گزارش کرده‌اند.

تشخیص افتراقی

ممکن است سایر اختلال‌های شخصیت با اختلال شخصیت نمایشی اشتباه گرفته شوند، چون ویژگی‌های مشترک معینی دارند، بنابراین، تمایز میان این اختلال‌ها بر اساس تفاوت‌های موجود در ویژگی‌های بارز آن‌ها مهم است. اگرچه می‌توان اختلال شخصیت مرزی را بنیز با توجه‌طلبی، رفتار فریبکاری، و تغییر سریع هیجان‌ها مشخص کرد، ولی این اختلال نیز با خود تخربی، گسستگی قهر‌آمیز روابط نزدیک و احساس‌های مزمن پوچی عمیق و آشقتگی هویت مشخص می‌شود. افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی و اختلال شخصیت نمایشی در گرایش به تکانشگری، سطحی بودن، هیجان طلبی، بی‌پروایی، اغواگری و فریبکاری شبیه به هم هستند، ولی اشخاص مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی بیشتر در هیجان‌ةای خود اغراق می‌کنند و درگیر رفتاریهای ضذ اجتماعی نمی‌شود. افراد مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی در کسب محبت مهارت دارند، درحالی که اشخاص مبتلا به اختلال شخصیت ضذ اجتماعی در کسب منفعت، قدرت یا سایر رضامندی‌های مادی ماهر هستند. اگرچه افراد مبتلا به اختلال شخصیت خود شیفته نیز به توجه دیگران نیاز دارند، ولی معمولاً برای ((برتری)) خود، خواهان تمجید دیگران هستند، در حالی که افراد متبلا به اختلال شخصیت نمایشی مایلند لطیف یا وابسته به نظر بیایند به شرطی که این امر وسیله‌ای برای جلب توجه باشند. ا فراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته ممکن است در صمیمیت روابط خود با دیگران اغراق کنند، ولی بیشتر مایل به تاکید بر وضعیت (( یک شخص بسیار مهم)) یا ثروت دوستان خود هستند. در اختلال شخصیت وابسته، شخص برای دریافت تمجید و راهنمایی به شدت به دیگران وابسته است ولی فاقد ویژگی‌های نمایشی، اغراق گونه وهیجانی اختالا شخصیت نمایشی است.

اخلال شخصیت نمایشی را باید از تغییر شخصیت ناشی از یک بیماری جسمانی که در آن این صفات به واسطه‌ی اثرات مستقیم یک بیماری جسمانی روی دستگاه عصبی مرکزی پدیدار می‌شوند، تفکیک کرد. همچنین باید اختلال شخصیت نمایشی را از نشانه‌هایی که ممکن است در ارتباط با مصرف مزمن مواد به وجود آیند. (برای مثال، اختلال مرتبط با کوکائین که در جای دیگر مشخص ندشه اشست)، متمایز کرد.

بسیاری از افراد ممکن است صفات شخصیت نمایشی را نشان دهند. تنها هنگامی که این صفات انعطاف‌ناپذیر، ناسازگارانه و پایدار باشند و آسیب کارکردی یا پریشانی ذهنی قابل ملاحظه‌ای را موجب شوند، اختلال شخصیت نمایشی تلقی می‌شوند.

درمان اختلال شخصیت نمایشی

روان درمانی

این بیماران غالبا از احساسات واقعی خود بی‌خبراند. بنابراین کمک به آنها در جهت بینش به احساسات درونی‌شان یکی فرآیند‌های مهم درمان است. احتمال تعجب ، انکار یا خشم در مقابل این بینش داده شده وجود دارد.

دارو درمانی

داروهایی مانند ضد اضطرابها ، ضد ‌افسردگیها و ضد جنون‌ها همراه با روان درمانی می‌تواند مفید باشد.

منبع : danravan.blogfa.com/8909.aspx