روان شناسی | اختلالات شخصیتی | شخصیت مرزی | BPD
افراد مبتلا به این اختلال، خودانگاره (خودپندارهی) بسیار بیثباتی دارند، روابط میانفردیشان نیز بسیار بیثبات است. آنان معمولاً سابقهی روابط شدید، اما پرآشوب دارند که معمولاً آرمانیکردن مفرط دوستان یا معشوقها را شامل میشود اما بعداً بهسرخوردگی و ناامیدی میانجامد.
سلامت نیوز: 7 ویژگی افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی
اختلال شخصیت «مرزی» از جمله اختلالات شخصیتی است که هیجانی بودن، لاابالیگری، خُلق ناپابدار و هویت نامنسجم از ویژگیهای آن است. شخصیت مرزی نوعی اختلال است که ویژگی اصلی آن هیجانی و دراماتیک بودن است. مبتلایان به این اختلال از نظر هیجانی و شخصیت ناپایدار هستند و مشکلات جدی در هویت خود دارند. ارتباط مبتلایان به اختلال شخصیت مرزی به گونهای است که افراد را به 2 دسته خوب و بد تقسیم میکنند که بر اساس آن دیگران در 2 طیف باارزش و بی ارزش قرار داده میشوند. مبتلایان به این اختلال، خلق و هیجان ناپایدار و بیثبات دارند و دمدمی مزاج هستند. معمولاً برقراری ارتباط با این افراد دشوار است؛ در حالی که در نگاه اول گرم و صمیمی به نظر میرسند اما، ممکن است با یک رفتار کوچک که از طرف مقابل سر میزند، او را بی ارزش تلقی کنند. به دلیل این که این اختلال جزو دسته بندی عقده های روانی قرار می گیرد، فرایند درمان آن فرایند طولانی مدتی خواهد بود.
اختلال شخصیت مرزی Borderline personality disorder (BPD) که بیمار در مرز روان نژندی و روانپریشی قرار دارد، نوعی اختلال شخصیت است که ترس از رها شدن، روابط بین فردی بیثبات، اختلال هویت، ژستهای خودکشی، عصبانیت زیاد، استرس شدید و افکار بدبینانه، جزو ویژگیهای آنها است و بروز احساسات نقش موثری در درمان آنها دارد. در این نوع اختلال شخص یک تصویر متزلزل از خود دارد و یک لحظه رفتاری خوب و در لحظه دیگر رفتاری بد از خود نشان می دهد به عبارتی کنترل شخصیتی ندارد، وی در یک لحظه از انسان ها تصویر ایدهآل و در زمان بعد، از آنها تصویرسازی بد میکند. عملکرد بیماران مبتلا به این اختلال نیز به گونهای است که روابط آنها مختل میشود، چون همهٔ افراد را یا خوب مطلق میپندارند یا بد مطلق. یعنی افراد به نظر آنها یا حامی آنهایند و لذا باید به آنها دل بست، یا منفور و آزارگرند (سادیست) و احساس امنیت آنها را مختل میکنند، چون همین که ببینند بیمار به آنها وابسته شده، او را ترک میکنند و از این رو تهدیدی برای او محسوب میشوند.
ریشه و علت اختلال شخصیت مرزی
ریشهای اختلال شخصیتی مرزی را میتوان معمولا در رفتار والدین و یا گذشته فرد جستجو و پیدا کرد. مطالعات متعدد نشان دادهاند که آزارهای دوران کودکی، یکی از پیشسازهای مهم در شکلگیری اختلال شخصیت مرزی است. همچنین، مشخص شده است که نقایص و کمبودهای فرد در مهارتهای تنظیم هیجان، یکی از عوامل ضروری در ایجاد و تداوم این اختلال است. البته عوامل دیگری را نیز به عنوان ریشههای اختلال شخصیت مرزی عنوان کردهاند.
پژوهشهای که دربارهٔ مردمانِ گرفتار این اختلال نشان از پیشینه بهرهکشی جسمانی و جنسی از آنان در کودکی دارد . این قبیل بهرهکشی منجر به اختلالهایی در تشکیل خودانگاره شخص شده و همین اختلالها به زعم غالب نظریه پردازان، هسته مرکزی در اختلال شخصیت مرزی را میسازد.
علاوه بر این، وقتی والدین یا سرپرستان کودک گاهی بهره کش و گاهی پر از محبت و عطوفت باشند این نوسان، خود میتواند موجب بیاعتمادی عمیق کودک به دیگران و گرایش به یکپارچه خوب یا سراسر بد دانستن دیگران گردد.
شخصیت های مرزی به علت نارسایی در ارتباط با سرپرستان خود در دوران اولیه کودکی، نگرشی نارسا و نابسنده از خویشتن و دیگران دارند.
سرپرستان آنان از وابسته بودن کودک به خویش بیشتر خرسند میشوند، و بنابراین نه تنها او را برای رسیدن به احساس تفرد و استقلال تشویق و ترغیب نمیکنند بلکه حتی ممکن است این قبیل تلاش و کوشش کودک را با تنبیه روبرو سازند.
کسانی که اختلال شخصیت مرزی دارند هرگز نتوانستهاند جنبههای مثبت و منفی خودپنداره ی خویش یا برداشت از دیگران را یکپارچه کنند.
علت این امر در رفتار سرپرستان آنها در دوران کودکی آنان است که هرگاه کودک وابسته به آنان و تسلیم آنان باشد او را با پاداش مواجه میسازند اما تلاشهای کودک را برای استقلال و جداشدن از سرپرست با خصومت و طرد روبرو میکنند.
به این ترتیب است که شخصیتهای مرزی خودشان و دیگران را به صورت «یکپارچه خوب» یا «سراسر بد» میبینند و بین این دو در تردید میمانند. این فرایند را «دوپارگی» نامیدهاند. تغییرپذیری و نوسان هیجانها و نگرش به روابط شان برخاسته از همین دوپارگی است.
حمایت معنوی ضعیف والدین اختلال مرزی
کرنبرگ مطرح کرد که تجارب نامطلوب کودکی (برای مثال داشتن پدر و مادری که به گونهای بیثبات عشق و توجه ارائه میکنند و احتمالاً پیشرفتها و موفقیتها را تحسین میکنند اما از ارائه حمایت عاطفی و محبت و صمیمیت ناتوانند) باعث میشود که کودکان بازنماییهای موضوعی مختلی را درونی کنند که در یکپارچه کردن جنبههای مهرآمیز و نامهرآمیز کسانی که به آنها نزدیک اند، واقع نمیشوند؛ در نتیجه این روابط موضوعی مختل، منِ نا ایمن پدید میآید که ویژگی اصلی BPD است. (ر. ک محمد کلیجی http://ekhtelale2ghotbi.mihanblog.com )
- این بیماری میتواند زمینه ژنتیکی داشته باشد و فرد از کودکی خلق تحریکپذیری و حساس داشته است.
- سابقه كودك آزاری (فیزیكی یا جنسی خصوصاً توسط اعضاء خانواده) در ۴۰ تا ۷۰% افراد وجود دارد.
- طلاق پدر و مادر یا از دست دادن یكی از آنها یا رها شدن در دوران كودكی
- وجود اختلال شخصیتی در دیگر اعضاء خانواده (احتمال ابتلا به 5 برابر افزایش مییابد)
- این افراد دوران کودکی آشفته، بی نظم و همراه با تنهایی را تجربه کردهاند و بطور چشمگیری مورد بی اعتنایی، طرد، بدرفتاری قرار گرفتهاند. (http://setare.com/fa/news/6680/)
علائم بیماری
بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی در«مرزی بین نودوز و پسیکوز» قرار دارند و با بیثباتی فوقالعاده عاطفه خلق و رفتار و احساس پوچی مشخص میشوند. در واقع هیچ ویژگی بصورت دائمی در فرد دیده نمیشود. یک مرزی ممکن است در یک موقعیت ، فردی را به عنوان «دوست داشتنیترین و مهمترین » در نظر بگیرد و در موقعیت دیگر به عنوان «بیرحمترین و استثمار کنندهترین» شخص تشخیص دهد. «نقطه تعادلی در زندگی آنها وجود ندارد».همچنین این بیماران نسبت به مفاهیم هویت خود دچار آشفتگی هستند. بدین معنی که درباره «هویت تناسلی (جنسی) و ارزشها ، وفاداریها و هدفهای خود» تردید دارند. برای جبران هویت ناقص و آشفته خود اغلب روی پوستشان کلمات (مانند : مادر ، عشق) یا عکسهایی (مانند عکس فرد محبوب یا حیوانات) را خال کوبی میکنند. این خال کوبیها در حکم قدرت دهنده و آرامش بخش است. از طرف دیگر این بیماران در روابط پر شور و ناپایدار (که گاهی با بیمبالاتی جنسی همراه است) درگیر میشوند. نکته مهم و دردناک زندگی افراد مرزی اقدامهای مکرر خود آزاری (خود زنی) است. آنها ممکن است برای رفع تنش درونی یا به قصد کمک گرفتن از دیگران اقدام به «تیغ زدن یا سوزاندن» قسمتهای مختلف بدن خود نمایند. اما اغلب در بازو ، سینه و شکم میتوان آنها را مشاهده کرد.
بنابراین، آنان به دلیل ترس از رهاشدن و احساس تنهایی و درماندگی در مواردی كه تهدیدی بر این امر وجود داشته باشد (و حتی در مواردی به صورت ذهنی) رفتارهای بسیار شدید و نامتناسب از خود نشان می دهند (از خودآزاری به صورت زخمی كردن خود گرفته تا اقدام به خودكشی)
بیماران مرزی معمولاً دچار خشم یا عصبانیت نامتناسب با عامل محرك می شوند و حالتی تهاجمی پیدا می كنند و یا كلمات نیش دار و تحقیرآمیز یا توهین آمیز به كار می برند.
بیماران دچار اختلال شخصیت مرزی نمیتوانند تنهایی را تحمل کنند و برای تشویش خود حتیٰ به نحوی دیوانهوار به جستجوی ایجاد رابطه بر میآیند، ولو این رابطه برای خودشان ارضاکننده نباشد. آنها برای رفع تنهایی خود حتیٰ اگر دیری هم نپاییده باشد، با غریبهها دوست میشوند یا به بیبندوباری میافتند.
اینان در رابطه اجتماعی بسیار پرتوقع بوده و دیگران (اصولاً همه چیز) در ذهن آنها مطلق (خوب یا بد، سیاه یا سفید) هستند، و اگر كوچكترین چیزی خلاف انتظار آنها باشد شدیداً به هم می ریزند. (برای نمونه اگر طرفش چند دقیقه ای در رسیدن به قرار تأخیر داشته باشد شدیداً ناراحت شده و كل شخصیت طرف مقابل را زیر سؤال خواهند برد)
✅ اختلال مرزی، سلطان تفکر همه یا هیچ
کارکرد بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی نیز به گونهای است که روابط آنها مختل میشود، چون همهٔ افراد را یا خوب مطلق میپندارند یا بد مطلق.
یعنی افراد به نظر آنها یا حامی آنهایند و لذا باید به آنها دل بست، یا منفور و آزارگرند (سادیست) و احساس امنیت آنها را مختل میکنند، چون همین که ببینند بیمار به آنها وابسته شده، او را ترک میکنند و از این رو تهدیدی برای او محسوب میشوند.
در نتیجه این دونیمسازی است که بیمار، افراد خوب را آرمانی میبیند و افراد بد را به کلی فاقد ارزش. به همین دلیل است که این بیماران هر زمان از فرد یا گروه متفاوتی حمایت میکنند.
✅ روابط شخصی ظاهراً قوی ولی ناپایدار در اختلال مرزی
افراد دارای شخصیت مرزی روابط شخصی بسیار هیجانی و ظاهراً قوی ولی ناپایدار دارند. این افراد ممكن است در مواجهه با فردیكه بالقوه كاندید خوبی برای روابط رمانتیك بنظر می رسد را در همان یكی دو جلسه ی اول ملاقات در ذهن خود به عنوان فردی ایده آل بسازند و بخواهند زمان زیادی را با او بگذرانند و در همان جلسات اول بسیار صمیمی شوند ولی مدت كمی بعد شروع به زیر سؤال بردن شخص می كنند. احساس می كنند كه طرفشان چندان به آنها توجهی نمی كند، از خود مایه نمی گذارد، یا زمانی كه به او نیاز دارند، حضور ندارد. آنها رفتاری معامله گرانه با طرفشان دارند . (این همه كار برای او كردم یا چند بار زنگ زدم پس حالا نوبت او هست)
بیماران مرزی هنوز خود را به درستی نمی شناسند. در واقع در مورد هویت خود (از جمله هویت جنسی) گیج و گنگ هستند و نمی دانند از زندگی خود چه می خواهند و در موارد شدید، ارزش ها، اهداف، نوع دوستان و شغل شان دائماً در حال تغییر است.
گاهی نیز یك احساس خلاء و پوچی عمیق در درون خود حس می كنند و به همین خاطر ممكن است دست به رفتارهای خود آزار دهنده و مخاطره انگیز (از اعتیاد گرفته تا بریدن یا زخمی كردن خود و حتی خودسوزی یا تهدید به خودكشی) بزنند.
آنان بدلیل بی حوصلگی و نیز نوعی افسردگی مزمن خفیف، بدنبال هیجان و تنوع بوده و ممكن است دست به رفتارهای آنی و هیجانی غیرمنطقی و نادرست بزنند؛ مانند:
?ولخرجی
? قمار
?مسافرتهای متعدد
?رانندگی بی مبالات
? مشكلات تغذیه ای
?دزدی از فروشگاه
? روابط جنسی متعدد.
فرد یا اشخاص نزدیك به افراد با چنین شخصیتی احساس درماندگی، یأس و بی انصافی می كنند. زیرا متهم به چیزهای نكرده یا نگفته می شوند.
آنها همیشه بایستی مراقب گفتار و رفتار خود باشند تا مبادا موجب رنجش و ناراحتی فرد نشوند.
ولی حتی با رعایت این مسئله باز هم با این مسئله روبرو می شوند و بزودی درمی یابند كه با آنها بازی شده است و فرد قصد كنترل آنها را دارد و به آنها دروغ می گوید و حتی با گذشت از همه چیز باز هم بدهكار خواهند بود و هیچگاه نمی توانند او را راضی و خشنود كنند و یا بسیار موقت و گذرا خواهد بود.
ابعاد پنجگانه شخصیتی مرزی (BPD) عبارت است از:
?بی ثباتی احساسی بالا
?(High Neuroticism)
?برون گرایی بالا
?(Hight Extraversion)
?پذیرندگی پایین
?(Low openness)
?سازگاری و توافق پذیری بالا
?(Hight A greeableness)
?تعهد پذیری و وظیفه شناسی پایین
?(Low Conscientiousness)
مشخصه های بارز اختلال مرزی
برخی از بالینگران مشخصههای اصلی بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی را با این مفاهیم ذکر میکنند:
? هراس عام panphobia
همهچیزهراسی
?اضطراب عام pananxiety
از همهچیز مظطرب شدن
?دودلی عام panambivalence
در همهکار دو دل بودن
? رفتار جنسی آشوبناک chaotic sexuality
بنابراین، مبتلایان به اختلال شخصیت مرزی باید حداقل 5 ویژگی داشته باشند.
* مبتلایان ترس از رها شدن دارند
مبتلایان به اختلال شخصیت مرزی تلاش زیادی برای جلوگیری از رهایی از افکاری که بر اساس آن فرد میترسد که توسط دیگران رها شود، میکند. این افکار میتواند ناشی از رها شدن واقعی و یا خیالی باشد که منجر میشود فرد خود را به دیگران نزدیک کند.
* روابط بین فردی بیثبات در مبتلایان به اختلال شخصیت مرزی
روابط بین فردی بیثبات و افراط و تفریط در مبتلایان به اختلال شخصیت مرزی دیده میشود، آنها ممکن است در مدت زمانی کوتاه به شدت به کسی نزدیک و با او صمیمی شده و هفته بعد از او بیزار شوند.
* مبتلایان اختلال هویت دارند
بعضی مبتلایان اختلال هویت دارند و خودپنداره دائمی و مخصوص در آنها دیده نمیشود، آنها نمیدانند که کیستند و جایگاهشان کجاست.
* تکانشگری حاصل اختلال شخصیت مرزی
تکانشگری یکی از ویژگیهایی است که ممکن است در اختلال شخصیت مرزی دیده شود، مبتلایان نمیتوانند خود را کنترل کنند و به شکل غیر قابل کنترل هزینه میکنند یا رفتارهای پرخطری مانند رانندگی بیپروا، پرخوری و سوء مصرف مواد و الکل را نشان میدهد.
* ژستهای خودکشی در مبتلایان به اختلال شخصیت مرزی
رفتارها، ژستها و یا تهدیدهایی که به هدف آسیبزدن به خود انجام میشود در مبتلایان به اختلال شخصیت مرزی دیده میشود آنها معمولا دیگران را تهدید میکنند که میخواهند به خودشان آسیب بزنند.
* مبتلایان زود عصبانی میشوند
مبتلایان به ابتلای شخصیت مرزی، بیثباتی عاطفی ناشی از واکنشپذیری مخصوص خلق دارند، آنها تحریکپذیرند و به دلیل بیثباتی عاطفی زود عصبانی میشوند. افراد طبیعی پس از تحریکپذیری میتوانند خود را کنترل کنند، اما مبتلایان به اختلال شخصیت مرزی قادر به کنترل احساس خود نیستند و مدام احساس پوچی میکنند و افرادی نشأت گرفته از بیارزشی خود دارند.
* عصبانیت دائمی نتیجه ابتلا به اختلال شخصیت مرزی
مبتلایان معمولا خشم نامناسب و شدید دارند و بر سر موضوعات کوچک به طور ناگهانی ناراحت میشوند، آنها مدام در حال عصبانی شدن هستند.
* استرس شدید موجب افکار بدبینانه در مبتلایان میشود
اندیشهپردازی بدگمان به طور موقتی اما مداوم از ویژگیهای مبتلایان به اختلال شخصیت مرزی است، چنانچه فرد مبتلا در معرض استرس شدید قرار گیرد، دچار افکار بدبینانه میشود.
* مبتلایان شخصیت ناپخته و بیثبات دارند
مبتلایان به اختلال شخصیت مرزی، شخصیت ناپخته و بیثبات دارند، هویت و خلق و خوی آنها متغیر است و روابط بین فردی مختلی دارند، همچنین ژستهای عجیب و غریب از ویژگیهای مبتلایان است.
بنابراین مبتلایان به اختلال شخصیت مرزی نه علامت برجسته نشان می دهند:
۱٫ از ترک شدن واهمه دارند. کسانی که شخصیت مرزی دارند، هر لحظه انتظار دارند که همسر یا دوستشان آنها را برای همیشه ترک کند و همین انتظار ترسناک باعث می شود که آنها به اتفاقات معمول و پیش پا افتاده ای مانند اینکه همسرشان کمی دیرتر به خانه بیاید یا یکی از دوستان به تماسشان جواب ندهد با خشم شدید واکنش نشان بدهند.
۲٫ روابطشان ناپایدار است. روابط عاطفی، دوستیها و حتی زندگی خانوادگی این افراد غیر قابل پیش بینی است. برای مثال یک لحظه قربان صدقه تان می روند و لحظه بعد حتی سایه تان را با تیر می زنند.
۳٫ از اینکه کی هستند مطمئن نیستند. این گروه مانند نوجوانی که در جستجوی هویت خود است، مدام از این شاخه به آن شاخه می روند. مدام شغل عوض می کنند، ایدئولوژی شان متغیر است، سبک زندگی شان ثبات خاصی ندارد و… . حتی احساس و برداشت شان نسبت به خودشان هم مدام در حال تغییر است.
۴٫ دست به انتخاب های زیان باری می زنند. احتمال زیادی وجود دارد که وقتی آنها عصبانی یا ناراحت هستند و یا احساس ناکامی می کنند، به صورت غیر قابل کنترلی دست به کارهای زیان باری مانند پرخوری شدید، مصرف الکل، مواد مخدر یا روانگردان، رانندگی خطرناک و یا رفتارهای بی ملاحظه جنسی بزنند.
خلقشان متلاطم است. این افراد می توانند به فاصله یک پلک به هم زدن از یک حالت خلقی مثبت به یک حالت خلقی منفی مانند خشم یا ناراحتی شدید تغییر خلق بدهند، آن هم در برابر عواملی که از دیدگاه اغلب افراد آنقدرها هم تلخ و مخرب نیستند که بروز چنین واکنش های اغراق آمیزی را بتوانند توجیه کنند.
۶٫ خشم دینامیتی دارند. مزاج این افراد تند است، به سرعت خشمگین می شوند و خشمشان هم به صورت انفجاری است، یعنی ناگهان به شدیدترین حالت ممکن خشمشان را بروز می دهند.
۷٫ احساس خالی بودن می کنند. اغلب این افراد از درون احساس خلأ هیجانی می کنند مثلاً احساس می کنند که هیچ هیجانی ندارند و یا هیچ چیزی احساس نمی کنند.
۸٫ به خودشان صدمه می زنند. این افراد ترجیح می دهند که چیزی را احساس کنند حتی اگر آن چیز دردناک باشد، تا اینکه هیچ احساسی نداشته باشند. به همین دلیل گاهی به خودشان آسیب می زنند و از درد ناشی از آن احساس تسکین پیدا می کنند. میزان خودکشی هم در این افراد پنجاه برابر جامعه است.
۹٫ انحراف هایی از واقعیت نشان می دهند. ممکن است آنها در موقعیت های استرس آمیز احساس کنند که در حالتی رؤیا گونه به سر می برند و یا زندگیشان واقعی نیست. به علاوه ممکن است بدبین شوند و احساس کنند که دیگران می خواهند به آنها آسیب برسانند. (http://nabzema.ir/33193/9)
ابعاد اختلال شخصیت مرزی
در این جا ضوابط مدل پنج عاملی شخصیت برای اختلال شخصیت مرزی یک نیمرخ فرضی ایجاد کرده است (مک کری ،۱۹۹۴):
الف ـ نوروزگرایی بالا: عواطف منفی مزمن که شامل اضطراب ، ترسویی ، تنش ، تحریک پذیریی، خشم، اندوهگینی، گناه، شرم، دشواری کنترل تکانه (برای مثال در خوردن، نوشیدن یا خرج کردن پول) باورهای نامعقول (برای مثال: انتظارات غیرواقع گرایانه طوری که خود را مجبور کند که همیشه کامل عمل کند)، بدبینی ، اضطراب بدنی بی مورد ، درماندگی و وابستگی به دیگران برای حمایت هیجانی وتصمیم گیری.
ب ـ برونگرایی بالا: پرحرفی، خودافشاگری، عدم توانایی در گذراندن زمان به تنهایی، جلب توجه کردن، حرکات نمایشی در نشان دادن هیجانها، برانگیختگی جنسی بی ملاحظه، تلاشهای نامناسب برای کنترل و تسلط بر دیگران.
ج ـ گشودگی پایین : دشواری در سازگاری اجتماعی یا هر گونه تغییر شخصی، تحمل پایین ، سبک زندگی متفاوت یا درک متفاوت ، بی تفاوتی هیجانی و عدم توانایی در فهم و درک احساسات خویش، دامنه علائق کاهش یافته، بی تفاوتی نسبت به هنر و زیبایی ، همنوایی زیاد با مرجع.
د ـ توافق بالا: زودباوری، اعتماد بیش از اندازه به دیگران ، صداقت زیاد و فراوان، عدم تمایز بین خود و دیگران، قدرت تشخیص علائق شخصی، ناتوانی در مقابله با دیگران و تلافی کردن، به راحتی از چیزی سود بردن .
ه ـ وظیفه شناسی پایین: روشنفکر، فقدان لذت، هنرپیشه بالقوه، ضعف در عملکرد تحصیلی با توجه به تواناییهای نسبی، رعایت نکردن نقشها و تعهدات می تواند فرد را در مقابل قانون قرار دهد. ناتوانی در خود انضباطی (برای مثال : گرفتن رژیم ،تمرین طرح) حتی زمانی که به دلایل پزشکی نیاز است. بی هدف بودن شخصی و حرفه ای(سایت اینترنتی:new idea in personality).
الگوی های غلط فكری شخصیت مرزی
در ضمیر این افراد الگوهای فكری و مكانیسم های دفاعی زیر نقش بسته است:
*من آدم بدی هستم و بایستی بخاطر آن تنبیه شوم.
*اگر دیگران من واقعی ام را بشناسد دیگر من را دوست نخواهد داشت و من را رها خواهند كرد.
*من به تنهایی از عهده كارها و مشكلات خود بر نخواهم آمد و نیاز دارم كه به كسی تكیه كنم.
*هیچكس تمایل و یا توان كمك كردن به من را ندارد.
*دیگران بدجنس هستند و قصد سوء استفاده دارند.
*اگر به كسی اعتماد كنم خود را در معرض آسیب و سوء استفاده قرار می دهم.
*من بایستی رفتارها، احساسات و نیازهای خود را با خواسته و تمایلات دیگران هماهنگ و تعدیل كنم، درغیر این صورت من را رها خواهند كرد یا ممكن است به من آسیب برسانند.
*اگر خواسته دیگری را برآورده نكنم ممكن است من را رها كرده و تنها شوم.
*هیچ فرد قابل اعتمادی كه بتوانم به او تكیه كنم وجود ندارد.
*من همیشه تنها خواهم ماند.
*من نمی دانم واقعاً از خودم و زندگی چه می خواهم.
*هیچگاه آنچه را كه می خواهم نمی توانم به دست آورم.
* اجازه دهید مبتلایان احساسات خود را بروز دهند
درمان اختلالات شخصیت به طور کلی بسیار سخت است، درمانگر باید اجازه دهد تا فرد مبتلا احساسات خود را بروز دهد، مهارت گوش دادن فعال میتواند نقش موثری در تهیه هیجانی مبتلایان داشته باشد.
همچنین ضمن حفظ رابطه خوب بین درمانگر و درمانجو باید باورهای غیر منطقی فرد مبتلا درباره خود، محیط و آینده بررسی شود و این باورها توسط درمانگر با کمک درمانجو اصلاح شود و بازسازی شناختی صورت گیرد. (farsnews.com/newstext.php?nn=139308210009309)
شخصیت مرزی در دسته B اختلالات شخصیتی است. دسته A کسانی هستند که خصوصیت کلیشان بیمناک بودن است. برای مثال این افراد خیلی سوءظن دارند و دوست دارند در خودشان باشند و ارتباط با دیگران ندارند. دسته B کسانی هستند که مشکل در هیجان دارند. دوست دارند خود را نمایش دهند. بیثباتی هیجانی دارند، بسیاری از افراد معمولا در این دسته هستند که نوعی برونگرایی شدید است. دسته C افرادی هستند که وسواس، افسردگی و ابستگی دارند.
کسانی که اختلال شخصیت مرزی دارند، به صورت شدید بیثباتی هیجانی دارند. به صورت شدید از یک رابطه به رابطه دیگر وارد میشوند. در دوستیهایشان به صورت افراطی میخواهند با تعداد زیادی برای مثال ده نفر دوست باشند که اگر یکی رفت حتما جایگزین داشته باشند.
از اینرو به صورت شدیدی در دنیا معلق هستند و احساس شدید رهاشدن از آدمها را دارند. به همین خاطر مدام سعی میکنند به انسانها آویزان شوند وقتی نگاه میکنیم معنویت در زندگیشان خیلی کمرنگ است و وقتی نگاه میکنیم چون با پدر و مادرشان خیلی مشکل دارند با خدا هم که نمادی از پدر و مادر هست وارد مشکل میشوند. هر وقت ما ببینیم کسی با پدر و مادرش خیلی مشکل داشته باشد مطمئنا با خدا و پیامبران هم دچار مشکل خواهد بود. (http://fararu.com/fa/news/310972)
دکتر جعفر دارابی در این زمینه نوشته است : «اختلال شخصیت مرزی یکی از شایعترین انواع اختلالات شخصیت در ایران است.اقدام به خودکشیهای مکرر،احساس رهاشدگی و خشم شدید از ویژگیهای اصلی این اختلال است…بیثباتی عاطفی آنان همراه با سطح بالای تکانشگری، اغلب به رفتارهای خودویرانگری مانند «رانندگی بیباک» منجر میشود. اقدامات خودکشی، اغلب به شکل فریبکارانه، بخشی از تصویر بالینی این اختلال است. با اینحال، اینگونه اقدامات همیشه فریبکارانه نیستند. جرح خویشتن، ویژگی دیگر این اختلال است. رفتار صدمهزدن به خود، با رهایییافتن از اضطراب یا ملالت ارتباط دارد.مطابق دسته بندی بیماریهای روانی-انجمن روانپزشکان امریکا-(دی.اس ام ۴ ـآر )ازبین علائم زیر اگر پنج علامت وجود داشته باشد میتوان تشخیص اختلال شخصیت مرزی را اعمال کرد:
۱) کوششهای مهارگسسته برای اجتناب از طرد یا رهاشدگی واقعی یا خیالی،
۲) الگویی از روابط بینفردی بیثبات و افراطی که با نوسان بیحد آرمانیکردن و بیارزشنمودن مشخص میشود،
۳) آشفتگی هویت؛ بیثباتی بارز و مستمر خودانگاره یا درک خویشتن،
۴) تکانشوری، دستکم در دو زمینه که بالقوه، خود آسیبزننده هستند (برای نمونه خرجکردن افراطی، سوءمصرفمواد، رانندگی بیپروا، زیادخوردن)،
۵) رفتار خودکشی وتهدیدها یا رفتار خودآسیبزنی مکرر.
۶) بیثباتی عاطفی ناشی از واکنشپذیری خلقی آشکار (برای نمونه ملال دورهای شدید، تحریکپذیری یا اضطراب که معمولاً چند ساعت طول میکشد و تنها در موارد نادر بیش از چند روز پایدار میمانند.).
۷) احساسهای مزمن پوچی.
۸) خشم نامناسب و شدید یا اشکال در کنترل خشم (برای نمونه، بروز مکرر عصبانیت، خشم مستمر و نزاعهای بدنی مکرر).
۹) اندیشهپردازی پارانویاییگذرا و مرتبط با فشار روانی یا نشانههای شدید تجزیهای .
————
این افراد، حساسیت زیادی به شرایط محیطی دارند. آنان ترسهای شدید مربوط به طرد و رهاشدگی و خشم نامناسب را، حتی در حین مواجهه با یک جدایی کوتاهمدت واقعگرایانه و یا هنگامیکه تغییرات غیرقابل اجتناب در نقشهها پیشمیآید، تجربه میکنند.
این افراد ممکن است بر این باور باشند که رهاشدگی یا طرد بهطور تلویحی به این معناست که آنان «بد» هستند. این ترسهای رهاشدگی، با عدم تحمل تنهایی و نیاز به بودن با دیگران رابطه دارد. کوششهای بیوقفهی آنان برای اجتناب از طرد و رهاشدگی، ممکن است شامل اعمال تکانشی همچون آسیبزدن به خود یا رفتارهای انتحاری باشد.
افراد مبتلا به این اختلال، دستکم در دو زمینه که به صورت بالقوه «خودآسیبزننده» هستند، تکانشگری نشانمیدهند. آنان ممکن است قمار کنند، بدون ملاحظه پول خرج کنند، زیاد غذا بخورند، سوءمصرف مواد و رابطهی جنسی نابههنجار داشته باشد یا بهگونهای بیاحتیاط رانندگی کنند. افراد مبتلا به «اختلال شخصیت مرزی»، رفتارهای مکرر خودکشی، حرکات بیانگر تهدید یا رفتار خودآسیبی نشان میدهند.
-تشخیص افتراقی
اختلال شخصیت مرزی، اغلب با اختلالهای خُلقی بهطور همزمان رخمیدهد و هنگامیکه ملاکهای هر دو اختلال مطابقت کنند، میتوان هر دو تشخیص را مطرح کرد. چون جلوهی مقطعی اختلال شخصیت مرزی ممکن است شبیه یک دوره اختلال خلقی باشد، متخصص بالینی نباید صرفاً بر مبنای تصویر مقطعی و بدون داشتن اطلاعات مستندی که نشاندهنده این الگوی رفتاری باشد ، تشخیص اختلال شخصیت مرزی را مطرح کند.
اگر فردی ویژگیهای شخصیت مرزی را داشته باشد که علاوهبر اختلال شخصیت مرزی، با ملاکهای یک یا چند اختلال شخصیت دیگر نیز مطابقت کند، میتوان تمام تشخیصها را مطرح نمود. اگرچه اختلال شخصیت نمایشی نیز ممکن است با توجهطلبی، رفتار فریبکاری و تغییر سریع هیجانها مشخص شود اما اختلال شخصیت مرزی براساس خودتخریبی، قطع روابط نزدیک همراه با خشم و احساسهای مزمن و ریشهدار پوچی و تنهایی متمایز میشود. افکار «پارانویایی» یا خطاهای ادراکی، ممکن است در اختلال شخصیت مرزی و اختلال شخصیت «اسکیزوتایپی» وجود داشته باشند اما این نشانهها در اختلال شخصیت مرزی، بیشتر گذرا بوده، از لحاظ بینفردی واکنشی بوده و نسبت به سازماندهی بیرونی حساستر هستند. اگرچه اختلال شخصیت پارانویایی و اختلال شخصیت خودشیفته نیز ممکن است با واکنش خشم نسبت به محرکهای جزئی مشخص شوند اما ثبات نسبی خودانگاره همانند فقدان نسبی، خودتخریبی، تکانشگری و نگرانیهای مربوط به طرد و رهاشدگی در این اختلالها، آنان را از اختلال شخصیت مرزی متمایز میکند. اگرچه اختلال شخصیت ضداجتماعی در بهدستآوردن منفعت، کسب قدرت یا سایر رضایتمندیهای مادی مهارت دارد اما هدف بیشتر شخصیت وابسته و اختلال شخصیت مرزی، معطوف به کسب توجه حامیان است.
-درمان اختلال شخصیت مرزی
درمان انتخابی برای این اختلال، «رواندرمانی» میباشد که به یک اندازه برای بیمار و درمانگر مشکل است. علت آن، بیثباتی و رفتار تکانشی (لحظهای) و همچنین استفاده از مکانیسم دفاعی«دونیمسازی» است. (مکانیسمی که موجب میشود شخصیت مرزی، متناوباً از درمانگر یا سایر افراد محیط بیزار شده یا آنان را بهشدت دوست بدارد.) رفتار درمانی -بهخصوص آموزش مهارتهای اجتماعی با استفاده از نوارهای ویدیویی که بیمار را در مشاهدهی تأثیر رفتارش بر دیگران توانا میکند- مفید است. در کنار رواندرمانی انفرادی، رواندرمانی گروهی نیز سودمند میباشد.
*تئوری رواندرمانی طرحواره ای یا طرحواره درمانی دکتر یانگ و تئوری دی.بی.تی دکتر مارشا لینهان که اینجانب از این متدها در درمان این بیماران استفاده میکنم،آخرین تئوریها و متدهای درمانی خاص این بیماران است.
-علل اختلال شخصیت مرزی.
–در مورد علل این اختلال شخصیت به عوامل ژنتیک و مغزی و علل اکتسابی یا تجارب ناشاد در دوران کودکی اشاره شده است که به نظر اینجانب که بیماران زیادی را با این اختلال دیده ام ُ هردو عامل و تعامل آن در ایجاد این اختلال نقش دارد.اما نقش تجارب دوران کودکی خصوصا سه سال اول عمر بسیار مهم است.بی ثباتی مادر به دلائل مختلف،طرد کودک و عدم وجود دلبستگی امن در دوران کودکی(مقاله دلبستگی را در این وبلاگ و وبلاگ روانشناسی بالینی اینجانب بخوانید که در همین وبلاگ در بخش پیوندهای روزانه لینک شده است.)،درگیری بین والدین،تنبیه کودک و بی توجهی به احساسات او،طلاق والدین و بد بختیهای دیگر والدین گرفتار و ناسازگار و…از علل اصلی این اختلال شخصیت است.
– دارودرمانی :
برای اخذ نتایج بهتر، «دارودرمانی» به «رواندرمانی» اضافه میشود. از داروهای «ضدجنون» برای کنترل خشم و خصومت و دورههای پسیکوتیک گذرا و از داروهای «ضدافسردگی» برای بهبود خُلق بیمار استفاده میشود. از دیگر داروهای مورد استفاده میتوان به «ضدتشنجها» و «کربنات لیتیوم» اشاره کرد. تجویز این داروها باید تحتنظر روانپزشک باشد. با استفاده از سایت parswoman »
نکته : یک مناقشه حل نشده بر سر اینکه آیا اختلال شخصیت مرزی و اختلال دوقطبی باید در یک طیف مشابه در نظر گرفته شوند یا نه وجود دارد. گسترش دامنه تشخیصی اختلالهای طیف دوقطبی، تکیه بر شباهتهای این طیف با دیگر اختلالها و نادیدهگرفتن تفاوتهای آنها، بهکارنبردن قضاوت بالینی ماهرانه و همچنین آسانگیری در تشخیص این گروه از اختلالها موجب شده تا بسیاری از بیمارانی که از دیگر اختلالهای روانپزشکی مانند اختلال شخصیت مرزی رنج میبرند، در این طیف طبقهبندی شوند. از آنجا که در یک گروه جای دادن اختلال دوقطبی و اختلال شخصیت مرزی میتواند پیامدهای درمانی برای بیماران داشته باشد و حتی سبب محرومشدن آنان از درمانهای مورد نیاز گردد، روشنکردن تفاوتهای این دو اختلال از اهمیت زیادی برخوردار است. جنبههای زیستشناختی شامل تغییر در پیامرسانهای عصبی، کورتیزول خون و آزمون سرکوب کورتیزول و اختلالهای خواب در بیماران مرزی بیشتر به اختلال افسردگی اساسی شباهت دارند تا اختلال دوقطبی. از نظر علامتشناسی، ویژگیهای خلقی در اختلال شخصیت مرزی با اختلالهای خلقی متفاوت است. سیر و درمان اختلال شخصیت مرزی نیز با اختلالهای خلقی تفاوتهایی غیرقابل چشمپوشی دارد. بنابراین چنانچه به ویژگیهای این دو اختلال از دیدگاههای گوناگون توجه نماییم، تفاوتهای آشکاری خواهیم یافت که با در نظر گرفتن آنها به آسانی نمیتوان اختلال شخصیت مرزی را در طیف دوقطبی قرار داد.