وب سایت معرفی و خرید کتاب های صادق خادمی

دسترسی سریع

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

تفاوت روانشناسی و روانپزشکی

روان شناسی یک رشته علمی و جزو علوم انسانی است که از سابقه پیدایش علمی آن یک قرن و اندی می­گذرد. هدف علم روان شناسی مطالعه رفتار انسان است. و برخی گفته اند که هدف علم روان شناسی مطالعه رفتار و فرایندهای ذهنی است. روان شناسی با عمر کوتاهی که نسبت به سایر رشته های علمی دارد، رشد بسیار شگرفی داشته است، طوری که اکنون بیش از ۲۰ رشته مستقل روان شناسی را شامل می شود، مثل روان شناسی کودک، روان شناسی مدیریت، روان شناسی صنعتی و سازمانی ، روان شناسی اجتماعی، روان شناسی آزمایشی، روان شناسی کودکان استثنایی،روان شناسی ورزش  و ….. بالاخره روان شناسی بالینی.

مشاهده رشته های گوناگون روان شناسی نشانگر آن است که روان شناس فقط رفتارهای غیر عادی را مطالعه نمی کند و مطالعه رفتارهای غیرعادی یا مرضی بخش کمی از مطالعات روان شناسی را شامل می­شود که عمدتاً در رشته روان شناسی بالینی مطرح می شود و لذا کلمه روان شناسی نباید بیماری یا جنون را به ذهن تداعی کند. حتی بیماریهاییکه در روان­شناسی بالینی قابل درمان است، شامل   بیماریهای روانی شدید که اصطلاحاٌ روان پریشی یا سایکوز (psychose) و به اصطلاح عامه جنون خوانده می­شود را شامل نمی­گردد و روان شناس نقش چندانی در درمان اینگونه اختلالات مثل بیماری اسکیزوفرن را ایفا نمی­کند. روان­شناسان بیشترین نقش درمانی را در بیماریهای روان نژندی دارند که بیمار از آن رنج می برد و خود به دنبال درمان آن است مثل بیماریهای وسواس، افسردگی، اضطراب و مثل آن. در این گونه بیماریها، بیمار از بیماری خود آگاهی دارد و به دنبال درمان آن برمی آید. اما در بیماری سایکوز، بیمار، بیماری خود را قبول ندارد و برای درمان مقاومت می کند و معمولاً به اجبار آنها را در بیمارستانهای روانی بستری می کنند و بعد از بستری شدن در صدد پیدا کردن فرصتی برای فرار از بیمارستان است. بیماران اسکیزوفرن، مانیک و مانیک- دپرسیو (شیدایی- افسردگی) نمونه ای از اختلالات روانی شدید یا جنون است که با هذیان و توهم و رفتارهای غیر عادی و عجیب و غریب همراه است. اینگونه بیماران عمدتاً توسط روان پزشک مورد درمان قرار می گیرند نه روان شناس٫ حال روان پزشک کیست و وظیفه او چیست؟

روان پزشک فردی است که در رشته پزشکی تحصیل کرده است و بعد از گدراندن دوره پزشکی عمومی و اخذ دکترای حرفه ای در پزشکی عمومی، دوره تخصصی خود را در روان پزشکی و یا به قول امروزیها “اعصاب و روان “گذرانده است. او یک پزشک است و کار یک پزشک مثل همه رشته های پزشکی تجویز دارو برای درمان بیماری است. مشخص است که روان پزشک برعکس روان شناس، فقط با بیمار و بیماری سروکار دارد.دیدگاه او مثل هر پزشک دیگر در سایر رشته های پزشکی  در مورد علت بیماریها یک دیدگاه بیولوژیک است. یعنی در پیدایش بیماریها عوامل ارث و هورمونها و میانجیهای عصبی یا نروترانسمیترها مثل دوپامین و سروتونین و … را علت اساسی بیماری میدانند و روی عوامل روانی و یادگیری( اکثرا )تاکید چندانی ندارند . با این مفروضه ها  او با استفاده از روشهای پزشکی مثل دارو درمانی و الکترو شوک درمانی (e.c.t) به درمان بیماریهای روانی  می پردازد . بیماران شدید روانی مثل اسکیزوفرن و مانیک – دپرسیو باید برای درمان به روان پزشک مراجعه کنند و در مواردی بیماران روان نژند مثل افراد افسرده و وسواسی نیز نیاز به دارو درمانی دارند اما در عین حال باید توسط روان شناس بالینی تحت روان درمانی قرار بگیرند. روانشناسان در خصوص اثر داروها در برخی از بیماریهای روانی نظر مثبتی دارند . همانطور که باید بیماران نیازمند به روان درمانی را به روان شناس ارجاع داد و این کار را خودشان انجام ندهند که چندان  در تخصص انها نیست (چون در دوره تخصصی روانپزشکی واحدهای درسی چندانی به صورت  تئوری و عملی در زمینه رواندرمانی ندارند و اگر روان پزشکی کار رواندرمانی انجام میدهد بیشتر  از روی علاقه شخصی است .به همین منوال روانشناس نیز حق تجویز دارو را ندارد حتی اگر اطلاعات زیادی در این زمینه داشته باشد .

روان شناس علاوه بر درمان بیماریهای روان نژند، کار مشاوره ای نیز انجام می دهد مثل مشاوره در امور خانواده و ازدواج و این کار روان پزشک نیست فردی که برای مشاوره ازدواج یا خانواده مراجعه می کند، بیمار محسوب نمی شود بلکه برای یک تصمیم گیری درست مراجعه می کند. متأسفانه برخی افراد از روی نا اگاهی  برای مشاوره ازدواج و یا خانواده و یا مشاوره های تحصیلی و شغلی، به روان پزشک یا متخصص اعصاب و روان مراجعه می کنند!؟.

روان شناس با استفاده از تئوریها و تکنیکهای  روان درمانی سعی در تغییر فکر و رفتار شما را دارد. او از دارو استفاده نمی کند و حق این کار را نیز ندارد ُ بلکه به شما یاد می دهد که چگونه بهتر خود را بشناسید و با انجام مصاحبه و اجرای تستهای شخصیت و یا هوش ویژگی شخصیتی شما را به شما می شناساند و راههای کنار آمدن با مشکلات را برای شما روشن می کند. فرض اساسی در روان شناسی و روان درمانی این است که هر اندازه انسان از شخصیت خود آگاهی بیشتری پیدا کند، سلامت روانی او بیشتر است (البته اکثر افراد به اشتباه فکر می کنند که خود را خیلی می شناسند در حالی که اینگونه نیست ). فروید پایه گذار روان درمانی، هدف روان درمانی یا روان کاوی را ایجاد بینش (insight) می داند. البته روان درمانی رشته ها و رویکردهای زیادی دارد.

برخی سؤال می کنند که فرق روان شناس با روان کاو چیست؟ یا روان کاوی و روان شناسی چه تفاوتی دارند؟. روان کاوی یکی از رویکردهای علم روان شناسی است که توسط فروید پایه گذاری شد . در واقع روان کاو یک روان شناس است که برای درمان رویکرد روان کاوی را انتخاب کرده است. در رویکرد روان کاوی فرض بر این است که ریشه بیماریها مثل افسردگی، اضطراب، وسواس و اختلالات اضطرابی مثل حمله های وحشت و…در تجربیات دوران کودکی نهفته است که به صورت ناخودآگاه در آمده و به شکل بیماریهای فوق الذکر خود را نشان می دهد. روانکاوان معتقدند که عمده رفتارهای انسان از روی نا هشیاری یا ناخود اگاهی است .روان کاو با روشهایی مثل تداعی آزاد یا تعبیر رؤیاها و روابط بین فردی بیمار، سعی در شناسایی عناصر ناخود آگاه را دارد تا با شناساندن آن به بیمار و افزایش بینش و بصیرت او، این ناراحتی ها را از بین ببرد. امروزه روان کاوی به شکل سنتی ان کمتر مورد استفاده قرار می گیرد و شاید برای بیماران خاصی کاربرد داشته باشد. ضمنا  درمانهای روان کاوی طولانی مدت است و سالها به طول می کشد .

“برای درمان بهتر است ابتدا به روانشناس مراجعه کنید تا با مصاحبه و اجرای تستهای روانشناختی،مشکل شما دقیقا بررسی شود و در صورت نیاز، توسط روانشناس به روانپزشک یا اعصاب و روان ارجاع داده شوید چون روانپزشک به هر علتی مراجعه کنید به شما دارو خواهد داد در حالی که اکثر بیماریهای روان نژندی بدون دارو حل و درمان میشود ،فقط در شرایط خاصی نیاز به دارو درمانی است که روانشناس کاربلد میداند آن شرایط کدام است و شما را به پزشک اعصاب و روان ارجاع خواهد داد…موفق و شاداب باشید.”.ک یا روانپزشک هستند

(باید توجه داشت) دوران سلطه دیدگاه بیولوژیک صرف ، سالها به پایان رسیده است و باید مثل کشورهای پیشرفته دنیا، روانشناس و روانپزشک در کنار هم و با کمک هم به درمان بیماریهای روانی بپردازند. (منبع : dr-darabi.com)

 

هم افزایی علمی
هم اندیشی علمی و جمعیت آگاهی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *