وب سایت معرفی و خرید کتاب های صادق خادمی

دسترسی سریع

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

بهداشت روان

بهداشت روان

 دكتر مهدی پاك روان نژاد، دكتر مجید صادقی

 

اهداف درس

 

انتظار می‌رود فراگیرنده، پس از گذراندن این درس، بتواند :

Ø     بهداشت روان را تعریف نموده، تاریخچه آن را توضیح دهدØ      ویژگی های افرادی كه از نظر روانی سالم هستند را بیان كندØ      اهمیّت بهداشت روان را شرح دهدØ      اولویّت های بهداشت روان را توضیح دهدØ      سطوح سه گانة پیشگیری در بهداشت روان را نام برده، با ذكر مثال شرح دهد

واژه های كلیدی

بهداشت روان، پیشگیری

مقدمه

بیماری های روانی از بدو پیدایش بشر وجود داشته و هیچ فردی، از هیچ طبقه اقتصادی ـ اجتماعی خاصی، در مقابل آن ها مصونیت نداشته و خطری است كه بشر را همواره تهدید می‌كند. خوشبختانه نهضت بهداشت روانی در نیم قرن اخیر، افكار غلط و خرافات در مورد این بیماری ها را كنار گذاشته و نشان داده كه اوّلا بیماری های روانی، قابل پیشگیری بوده و ثانیا در صورتی‌كه مانند سایر بیماری ها به موقع تشخیص داده و تحت درمان قرار گیرند به همان نسبت از مزمن شدن و عوارض آن ها كاسته خواهد شد. در راستای همین عقیده, بهداشت روانی كه جزئی از بهداشت عمومی محسوب می شود به پیگیری موارد زیر می پردازد:

  • � افزایش سطح بهداشت روانی از طریق ارتقاء آگاهی های جامعه در مورد این بیماری ها
  • � شناسایی و تشخیص زودرس اختلالات روانی و درمان آنها
  • � پیشگیری از عوارض و عود بیماری و توانبخشی بیماران
  • � پیشگیری از بروز بیماری های روانی از طریق پیشگیری و درمان بیماری های جسمی.

تاریخچه

در حقیقت بهداشت روان را می‌توان یكی از قدیمی ترین موضوعات به شمار آورد. زیرا بیماری های روانی از زمان های قدیم وجود داشته, بطوریكه بقراط در حدود 400 سال قبل از میلاد عقیده داشته كه بیماران روانی را مانند بیماری جسمی باید درمان كرد. تقریبا از سال 1930 یعنی بعد از تشكیل اوّلین كنگره بین المللی بهداشت روان بود كه این رشته بصورت جزئی از علوم پزشكی درآمد و سازمان های روانپزشكی و مراكز پیشگیری در كشورهای مترقی یكی بعد از دیگری فعالیت خود را شروع كردند.

در سال 1930 اوّلین كنگره بین المللی بهداشت روان با شركت نمایندگان پنجاه كشور در واشنگتن تشكیل شد و مشكلات روانی كشورها و مسائلی از قبیل تاسیس بیمارستان ها, مراكز درمان سرپایی, مراكز كودكان عقب مانده ذهنی و نظایر آن مورد مطالعه قرار گرفت. ولی در 18 سال بعد یعنی در سال 1948 در سوّمین كنگره بین المللی بهداشت روان كه در لندن تشكیل شد اساس فدراسیون جهانی بهداشت روان بنیان گذاری شد و در همان سال این فدراسیون به عضویت رسمی سازمان یونسكو و سازمان جهانی بهداشت درآمد بطوریكه این سازمان در ژنو نقش رهبری رسمی فدراسیون جهانی بهداشت روان را به عهده گرفت. از آن تاریخ به بعد هر سال یك جلسه بین المللی و هر چهار سال یكبار كنگره جهانی تشكیل شده و می‌شود. در نتیجه تلاش و كوشش های پیگیر روز 18 فروردین مطابق با هفتم آوریل روز جهانی بهداشت اعلام گردیده در سراسر جهان مسائل بهداشتی كشورها مورد بررسی قرار می‌گیرد. ضمنا از مسئولین بهداشتی كشورهای مختلف خواسته شده تا برنامه های بهداشت روانی را جزو برنامه های بهداشت عمومی قرار دهند.

در كشور ایران نیز علیرغم آنكه از زمان محمدبن زكریای رازی و بعد, ابوعلی سینا به بیماران روانی (دیوانگان آن زمان) توجه داشته و برای آنها از دستورات مختلف دارویی و روش های گوناگونی همچون تلقین استفاده می‌كردند, ولی بطور رسمی در سال 1336 برنامه های روانشناسی و بهداشت روان از رادیوی ایران آغاز شد و در سال 1338 اداره بهداشت روانی در اداره كلّ بهداشت وزارت بهداری وقت، تشكیل گردید. اگرچه از سال 1319 تدریس روانپزشكی در دانشگاه تهران آغاز شده بود با قبول استراتژی P.H.C توسط جمهوری اسلامی ایران و ایجاد شبكه های بهداشتی درمانی, در كشور, موضوع بهداشت روان به منزله جزء نهم خدمات اوّلیه بهداشتی پذیرفته شد و در حال حاضر نیز از موضوعات بسیار ضروری در كشور, مورد توجه قرار دارد.

تعریف بهداشت روان

بهداشت روان، علمی است برای بهتر زیستن و رفاه اجتماعی كه تمام زوایای زندگی از اوّلین لحظات حیات جنینی تا مرگ اعم از زندگی داخل رحمی, نوزادی, كودكی تا نوجوانی, بزرگسالی و پیری را در بر می‌گیرد. بهداشت روان، دانش و هنری است كه به افراد كمك می‌كند تا با ایجاد روش هایی صحیح از لحاظ روانی و عاطفی بتوانند با محیط خود سازگاری نموده و راه حل های مطلوب‌تری را برای حل مشكلاتشان انتخاب نمایند.

تعریف سازمان جهانی بهداشت

عبارت است از قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران, تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی به طور منطقی, عادلانه و مناسب. نتیجه آنكه مفهوم بهداشت روانی عبارت خواهد بود از تامین رشد و سلامت روانی فردی و اجتماعی، پیشگیری از ابتلاء به اختلال روانی, درمان مناسب و بازتوانی آن.

ویژگی های افرادی كه از نظر روانی سالم هستند

  • � این افراد نسبت به خود آرامش دارند یعنی به طور نسبتا معقولی احساس امنیّت و كفایت دارند
  • � توانایی های خود را در حد واقعی، ارزیابی می‌كنند, نه بیشتر و نه كمتر
  • � به خود احترام می‌گذراند (Self- respect) و كمبودهای خود را می‌پذیرند
  • � به حقوق دیگران احترام می‌گذارند
  • � می‌توانند به دیگران علاقمند شوند و آن ها را دوست بدارند
  • � می‌توانند احترام و دوستی دیگران را جلب كنند
  • � می‌توانند نیازهای زندگی خود را برآورده سازند و برای دشواری هایی كه در زندگی آنها پیش می‌آید راه حلّی پیدا كنند. آنها قادرند خود بیندیشند و تصمیم بگیرند
  • � قادرند مسئولیت های روزمرة خود را با برگزیدن اهداف معقول پیش ببرند
  • � تحت تاثیر عواطف, ترس, خشم, عشق یا گناه خود بطوری قرار نمی‌گیرند كه زندگیشان پریشان شود.

چند نشانه هشدار دهنده برای ضعف روانی

  • � احساس نگرانی دائمی
  • � ناشادی دائمی به علل ناموجّه
  • � از دست دادن آسان تعادل روانی در بیشتر اوقات
  • � بی خوابی مكرّر
  • � افسردگی و سرخوشی متناوب بصورت ناتوان كننده
  • � احساس بی‌علاقگی و تنفّر دائمی نسبت به مردم
  • � آشفتگی زندگی
  • � عدم تحمل دائمی فرزندان
  • � همواره خشمگین و بعد دچار پشیمانی شدن
  • � ترس بی جهت دائمی
  • � دائما حق را به جانب خود دادن و دیگران را ناحق شمردن
  • � احساس درد و شكایت های بی‌شمار بدنی كه علّتی برای آن پیدا نمی شود.

به عقیده دكتر منینگر اگر شخصی وجود یكی از علائم فوق را در خود قطعی بداند باید به او كمك شود.

جمعیت های آسیب پذیر (High Risk) در بهداشت روان

گرچه بهداشت روان به مفهوم گفته شده, خود را در برابر تمام بیماران و همه افراد سالم متعهد می‌بیند اما گروه ها و جمعیت هایی نیازمندی بیشتری داشته و آسیب پذیری زیادتری از نظر بهداشت روان دارند. این افراد عبارتند از: بیماران و معلولین روانی, عقب ماندگان ذهنی, بیماران صرعی, سالمندان, معتادان, بیكاران, نیازمندان اقتصادی, كودكان و نوجوانان, زنان باردار, جدا شده و داغدیده, افراد بی سرپرست, زندانیان . . . و مهاجران.

اهمیت بهداشت روان

پیشرفت صنعت و تكنولوژی, قدرت و ثروت را افزایش داده ولی امكان زندگی با آرامش و صلح و اطمینان را از انسان سلب كرده و در حقیقت “كیفیت فدای كمیت” شده و اعتدال و تناسب كنار رفته و بیماری های عصبی ـ روانی و روان تنی، جانشین آن شده است. بطوریكه آمار نیز حكایت از افزایش شیوع بیماری های روانی دارد و علل مختلفی را برای این افزایش شیوع بر شمرده اند كه به مهمترین آنها اشاره می‌گردد:

علل افزایش شیوع بیماری های روانی

  • � بیماری های روانی مانند بیماری های جسمی كشنده نیستند و در نتیجه, مبتلایان به این نوع بیماری ها روی هم انباشته می شوند و احتیاج بیشتری جهت درمان سرپایی, بستری شدن و تخت بیمارستانی پیدا می‌كنند
  • � عدم درك از نحوه شروع و طولانی مدت بودن بیماری در نتیجه عدم اطلاع از بیماری, درمان به موقع انجام نمی‌شود كه همین امر باعث مزمن شدن بیماری گشته و بیماری غیرقابل علاج می‌گردد
  • � عدم برنامه صحیح و اطلاع كافی از روش های پیشگیری و درمانی كه خود باعث انباشته شدن و ازدیاد این نوع بیماران می‌گردد
  • � برحسب برآورد سازمان جهانی بهداشت امروزه 25% مردم جهان دچار یكی از انواع اختلالات روانی ـ عصبی ـ رفتاری هستند (به جز اعتیاد به مواد مخدر, الكل و سایر موارد).

ناتوانی و از كارافتادگی (disability) ناشی از بیماری های روانی، اغلب شدید و طولانی است و بار سنگینی بر بیمار, خانواده و جامعه تحمیل می‌كند. بطور كلی 6/10% بار كلّی بیماری ها (Global Burden of Diseases) مربوط به بیماری های روانی است و با محاسبه سال های تقریبی ناتوانی در طول عمر (Disability Adjusted life years: Daly) این رقم به 28% افزایش می‌یابد.

لازم به توضیح است كه در مطالعه بار جهانی بیماری ها بر روی میزان ناتوانی ایجاد شده توسط بیماری ها تاكید می‌گردد. مثلا آیا مرگ و میرها ارزش یكسانی دارند, یعنی مرگ یك فرد 80 ساله با مرگ یك فرد 25 ساله فرق نمی‌كند؟ آیا فشاری كه از طریق بیماری ها بر فرد و خانواده وی وارد می‌آید یكسان است؟ میزان ناتوانی ایجاد شده توسط یك بیماری چقدر است؟

این بررسی نشان داده كه در طول دو دهه آینده بیماری های روانی بعنوان اولویّت عمده بهداشتی كشورهای جهان خواهد بود. بطوریكه هم اكنون از 10 بیماری عمده ای كه سبب ناتوانی می‌شوند 4 بیماری مربوط به اختلالات روانی است : افسردگی یك قطبی (7/10)، اختلال خلقی دو قطبی (3%), اسكیزوفرنی (6/2%)، وسواس (2/2%) (جدول 1)

 

جدول 1 ـ ده علّت اصلی ناتوانی در سطح جهان
درصد فراوانی (به میلیون) علت ردیف
7/10 8/50 افسردگی یك قطبی 1
7/4 22 كم خونی فقر آهن 2
7/4 22 سقوط 3
3/3 8/15 استفاده از الكل 4
1/3 7/14 C.O.P.D 5
3 1/14 افسردگی دو قطبی 6
9/2 5/13 ناهنجاری مادرزادی 7
8/2 3/13 استئوآرتریت 8
6/2 1/12 اسكیزوفرنی 9
2/2 2/10 Obsessive compulsive Disorders 10

 

میزان شیوع اختلالات روانی در ایران در مناطق مختلف از 9% تا 36% متغیر است. طبق مطالعات, 3% از بیماران روانی و 6/1% از جمعیت 15 سال به بالا به نحو شدیدی, از لحاظ روانی بیمار بوده و به درمان جدّی روانپزشكی نیاز داشته اند. 3/15% از این گروه سنی بیماری های خفیف روانی و 6/26% مسائل عاطفی مختلف داشته اند.

انواع بیماری های روانی

1 ـ بیماری های عمده یا روان پریشی (Psychosis)

  • روان گسیختگی (schizophrenia): شكاف شخصیت و عدم احساس واقعیت
  • افسردگی ـ سرخوشی (Manic- depressive): افسردگی ژرف و هیجان شدید نوسان دار
  • سوء ظن شدید و هذیان (paranoia): سوء ظن بی دلیل به همه چیز در چارچوب توهّم

2 ـ بیماری های غیرعمده

  • روان نژندی یا نِوروز: از دست رفتن توانایی واكنش هنجار در برابر موقعیت های گوناگون زندگی
  • اختلالات شخصیتی: ناشی از تجربیات اسف انگیز دوران كودكی

علل بیماری های روانی

بیماری های عضوی: آرتریواسكلروز عروق مغزی، سرطان ها، بیماری های متابولیك، برخی بیماری های نرولوژیك، بیماری های غدد درون‌ریز، بعضی از بیماری های مزمن، صرع و . . .

وراثت: در كودكی كه پدر و مادرش هر دو روان گسیخته اند, احتمال ابتلاء به روان گسیختگی 40 برابر بیشتر از كودكانیست كه پدر و مادر سالم دارند.

عوامل محیطی و اجتماعی: نگرانی ها، تنش های عاطفی، ازدواج های اجباری، گسستگی خانواده، فقر، شهرنشینی، صنعتی شدن جامعه، مهاجرت، عدم امنیت اقتصادی، طرد شدن، از یاد رفتن، ظلم و . . .

سایر عوامل محیطی :

  • � سمومی مثل جیوه، دی‌اكسید كربن، منگنز، قلع، تركیبات سرب و غیره
  • � داروهایی نظیر باربیتورات ها، گریزوفولوین، الكل و غیره
  • � كمبودهای تغذیه ای مثل كمبود ویتامین و پیریدوكسین، كمبود یُد و غیره
  • � عفونت ها مثل سرخك، سرخجه و عفونت های پیرامون زایمانی كه بر تكامل مغزی تاثیر دارند
  • � پرتوتابی در هنگام تكامل عصبی

حوادث و تصادفات : اعم از حوادث و بلایای طبیعی و ساخته دست بشر

نقش مذهب:

            در سال های اخیر مطالعات متعددی در رابطه با مذهب و اهمیّت آن در تامین بهداشت روانی در جای جای دنیا صورت گرفته است. طی مطالعه ای كه در منطقه كارولینای شمالی آمریكا در مورد رابطة تعلّق های مذهبی با افسردگی اساسی در گروه های مختلف مذهبی انجام شده، مشخص گردیده است كه در گروهی از مسیحیان به نام پنتاكستال ها كه ظاهرا رفتارهای انزواگرایانه اجتماعی دارند شیوع افسردگی اساسی بیشتر از دیگر گروه های جامعه است. طی مطالعه دیگری در زنان مسنّ مبتلا به شكستگی لگن مشخص گردید كه شیوع و شدت افسردگی و عوارض روانی ناشی از شكستگی لگن در زنانی كه دارای اعتقادات مذهبی هستند به مراتب كمتر بوده و وضعیت حركتی بهتری در این زنان مشاهده می‌شود. ضمنا در مطالعات غربالگری علایم افسردگی در دانش آموزان دبیرستانی شهرهای مختلف كشور نیز در افراد با درجة بالای عقاید مذهبی و مقیّد به انجام فرایض دینی، میزان افسردگی به صورت معنی داری كمتر بوده كه همگی این مطالعات و بسیاری از پژوهش های دیگر، حاكی از تاثیر مثبت و آرامبخش ایمان مذهبی متعادل همراه با نگرش مثبت اجتماعی در تامین سلامت روانی و به همراه آن كاهش افسردگی، می‌باشد.

اولویّت های بهداشت روانی

پیشگیری و مبارزه با بیماری های افسردگی, اسكیزوفرنی, زوال عقل, عقب ماندگی ذهنی, صرع و همچنین مبارزه با خودكشی از اولویّت های بهداشت روانی است. به همین دلیل به وضعیت این موارد در ایران اشاره می‌كنیم:

1ـ افسردگی: شیوع افسردگی در ایران حدود 7/7% جمعیت 15 ساله به بالا است و بنابراین در هر مقطعی از زمان حداقل حدود 5 میلیون نفر دچار این بیماری هستند.

2ـ اسكیزوفرنی: وخیم ترین بیماری روانی محسوب می شود. به ویژه این كه این بیماری در سنین نوجوانی و جوانی آغاز می‌گردد و در اكثر موارد سیر مزمن و مادام العمر دارد, شیوع این بیماری حدود 1% است و بنابراین تعداد این بیماران در ایران حدود 5/0 میلیون نفر می‌باشد.

3 ـ زوال عقل (دمانس): با بالا رفتن سطح بهداشت عمومی و افزایش میانگین سنّی جامعه تعداد موارد زوال عقلی به تدریج بالاتر خواهد رفت. در یكی از بررسی ها شیوع این اختلال در ایران 25/0% ذكر شده است (حدود 150 هزار نفر)

4 ـ عقب ماندگی ذهنی: شیوع آن حداقل 2 درصد و تعداد مبتلایان 000/200/1 نفر است كه حداقل 10% آنها دچار عقب ماندگی شدید هستند.

5 ـ صرع: می‌توان گفت كه شیوع بیماری صرع در جوامع مختلف به طور متوسط حدود 1% است كه در جوامع در حال توسعه بیشتر از جوامع توسعه یافته گزارش شده است. در گزارشی از یكی از مناطق ایران شیوع صرع گراندمال 2 % آمده است.

6ـ خودكشی: امروزه خودكشی سوّمین علّت مرگ در سنین 15 تا 30 سالگی را به خود اختصاص داده است و 95% افرادی كه اقدام به خودكشی می‌كنند مبتلا به بیماری های روانی بویژه افسردگی هستند.

اهداف بهداشت روان

بطور كلی بهداشت روانی دارای چهار هدف اصلی است:

1 ـ خدماتی: ارائه خدماتی است، در جهت تامین سلامت فكر و روان افراد جامعه، پیشگیری از ابتلا به اختلالات روانی، بیماریابی، درمان سریع و پیگیری بیماران مبتلا به اختلالات عصبی روانی به طور سرپایی و یا بستری، كمك های مشاوره ای به افرادی كه دچار مشكلات روانی، اجتماعی و یا خانوادگی شده اند.

2 ـ آموزشی: عبارت است از آموزش بهداشت روانی به افرادی كه با بیماران روانی سرو كار دارند و همچنین آموزش بهداشت روانی همگانی و آشنا ساختن مردم جهت همكاری و استفاده از سرویس های موجود در صورت مواجهه با استرس ها و مشكلات روانی، ارائه مفاهیم و شناخت اختلالات روانی به دست اندركاران امر بهداشت در سطوح مختلف است.

3 ـ پژوهشی: شامل تحقیق در زمینه پیشگیری و نیز علل، نحوه شروع و درمان اختلالات روانی، عقب ماندگی ذهنی، اعتیاد و انواع انحرافات اجتماعی بوده كه جایگاه این پژوهشها می‌توان در مدارس، دانشگاه ها، سربازخانه ها، مراكز قضائی و انتظامی، كارخانه ها، درمانگاه های عمومی، مراكز بهداشتی درمانی و نظایر آن باشد.

4 ـ طرح و برنامه ریزی بهداشتی: شامل برنامه ریزی در باره ایجاد گسترش مراكز جامع روانپزشكی منطقه ای، مراكز بهداشت مادر و كودك و تنظیم خانواده، مراكز كودكان استثنایی، مراكز ارائه خدمات درمان های روانپزشكی و ایجاد هماهنگی بین برنامه های خدماتی، آموزشی و پژوهشی است.

پیشگیری از بیماری های روانی

1- پیشگیری اوّلیه (سطح اوّل)

     پیشگیری اوّلیه عبارت است از كلیه اقداماتی كه منجر به جلوگیری از بروز بیماری می‌شود، مثل واكسیناسیون در طب عمومی. پیشگیری اوّلیه در روانپزشكی به دلیل چند عاملی بودن اتیولوژی بیماری ها به سادگی امكان پذیر نیست و لذا هدف اصلی پیشگیری در این سطح، مقاوم نمودن افراد جامعه و بویژه اقشار آسیب پذیر در برابر اختلالات روانی از طریق مهار و كنترل ناهنجاری های ژنتیكی، وراثتی، محیطی و خانوادگی است. در حالیكه كلیّه افراد جامعه گروه هدف را تشكیل می دهند.، اهداف زیر بطور اختصاصی در این مرحله دنبال خواهد شد :

1 ـ تاثیر شرایط محیطی و آلودگی های زیست محیطی، شرایط اجتماعی و اقتصادی بر سلامت روان

2 ـ نقش عوامل ژنتیكی در بروز اختلالات روانی

3 ـ پی‌آمد های اجتماعی ازدواج های خویشاوندی، زودرس و ازدواج با افراد حامل و ناقل ژن معیوب

4 ـ ارتباط بین وضعیت روانی، در دوران بارداری و سلامت روان كودك پس از تولد

5 ـ نیازهای انسانی در مراحل مختلف رشد ازجمله طفولیت، كودكی، نوباوگی، نوجوانی، میانسالی و سالمندی

6 ـ نقش اولیاء و محیط خانواده در سلامت روان كودكان و نوجوانان

7 ـ نحوه رویارویی با عوامل اضطراب انگیز محیطی و اجتماعی

 

اهداف فوق از راه های زیر قابل حصول است :

1- انجام تحقیقات سبب شناسی به منظور كشف نقش عوامل ژنتیكی، محیطی و خانوادگی در تخریب سلامت روانی افراد در جامعه

2 ـ همكاری بین تخصصی با متخصصین رشته های مختلف و همكاری بین بخشی با ارگان های ذیربط

3 ـ آموزش همگانی بهداشت روانی كلیه اقشار

4 ـ همكاری مستمر با رهبران مذهبی و سیاسی مردم

5 ـ مشاوره های خانوادگی و فردی و گروهی

6 ـ جلب همكاری و تشویق افراد جامعه در بهره برداری مطلوب از خدمات بهداشت روان

همانگونه كه قبلا نیز اشاره شد براساس مطالعات انجام شده در دانش آموزان شهرهای تهران، كرج، یزد و اردكان، مشخص شده است كه مذهبی بودن دانش آموزان و خانواده های آنان رابطة معكوس و معنی داری با بروز افسردگی دارد و بنابراین توجّه به عقاید معنوی و باورهای مذهبی و التزام به احكام دینی در فضای فرهنگی جامعه و خانواده ها نقش اساسی در پیشگیری اوّلیه افسردگی و به دنبال آن تامین سلامت روانی دارد و به طور قطع یكی از سازوكارهای این پدیده جملة روح افزای دل آرام گیرد به یاد خدای، مُلهَم از آیه شریفه قرآن � اَلا بِذِكرِاللهِ تَطمَئِنُّ القُلُوب�، می‌باشد.

2ـ پیشگیری ثانویه (سطح دوّم)

هدف اصلی در این مقطع جلوگیری از عوارض اختلالات روانی در افراد جامعه با تشخیص به موقع، درمان مناسب و زودرس و پیگیری منظم می‌باشد.

انتظار می رود اهداف زیر در این سطح پیشگیری برآورده شود :

1 ـ بیماریابی به منظور تشخیص سریع و به موقع علایم غیرعادی و یا رفتارهای نامتعادل در افراد

2 ـ درمان فوری، زودرس و كامل، جهت رفع علایم سبك اختلالات در بین افراد شناسایی شده

3 ـ درمان نگهدارنده به منظور پیشگیری از بازگشت عوارض اختلالات تا حصول كامل بهبودی در بین افراد آسیب دیده جامعه

4 ـ پیشگیری از بروز علایم شدید در بین افراد مبتلا و ایجاد سازگاری بین آنها و خانواده

5 ـ جلوگیری از بالا رفتن میزان عود و دفعات بستری

6 ـ ارائه خدمات مراقبت.

اهداف فوق از راه های زیر قابل حصول می باشد :

1 ـ آموزش چهره به چهره افراد جامعه در خصوص نقش پیگیری به خصوص پیگیری الزامی در موارد سایكوز و صرع

2 ـ شناسایی افراد در مدارس، خانواده ها و محل كار آن ها جهت تشخیص و درمانی به موقع

3 ـ ارائه خدمات درمانی مناسب و به موقع از طریق فراهم آوردن امكانات و شرایط لازم (فوریت ها، سرپایی و بستری)

4 ـ همكاری بین تخصص های مختلف بهداشتی درمانی

5 ـ آموزش های لازم در جهت حذف باورهای غلط و تعصبات نادرست مردم و اصلاح نگرش، دانش، و مهارت آنها در خصوص تفسیر و تعبیر اختلالات روانی، انتخاب درمان و نحوه برخورد با بیماران روانی، در خانواده، مدرسه، محل كار و اجتماع.

3 ـ پیشگیری ثالثیه (سطح سوّم)

         هدف اصلی، پیشگیری از تداوم اختلالات روانی مزمن در بین مبتلایان و كاهش ناتوانی های فردی، اجتماعی، شغلی و خانوادگی ناشی از آن می‌باشد. برای دستیابی به این هدف رعایت موارد زیر الزامی است :

1 ـ شناسایی مبتلایان به اختلالات روانی مزمن

2 ـ حمایت از مبتلایان شناخته شده به منظور جلوگیری از عوارض احتمالی ناشی از اختلال، مانند خودكشی، اعتیاد، فرار از منزل، فحشاء و سایر انحرافات اجتماعی، با درگیر ساختن خانواده ها و سایر مراجع ذیربط

3 ـ اقدامات عملی برای بازتوانی مبتلایان از طریق كاریابی، حمایت مالی و اشتغال در مراكز نیمه وقت

4 ـ ارائه خدمات مراقبت

5 ـ تاسیس واحد های نوتوانی در بخش های روانپزشكی

6 ـ آموزش خانواده ها در نحوه برخورد با بیماران خود و مسئولیت پذیری آنها نسبت به بیماران.

برنامه كشوری بهداشت روان

برنامه كشوری بهداشت روانی جمهوری اسلامی ایران در سال 1365 توسط كمیته ای متشكل از كارشناسان و صاحبنظران بهداشتی و بهداشت روان كشور و مشاور وقت بهداشت روان منطقه ای سازمان جهانی بهداشت تهیّه و تنظیم گردید و در سال 1367 بعد از تصویب شورای معاونین وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكی به مرحله اجرا گذاشته شد. اهداف این برنامه عبارت بودند از : فراهم آوردن خدمات بهداشت روان برای همه مردم با تأكید بر قشرهای آسیب پذیر و محروم، ایجاد الگوی خدمات بهداشت روان سازگار با ساخت فرهنگی و اجتماعی و تشویق مشاركت جامعه در ارائه خدمات، افزایش آگاهی و مهارت های بهداشت روان در مردم و تنظیم برنامه های مناسب برای آسیب دیدگان جنگ. این برنامه شامل راهبردهای خدماتی، اجرایی، اداری و ارتقاء بهداشت روان بوده، اما راهبرد محوری همان ادغام خدمات بهداشت روان در نظام مراقبت بهداشتی اوّلیه (PHC) و به عبارت دیگر، در شبكه های بهداشتی درمانی كشور با ویژگی های زیر بود:

تمركززدایی در فعالیت ها، اولویّت دادن به پیشگیری، كاربرد سطوح خدماتی و نظام ارجاع، پیگیری مستمر و تأكید بر مراقبت های سرپایی تا بستری در بیمارستان. بدیهی است كه برای این منظور مكانیسم های ذیل در نظر گرفته شد: ساده كردن مفاهیم اساسی بهداشت روان، شناخت نظام شبكه بهداشتی كشور، استفاده صحیح از كاركنان بهداشت عمومی، شناخت تأثیر مثبت اجزای بهداشت عمومی بر بهداشت روان و تقسیم وظایف برنامه در سطوح مختلف ارائه خدمات.

در نظام مراقبت های بهداشتی اوّلیه در مناطق روستایی خانه بهداشت اوّلین واحد ارائه خدمات است كه اداره آن را بهورز بر عهده دارد. بهورزان تحت آموزش بهداشت روان قرار می‌گیرند و وظیفه آموزش، شناسایی بیماران و ارجاع آنان به مركز بهداشتی درمانی روستایی، پیگیری دستورات داده شده در مورد بیماران ارجاعی و ثبت و گزارش اطلاعات بیماران جدید و قدیم را بعهده دارند. در مراكز بهداشتی درمانی روستایی كه بر چند خانه بهداشت سرپرستی و نظارت دارند، یك پزشك عمومی و چند كاردان آموزش دیده فعالیت می‌كنند. پزشك موارد ارجاعی از خانه های بهداشت را می پذیرد و موارد مشكل را به سطح بالاتر ارجاع می‌دهد كه عبارت است از سطح تخصصی شهرستان. در این مركز كه معمولاٌ در پلی كلینیك بیمارستان عمومی شهرستان واقع است، روانپزشك یا پزشك عمومی دوره دیده و كارشناس بهداشت روان، علاوه بر آموزش و نظارت بر مراكز بهداشتی درمانی روستایی، مورد ارجاعی را می‌پذیرد و موارد مشكل را به سطح بالاتر، ارجاع می‌دهد. خدمات سطح تخصصی استان عمدتاً در بیمارستان ها و مراكز روانپزشكی استان و توسط روانپزشكان و روانشناسان، روان پرستاران و مددكاران اجتماعی انجام می‌گیرد و در عین حال، مركز بهداشت استان، مسئولیت برنامه ریزی، اجرا، نظارت، ارزشیابی و پایش برنامه های بهداشت روان در كلیّه شهرستان های استان را بر عهده دارد.

اما در مناطق شهری، اوّلین واحد ارائه خدمات، مراكز بهداشتی درمانی شهری هستند كه در آن پزشكان عمومی بیماران را می‌پذیرند و در صورت نیاز آنان را به مراكز بالاتر ارجاع می‌دهند.

برای فعال نمودن خدمات شهری، تأسیس پایگاه های بهداشتی و استفاده از رابطین داوطلب بهداشتی پیش بینی شده است این رابطین وظیفه آموزش، شناسایی خانواده ها، جلب مشاركت مردم، تشویق و ارجاع خانواده های دارای بیمار به مراكز و پیگیری وضعیت بیماران تحت پوشش را بر عهده دارند.

پزشكان عمومی و مسأله بهداشت روان

در مناطق شهری اهمیّت نقش پزشكان عمومی در شناسایی مسائل روانی مراجعه كنندگان و كم كردن بار بیماری ها، كمتر از نقش پزشكان عمومی مستقر در شبكه نبوده بلكه بیشتر هم می‌باشد. بررسی های بالینی نشان داده است كه شكایات اوّلیه بیش از 80 درصد بیماران روانی، شكایات بدنی است (از قبیل سردرد، تپش قلب، سوء هاضمه، ضعف، بی خوابی و غیره) به هین علّت، نخستین مراجعه اكثر بیماران روانی، یعنی نزدیك به 80 درصد آنان به اطبای غیر روانپزشك وترجیحا به پزشكان عمومی است. به علاوه حقیقت این است كه اكثریت بیمارانی هم كه علائم بارز بیماری آن ها علائم روانشناختی است، مراجعه به اطبای عمومی را به مراجعه مستقیم، به روانپزشك ترجیح می دهند از اینرو، نقش پزشكان عمومی در امر تشخیص زودرس و درمان به موقع و به جای اختلالات روانی و در نتیجه نقش آنان در جلوگیری از اِزمان بیماری و كاهش هزینه های غیرضروری و حذف بستری شدن های بی‌مورد و مكرر كاملا مشهود است. لذا مشاركت فعال پزشكان عمومی در پیاده كردن برنامه های بهداشت روانی از اهمیّت خاصی برخوردار بوده و در اولویّت قرار دارد.

منابع

1 ـ طرح كشوری بهداشت روانی 1367، اداره كل مبارزه با بیماری ها، وزارت بهداشت، درمان آموزش پزشكی2 ـ بحثی كوتاه در باره اولویّت های بهداشت روانی در جمهوری اسلامی ایران، فرهنگستان علوم پزشكی جمهوری اسلامی ایران، گروه علوم بهداشتی و تغذیه3 ـ سیمای سلامت روان در جمهوری اسلامی ایران، 1380، دكتر نوربالا و همكاران4 ـ طرح بهداشت روان مناطق شهری، تهیه شده توسط گروه روانپزشكی دانشگاه علوم پزشكی اصفهان5 ـ كتاب بهداشت روانی، دكتر بهروز میلانی فر، 1370،نشر قومس، تهران6 ـ گزارش اوّلین كارگاه برنامه ریزی تجدید نظر برنامه ملّی بهداشت روان، 1378، اداره كل پیشگیری و مبارزه با بیماری ها7 ـ گزارش كارگاه برنامه ریزی پیشگیری اوّلیه در بهداشت روان، 1376، اداره كل پیشگیری و مبارزه با بیماری ها8 ـ گزارش دوّمین كارگاه برنامه ریزی پیشگیری اوّلیه در بهداشت روان، 1378، اداره كل پیشگیری و مبارزه با بیماری ها9) K. park. park’s textbook of preventive and social medicine. 18th edition. M/S Banarsidas Bhanot. 2005.10 ـ نوربالا، احمدعلی :‌ افسردگی، در : عزیزی، فریدون؛ حاتمی، حسین ؛ جانقربانی، محسن : اپیدمیولوژی و كنترل بیماری های شایع در ایران، مركز تحقیقات غدد درون ریز و متابولیسم دانشگاه علوم پزشكی شهید بهشتی، سال 1379، صفحات 79-265.

هم افزایی علمی
هم اندیشی علمی و جمعیت آگاهی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *