كليات بهداشت عمومی از نظرگاه ابن سینا
كلیات بهداشت عمومی در یك نگاه
دكتر حمیدالله بهادر
اهداف درس
انتظار میرود فراگیرنده، پس از گذراندن این درس، بتواند : Ø مفهوم بهداشت عمومی را بیان كند Ø وظایف و كاربردهای بهداشت عمومی را شرح دهد Ø بهداشت عمومی از دیدگاه سازمان جهانی بهداشت را تعریف نماید Ø چشم انداز بهداشت عمومی از دیدگاه سازمان جهانی بهداشت در هزاره سوّم را شرح دهد Ø دامنه فعالیتهای بهداشت عمومی را بیان كند
|
واژه های كلیدی
بهداشت عمومی، پیشگیری، ارتقای سلامت
مفهوم بهداشت عمومی
بهداشت عمومی عبارتست از مجموعه دانش و هنر پیشگیری از بیماری و تامین، حفظ و ارتقای تندرستی و توانمندی بشر با استفاده از تلاش دسته جمعی كه منجر به توسعه جامعه شود. این مفهوم در حوزه زندگی انسان گسترش یافته و به طریقی ضامن سلامت فرد و جامعه به شمار میرود. از اینرو از دیدگاه جهانی مطابق تعریف استانداردی كه سازمان جهانی بهداشت (World Health Organization -WHO) از سلامتی ارائه كرده است، میدان رسالتها، سیاستها و وظایف و فعالیتهای بهداشت عمومی، جهان شمول گردیده و از فرد به سمت جامعه جهانی پیشروی میكند. از دیدگاه فوق، سلامت عبارتست از تامین رفاه كامل جسمی، روانی و اجتماعی كه معنای آن تنها به نبودن بیماری و نقص عضو، محدود نشده بلكه شامل سه محور جسم، روان و جامعه میشود و لذا هرگونه نقص و آسیبی كه به هریك از محورهای سه گانه وارد شود، تعادل فرد را بر هم زده و منجر به نبود سلامت میشود.
از لحاظ تاریخی، بذر بهداشت كه حدود 3900 سال قبل از میلاد مسیح كاشته شد و در 1946 بعد از میلاد به عالی ترین ثمره خود كه تصویب اساسنامه سازمان جهانی بهداشت بود دست یافت و بدینوسیله هدف غائی بهداشت، تامین، حفظ و ارتقای سلامت بشری اعلام شد.
عمده ترین شاهراه تامین و تضمین توسعه پایدار جوامع بشری برقراری كیفی سلامت افراد جامعه است. لذا رسالت و وظیفه اصلی بهداشت عمومی، استقرار تندرستی جامع و فراگیر و با كیفیت تك تك افراد جامعه است. شایان ذكر است كه یكی از عوامل موثر بر بهداشت عمومی، شرایط و مقتضیات گوناگونی است كه سلامت فرد و جامعه را تحت تاثیر قرار میدهد. به عبارت ساده تر هر عاملی كه از نظر جسمی، روانی و اجتماعی، فرد را متاثر سازد بر سلامت او و سایر افراد جامعه موثر خواهد بود و لذا بهداشت عمومی در اجرای وظایف و ماموریت خود تحت تاثیر این عوامل دگرگون و متحوّل میشود و حاصل چنین تعاملی انعطاف پذیری بهداشت عمومی در برابر شرایط و بروز تغییر و تحولاتی است كه بر سلامت فرد و جامعه، اثر گذار است.
شایان ذكر است كه امروزه با توجه به مفاهیم عمیق و اهداف گسترده بهداشت عمومی، مترادف با این اصطلاح به نحو رایجی از واژه های پزشكی پیشگیری و پزشكی اجتماعی نیز استفاده میشود. زیرا بهداشت عمومی، فقط مجموعه قواعد مدوّن بهداشتی به منظور تامین، حفظ، توسعه و ارتقای سلامت نیست! بلكه وسیله نیل به این اهداف نیز میباشد.
وظایف بهداشت عمومی
برای تامین، حفظ و ارتقای سلامت، سیستم بهداشت عمومی، وظایف استراتژیك و مهمی را به عهده دارد كه اركان عمده آن عبارتست از :
1 ـ تعیین نیازهای بهداشتی و شناسایی عوامل و خطراتی كه سلامت فرد و جامعه را تهدید كند
2 ـ اولویت بندی نیازها و تعیین سیاستها و برنامه ها و اقدام برای پاسخ به نیاز مربوطه
3 ـ ارزشیابی وضعیت بهداشتی جامعه و یافتن نقاط قوت و ضعف آن
4 ـ تعیین سیاستها و برنامه های كوتاه و درازمدت و هماهنگ با تدابیر سازمان جهانی بهداشت برای تامین، حفظ و ارتقای سلامت فرد و جامعه
5 ـ تامین منابع و امكانات و تربیت نیروی انسانی حرفه ای برای ارائه خدمات، انجام پژوهش و اجرای آموزش همگانی در راستای سلامت فرد و جامعه
6 ـ سالم سازی محیط زیست، افزایش سطح آگاهیهای بهداشتی جامعه، بیماریابی و مهار بیماریهای واگیر و پیشگیری از ابتلاء به بیماری
7 ـ ارتقای سطح و تغییر سبك زندگی و اصلاح رفتارهای خطرساز فردی و اجتماعی در جهت تامین رفاه جسمی، روانی و اجتماعی برای تحقق، حفظ و ارتقای سلامت و توسعه جامعه با توجه به راهبردهای هفتگانه فوق، طیف وظایف بهداشت عمومی، در ایجاد توسعه پایدار جامعه، اهمیت یافته و بر حسب هریك از راهبردهای محوری و برنامه های اعلام شده سازمان جهانی بهداشت تعداد وظایف آن، روز به روز متحوّل شده و گسترش مییابد.
بهداشت عمومی از دیدگاه سازمان جهانی بهداشت در هزاره سوم میلادی
اینك كه هزاره سوم میلادی را آغاز كرده ایم با توجه به چالشهای مهم و تهدید كننده سلامتی كه در پیش رو داریم، سازمان جهانی بهداشت بر مبنای ویژگیهای جمعیت شناسی، فرهنگی، اقتصادی و اقلیمی جوامع انسانی در رابطه با ارتقای سطح بهداشت عمومی پیشنهادهایی را ارائه نموده است كه ساكنین هریك از قاره ها بر اساس رهنمودهای مزبور، برنامه های جاری و آتی خود را برای نیل به سطح بهداشت عمومی مطلوب، طراحی نموده اند. مهمترین چالشها و خطرات موجود كه در سیاستگذاری بهداشت عمومی باید مدّ نظر قرار گیرد عبارتند از :
1 ـ افزایش میزان حوادث غیرمترقبه طبیعی (سیل، زلزله، رانش زمین، آتشفشان . . . )
2 ـ پیر شدن جمعیت (افزایش متوسط سن افراد، بخصوص در جوامع پیشرفته . . . )
3 ـ بروز جنگهای منطقه ای و تبعات فاجعه بار انسانی آن (بیخانمانی، مهاجرت . . . )
4 ـ تولید و ترویج افسارگسیخته و غیرقابل كنترل مواد مخدّر و داروهای اعتیادآور
5 ـ عدم مهار كامل و امیدواركننده سندروم نقص ایمنی اكتسابی(HIV/AIDS)
6 ـ آلودگیهای رو به افزایش زیست محیطی
لذا به عنوان نمونه توصیه های سازمان جهانی به سیاستگذاران بهداشتی جامعه ای یكپارچه در قاره اروپا (پارلمان اروپا) در عرصه بهداشت عمومی موجب شد كه این جامعه با نشستی كه در سپتامبر سال 2002 برگزار نمود برنامه های خود را از سال 2003 تا 2008 حول محورهای زیر، با نظارت سازمان جهانی بهداشت تدوین و ارائه كند :
1 ـ اطلاع رسانی مستمر به افراد جامعه برای ارتقای سطح آگاهیهای بهداشتی
2 ـ آمادگی دائمی سرویسهای خدمات بهداشتی برای اقدام سریع در برابر خطرات آتی و اضطراری كه سلامت فرد و جامعه را تهدید میكند
3 ـ ترویج اصول علمی بهداشت عمومی در جامعه به منظور تغییر سبك زندگی و اصلاح رفتارهای فردی و اجتماعی در مقابله با تهدیدهای سلامتی
4 ـ پایش مستمر بهداشتی با تعیین نشانگرهای حساس و زودپاسخ در شناسایی خطرات و تهدیدهای تندرستی
5 ـ غربالگری بیماریهای واگیر (HIV/AIDS، عفونتهای نوپدید و بازپدید . . . ) و بیماریهای غیرواگیر (سرطانها، بیماریهای نادر . . . )
6 ـ پیشگیری از آسیبها و حوادث و صدمات ناشی از تغییر و دگرگونیهای سریع در سبكهای زندگی و رفتارها با توجه به تاثیر سریع فرهنگها در عصر دهكده جهانی و برقراری ارتباط پُرشتاب از طریق فنآوری اطلاعات (Information technology)
7 ـ كنترل و مهار بیماریهای وابسته به آلودگیهای مختلف زیست محیطی
8 ـ نظارت و پایش اثرات مواد مخدر و داروهای اعتیادآور در سلامت فرد و جامعه
9 ـ تاسیس و تقویت و تثبیت سیستمهای آموزشی با فنآوریهای سهل الوصول و ارزانقیمت و قابل دسترس برای ارسال پیامهای بهداشتی به جامعه و گروه های در معرض خطر اجتماع
10 ـ تقویت و استحكام همكاریهای بین كشوری در قاره اروپا و بین قاره ای در سطح جهانی برای مقابله با مشكلات بهداشتی جهانگیر
11 ـ ارتباط مستمر با ایستگاه های دیده وری سازمان جهانی بهداشت برای تضمین نظارت و پایش كیفی مطلوب سلامت عمومی
با توجه به چالشها و برنامه ها و وظایف فوق، دامنه فعالیتهای بهداشت عمومی از محدوده وظایف كلی خود به پهنه عظیم پاسخگویی به مشكلات و خطرات بهداشتی، گسترش مییابد
دامنه فعالیتهای بهداشت عمومی
به طور كلی دامنه فعالیتهای بهداشت عمومی، شامل موارد زیر است :
1 ـ بررسی آماری، نیازسنجی، مطالعه، پژوهش و ارزشیابی امور بهداشتی
2 ـ آموزش بهداشت عمومی
3 ـ بهداشت محیط
4 ـ بهداشت مادر و كودك
5 ـ بهداشت سالمندان
6 ـ پیشگیری از بیماریهای واگیر
7 ـ ارائه خدمات آزمایشگاهی (غربالگری بهداشتی)
8 ـ امور جمعیت و تنظیم خانواده
9 ـ كنترل بیماریهای غیرواگیر
10 ـ نظارت بر مواد خوراكی، بهداشتی و آرایشی
11 ـ پایش و غربالگری مشكلات بهداشتی جاری و جدید
12 ـ تدوین سیاستها و برنامه های ضروری برای ارتقا و بهبود سطح و سبك زندگی فردی و اجتماعی
در پایان این گفتار، تاكید بر یك نكته كلیدی، ضروری است :
حاصل ارتقای سطح بهداشت عمومی، تامین،حفظ و ارتقای سلامت و توسعه جامعه است |
منابع
1) K. Park, Concept of Health and Disease. In: Park�s Textbook of Preventive and Social Medicine, 18th edition, M/s Banarsidas Bhanot Publishers, India, 2005. pp. 12-46. 2 ) www.State Action.org, Issues Health Policy Briefs.htm, 2003 3 ) www.Ipas Women�s Rights and Policies : International health policies.htm, 2003 4) EUROPA – Public Health – Overview of Health Policy � Health, www2.ukie.gov.pl/HLP/links.nsf/ 5) New Public Health Programme (2003-2008) Adopted by the European Parliament and the Council 23 September 2002, http://europa.eu.int/eur-lex/pri/en/oj/dat/2002/l_271/l_27120021009en00010011.pdf 6 ) Health info.Com/public/health promotion/curriculum.htm� 2003 7 ـ نیلفروشان، محمدعلی؛ ضرابی، جلیل ؛ میرفتاحی، محمدباقر : بهداشت، وزارت بهداشت، حوزه معاونت بهداشتی، چاپ اول، تهران 1363، صفحات 32-21. |
بهداشت عمومی از دیدگاه پزشكی نیاكان
دكتر حسین حاتمی، كبری حیدری
اهداف درس
انتظار میرود فراگیرنده، پس از گذراندن این درس، بتواند : Ø به بینش و رفتار بهداشتی ایرانیان در دوران قبل از ظهور اسلام، اشاره نماید Ø بینش و رفتار بهداشتی ایرانیان بعد از اسلام را شرح دهد Ø بهداشت عمومی از دیدگاه ابن سینا را توضیح دهد Ø اهمیت بهداشتی ورزش از دیدگاه ابن سینا را شرح دهد Ø بهداشت سالمندان از دیدگاه ابن سینا را توضیح دهد
|
واژه های كلیدی
بهداشت عمومی، پزشكی نیاكان، بهداشت گرایی، جامعه نگر، ابن سینا، طب پیشگیری
مقدمه
چشم انداز فعلی طب و بهداشت جدید به درخت تنومند و كهنسالی شباهت دارد كه با پویایی و شادابی هرچه تمامتر، لحظه به لحظه شاخه ای و شاخساری و برگ و میوه جدیدی برآن میروید و سلامت انسانها را از بركت وجود خود تامین و تضمین مینماید ولی به گواهی تاریخ، این قامت برافراشته، ریشه در عمق تاریخ و تمدن تمامی انسانها در سراسر گیتی دارد، هرچند تمامی ملل و اقوام، سهم یكسانی در آبیاری و نگهداری و رشد و تكامل آن ندارند! و هرچند باغبانی آنروزِ این درخت، منجر به تولید ریشه ها، شاخه ها و برگهایی شده باشد كه امروزه یا مستقیما اثری از آثار آنها باقی نمانده و یا دچار پوسیدگی و خشكیدگی شده باشند! ولی عقل سلیم، چنین حكم میكند كه یاد و خاطره و نقش حیاتبخش آنها را نیز فراموش ننموده خاطره عاملان آن رشد و شكوفایی را نیز زنده نگهداشته در این زمان نیز سیره آنها را مورد مطالعه قرار داده با بهرهگیری از فنآوریهای این عصر از روشهای موفق آنان اقتباس و استفاده كنیم و بار دیگر مجد و عظمتی تاریخی و جهانی بیافرینیم و بنابراین هدف اصلی از مطالعه تاریخ بهداشت، اینست كه با شخصیتها و اوضاع بهداشتی گذشته، آشنا شده خود را برای پیشبرد اهداف بهداشتی در سطح جهانی و كشوری و ثبت صحیح وقایع بهداشتی، مهیّا سازیم.
پروفسور ادوارد براون دركتاب تاریخ طب اسلامی چنین نگاشته است : “تحقیق در مورد طب اسلامی، در حقیقت مطالعه در باره نطفه و اساس دانش جدید است و نیز فراتر از آن، این مطالعه، در باره باروری آن طبّی است كه متفكّران جدید روز به روز توجهشان بیشتر به سوی آن جلب میگردد. علم طب اكنون نیز مانند گذشته در حلقه بزرگی در سیر و تحرّك است و بار دیگر به همان نقطه ای كه ایرانیان و اعراب، آنرا فرا گرفتهاند در حال نزدیك شدن میباشد. نامها اگرچه عوض شدهاند ولی حتی در این مورد هم تغییر، كمتر از آن است كه در باورها بگنجد” . . . “طب یك رشته بینالمللی است كه حد و مرزی از لحاظ وقت و زمان نمیشناسد. طب ملّی جزئی از طب بینالمللی است و هرگز نباید تحت تاثیر ملی گرایی مفرط قرار گیرد.
�جالینوس، ابن سینا و سیدنهام قهرمانانی هستندكه نخست به عالَم طب و سپس به ملّتی كه از میان آنها پا به عرصه وجود گذاشتهاند تعلّق دارند. مورّخ پزشكی با تمام رجالی كه با مسائل مشترك مربوط به سلامت و بیماری سروكار دارند، دارای نوعی خویشاوندی معنوی است، به نحوی كه از یاد بردن هر یك از افراد این چنین خانواده ای تضعیف مبنای آن خاندان، به شمار میرود� (1) ولی با القای این فكر بیاساس و خطرناك كه ما هیچ چیز از خودمان نداشته و نداریم، ما را دچار ناخوشی خودكوچك بینی كردهاند و لذا به منظور درمان قاطع آن به دنبال هویت گم شده ای در دوران مجد و عظمت و شكوفایی تمدّن اسلامی در زمان ابن سینا و رازی و ابوریحان و فردوسی و . . . هستیم (2) و در این اندیشه ایم كه با توجه به یكبار مصرف نبودن حقایق تاریخی به ساز وكار آن توفیقات، دست یابیم و ما نیز به حكم وظیفه، پا در جای پاهای ابن سیناها بگذاریم، با همان اعتقاد و جدیت و پشتكار و باهمان موفقیتهای چشمگیر و ضمن ارتزاق از ثمره این شجره طیبه، سهمی در شكوفایی و رشد و نمو بیشتر آن داشته باشیم و به خیل باغبانان این درخت جهانی بپیوندیم و مگر میشود بدون شناخت كافی از افكار منوّر او و بازگو كردن دروس او و حتی مقایسه افكار و عقاید او با “ره آوردهای” طب نوین به اینگونه موفقیتها دست یابیم ؟. در این گفتار سعی شده است از دیدگاه پزشكی نیاكان به بهداشت عمومی پرداخته ضمن اشاره ای به باورهای بهداشتی ایرانیان در دوران قبل از اسلام و بهداشت گرایی آنان پس از طلوع خورشید عالمتاب اسلام پرداخته شود و در این رهگذر، ضمن استناد به بعضی از مبانی بهداشت عمومی، اشاره ای به افكار و عقاید بهداشتی ابن سینا در كتاب نفیس “قانون در طب” نموده و بدینوسیله، بهداشت گرایی ابن سینا كه اساس پزشكی جامعه نگر امروزی را تشكیل میدهد بیش از پیش معرفی نموده و به نقش افكار منوّر او در شكل گیری طب پیشگیری، اعم از بهداشت عمومی، پزشكی اجتماعی و اپیدمیولوژی بالینی، پی برده، با كمال افتخار وظیفه داریم یاد و خاطره او را با گنجاندن رهنمودهای وی در درس بهداشت و متبرّك كردن كتب و مقالات خود با جملات و كلمات پویای او همواره زنده نگهداریم! و به عبارت صحیح تر! هویت تاریخی خود را با یاد او زنده و سربلند، نگهداریم و بیماری خودكوچك بینی و خودفراموشیمان را نیز بدینوسیله، درمان نماییم.
بهداشت عمومی (Public Health)
بهداشت عمومی یكی از كوششهای سازمان یافته اجتماعی است كه به منظور حفاظت، ارتقاء و بازسازی سلامت افراد، انجام میگیرد. بهداشت عمومی مجموعه ای است از علوم، مهارتها و اعتقادات كه در جهت حفظ و توسعه سلامت كلّیه افراد از طریق كنشهای تجمّعی اجتماعی صورت میگیرد. تكیه اصلی تمام برنامه ها، خدمات و موسساتی كه در بهداشت دخالت دارند، بر پیشگیری از بیماریها و نیازهای بهداشتی جامعه به صورت یك كلّ، قرار دارد، گرچه ممكن است نحوه عمل فعالیتهای بهداشت عمومی با تغییر تكنولوژی و ارزشیابی اجتماعی تغییر یابد ولی هدف آن همیشه یكی است وآن عبارت است از : كاهش ابتلاء، مرگ زودرس و ناراحتیها و نقص عضوهای حاصله از بیماریها در بین افراد جامعه (3). سایر مترادفهای بهداشت عمومی، عبارتند از : پزشكی پیشگیری، پزشكی اجتماعی و پزشكی جامعه (4).
بهداشت عمومی در ایران قبل از اسلام
آنگونه كه در تاریخ پزشكی ایران قبل از اسلام، تالیف زندهیاد دكتر نجم آبادی آمده است، طب نیاكان در زمینه بهداشت عمومی، مراحل بسیار عالی را پیموده است. قوانین مربوط به طهارت تشریفاتی ممزوج با مقررات منع اشاعه بیماریها و پاكی و پاكیزگی در آیین زرتشت (ع) اصل پارسایی نیاكان، بوده است.
آلودن آتش و خاك و آب و گیاه ممنوع بوده، لمس كردن جسد مردگان گناه بزرگی به شمار میرفته كه بر اثر آن آدمی ناپاك میشده و میباید طهارت یا غسل مینموده است. اجساد، پس از فوت شخص توسط روحانی و كمك وی با دستكشی كه در دست میكردهاند شستشو میشده و از موضوعات دیگری كه در طب ایران باستان بدان برخورد میكنیم نهایت دقّت و توجه به شستشوی بدن و لباس است كه جزو مسائل مهم دینی و عُرفی نیاكان یكتاپرست به حساب میآمده است.
در میان ایرانیان قدیم، حفظ صحت بدن شرط اوّل حفظ روح بوده است و در مناجاتها و نمازهایشان صحّت و نیروی تن را پایه اوّل صحت روح میدانستند. غسل میّت و اجتناب از هرچه كه از مُرده و فضولاتی كه از زنده جدا شده باشد واجب بوده به طوری كه اگر كسی به طور اتفاقی بدن مرده ای را لمس میكرده تا خود را غسل نمیداده نباید داخل اجتماع میشده است.
درباره نِشستن مگس از شخصی به شخص دیگر و یا وزش باد كه احتمال انتقال بیماری داده میشده، باید روزی چند مرتبه دست و صورت خود را میشستند.
در باب مطهرات، پاك كننده بزرگ را آفتاب میدانستند و خاك و آب و باد را نیز پاك میشمردند. ضمناً اجتناب از غَسّال و مُردهكِش از واجبات بوده است و اگر احیاناً این آمیزش صورت میگرفت باید شخص قبل از پیوستن به سایر افراد جامعه، غسل مینمود.
آلوده كردن آب به كثافات را از گناهان كبیره میدانستند و اگر كسی در حین گذر از نهر آب اشیاء كثیفی را در آن رویت میكرد، بر او واجب بود كه آن را از نهر دور نماید.
دود دادن و سوزاندن چیزهای خوشبو در آتش را برای پاك كردن به كار میبردند و در حقیقت آتش را به مانند آفتاب جزو مطهرات میدانستند.
مجموعاً چنین به نظر میرسد كه بهداشت در ایران باستان علاوه بر آنكه بسیار مهم و معتبر بوده بر درمان نیز ترجیح داشته و طب نیاكان، در واقع طب پیشگیری و بهداشت بوده است. ایرانیان آب را از هر نوع پلیدی دور میداشته و چون آن را برای آبادانی و ترقی كشور لازم میدانستند، به پاكیزگی و بهداشت آن بسیار پایبند بودند. ضمناً آب را منبع زندگی جمیع موجودات و رُستنیها و آبادانی میدانستند و معتقد بودند كه :
1 ـ آب آشامیدنی باید صاف، زلال و بی رنگ و بو و مزه بوده عاری از آلودگی باشد
2 ـ ریختن فضولات و موادّ ناپاك، نظیر مدفوع و ادرار و آب دهان و خون و اخلاط و لاشه و نظایر اینها در آب ممنوع و مستوجب مجازات بوده است
3 ـ آنان معتقد بودند برای آشامیدن، هركس باید ظرف جداگانه ای داشته باشد
4 ـ آنان كه عمداً آب را آلوده نموده ومثلا مرده و لاشه در آن میانداختند تا مجازات اعدام محكوم بودند
5 ـ حمام نمودن، غسل كردن و شستشوی لباس در آب جاری ممنوع بود. به همین نحو اگر كسی میخواست شنا كند، میبایست اوّل خود را در خارج بشوید و پاك كند سپس وارد استخر گردد.
به طور خلاصه در ایران باستان، مقدّس شمردن آب و نینداختن فضولات و لاشه و مردار بر روی زمین از موضوعات بسیار مهم و جزو سُنن مذهبی بوده است تا آنجا كه به نظر میرسد ایرانیان باستان تولید بیماریها را در لاشه انسانی و مردار حیوانی و آلودگی به عفونت را نتیجه آلودگی آب میدانستند.
آنان بر این عقیده بودند كه باید زمین، پاك نگاه داشته شود و در آن كشت و زرع و ساختمان به عمل آید و سبز و خرّم گردد و در آن درخت كاشته شود و گلّه و رَمه، پرورش داده شود و ضمناً توصیه میشده است كه از محلهای آلوده دوری جویند.
امر بهداشت چنانكه در طب ایران باستان بسیار معتبر بوده شاید در میان اقوام و ملل تا قرن هفتم و اوائل قرن هشتم میلادی اصول بهداشت و مراعات آن به مانند بهداشت ایرانیان نبوده است.
از موضوعات بسیار مهم، آنكه ایرانیان باستان مگس خانگی را یكی از مضرترین موجودات میدانستند و این حشره را منشاء سرایت بیماری و مرگ در میان مردم، تلقی مینمودند. انداختن استخوانهای سگ و انسان مرده بر روی زمین، ممنوع و عامل آنرا مستوجب مجازات شدید میدانستند و حتی این امر بستگی به مقدار و اندازه استخوان داشته است، مثلا در مورد یك قطعه استخوان كوچك، مجازات سی تازیانه و انداختن تمام بدن، اشدّ مجازات را به دنبال داشته است.
به نظر میرسد میزان آلودگی در طب نیاكان، با وضع مایع و یا جامد بودن شیئی متناسب بوده است. اشیاء مزبور به تناسب وضع خود باعث آلودگی میشدند. این مطلب در نوشته های نویسندگان دوران ساسانی دیده میشود. اما باید دانست در مورد انهدام واقعی ماده متعفن در ایران باستان به منزله برطرف نمودن امراض محسوب میگردد به طوری كه معتقد بودهاند البسه فرد مبتلا به بیماری عفونی باید از بین برده شود، اگر احیانا فردی آنرا به فروش میرسانید، مرتكب جنایت بزرگی در برابر بهداشت عمومیشده و به مجازات سخت میرسید.
غلات و علوفه خشك عَفَن، دور ریخته میشد و به همین نحو، شیر فاسد و عَفَن گاو را نیز مصرف نمیكردند و بدیهی است كه چنین گاوی را مناسب برای مردم نمیدانستند.
به طور كلّی در آن دوران، كسانی كه بر خلاف اصول بهداشتی رفتار مینمودند مستوجب كیفر بودند و به تناسب جُرم خود، به میزانی كه استحقاق داشتند، مجازات میگردیدند. آنان معتقد و مقیّد بودند كه باید از ریختن مو و ناخن حتی در زمین احتراز جویند كه مبادا موجب تجمع حشرات و باعث زیان مردم گردند. به طور خلاصه در ایران باستان، مقدّس شمردن آب و نینداختن فضولات و كثافات و لاشه و مردار بر روی زمین از موضوعات بسیار مهم و جزو آداب و سنتهای مذهبی بوده است.
در ایران باستان در مواقع بیماریهای واگیر یا باصطلاح آن دوران “بیماریهای پُرمرگ” طبق آداب و سنن به عمل بَرشِنوم (Barchenume) متوسّل میگردیدند كه در حقیقت، جداسازی بیماران از مردمان سالم طبق آیین و سنت خاصی بوده است. توضیح اینكه در موقع بروز بیماریهای همهگیر به مانند طاعون و وبا و آبله، اشخاص در محل انزوا میزیستند و كمتر با یكدیگر تماس میگرفتند. هریك در رختخواب جداگانه استراحت مینمودند و در ظرفی جداگانه غذا میخوردند و آب میآشامیدند و با این عمل در حقیقت بر علیه بیماری قیام میكردند و پس از برطرف شدن بیماری، خود را شستشو داده تطهیر میكردند و با گیاهان و صمغهای خوشبو كه در آتش میریختند خود را بخور میدادند.
همانطور كه انتظار میرود؛ ضدعفونی كردن، بدین شكل كه اكنون در امر بهداشت، مرسوم است در آن دوران وجود نداشته، بلكه به نحوی كه به نسبت آن دوران شایسته تمجید است اجرا میگردیده است. اصولا باید دانست امر ضدعفونی در زمانهای قدیم شامل اقداماتی از قبیل دود دادن و مومیایی كردن و خوشبو داشتن امكنه بوده است و در هریك از كشورها و در میان هریك از ملل و اقوام به نحوی اجرا میشده است.
در اینجا متذكر میگردیم كه دود دادن و بخور دادن و سوزاندن گیاهان و درختان خوشبو و یا ریختن مواد دیگر در آن دوران بهترین وسیله بوده كه شاید بهتر از آن ممكن نمیشده است. از این گذشته در باره دفع حشرات كه از آن به كندن و خراب كردن سوراخهای اهریمن تعبیر گردیده برای افراد متدیّن و پارسا تاكید بلیغ گردیده است كه خود نشاندهنده آمیختگی رفتار بهداشتی و پندار عقیدتی میباشد.
فیثاغورث، مورخ و حكیم یونانی در فصل چهارم كتاب سیاحتنامه خود در ایران درباره دَخمه میترا از سوگندی كه هر مرد و زن یاد میكردهاند مینویسد :
“بر افزایش شماره آفریدگان خردمند كه زمین را معمور و مسكون میدارند (آموزش) سوگند یاد میكنم، بر كُشتن هر حیوان زیانكار (ارتقاء سلامت)، سوگند یاد میكنم، بر شیار كردن و زراعت یك زمین و كاشتن یك درخت میوه (آبادانی)، سوگند یاد میكنم، بر جاری كردن آب خنك در خاك خشك و ساختن یك راه (توسعه اقتصادی)، سوگند یاد میكنم، راضیم پس از مرگ از جایگاه نیكبختان رانده شوم اگر در آنها و زندگانی این فرائض مقدسه را انجام ندهم” 0
خلاصه اینكه از مطالعه كتب دینی زرتشتیان و كتب و تواریخ و تذكره ها جمعاً چنین استنباط میگردد كه ایرانیان باستان حیوانات و حشرات موذی را برای زندگی خود مزاحم به حساب آورده و نابودی آنان را علاوه بر آنكه لازم میدانستند ثوابی هم برای عامل این عمل قائل بودند و برعكس آنان كه از حیوانات اهلی و مفید مواظبت مینمودند مردمانی ثوابكار و پرهیزگار بودند و با توجه به نقش حشرات موذی در انتقال و انتشار بیماریهای مُسری باید تصدیق كرد كه مبارزه با این موجودات در آن زمان تا چه حد در پیشگیری از انتشار بیماریهایی از قبیل تیفوس و مالاریا و امثال آنها موثر بوده است (2).
بهداشت عمومی در ایران بعد از اسلام
هرچند به گواهی تاریخ، سرزمین عربستان تا قبل از ظهور اسلام هیچگونه پیشرفتی در زمینه پزشكی و بهداشت، نداشته و هیچیك از شخصیتهای مرتبط با علم و هنر پزشكی را در خود نپرورده بود ولی از یك طرف تعلیمات حركت آفرین مكتب انسان ساز اسلام و از طرف دیگر آمیزش فرهنگ پزشكی ایران، هند، روم و . . . باعث طلوع خورشیدهای جهان افروزی همچون محمّد زكریای رازی، ابن سینا، جرجانی و . . . گردید و به مدًت چند قرن، ابتكار عمل را به دست مسلمین سپرد و بنابراین منظور از طب و بهداشت اسلامی صرفاً اشارات بهداشتی مجمل موجود در قرآن یا احادیث نیست! بلكه تغییر رفتار سرنوشت سازی است كه در سایه تعلیمات اجتماعی انسان ساز موجود در این منابع، منجر به تولید تفكر جدیدی در دنیای آن زمان و باعث اقتباس، تالیف و تولید دانش پزشكی و بهداشت در دایرهالمعارف الحاوی، قانون، ذخیره خوارزمشاهی و امثال آنها گردید و زمینه را برای تكامل بعدی علوم پزشكی و بهداشت در سایه دستیابی به تكنولوژی جدید، فراهم نمود.
به طور خلاصه طب قرآنی را با مطالعه این كتاب آسمانی میتوان به سه فصل بزرگ (طب، بهداشت، حفظ سلامتی و تندرستی) تقسیم نمود.
فصل اوّل در مورد موضوعاتی نظیر : پیدایش آدمی از تشكیل نطفه و جنین و دوران تكامل آن در رحم تا به دنیا آمدن نوزاد و طرز پرستاری و شیردادن كودك و توجّه به علل و اسباب بیماریهای مخصوص آدمی و معرفت النفس و رابطه بین بیماریهای جسم و جان و مرگ و معاد.
فصل دوم در مورد موضوعات بهداشتی نظیر : توجه به بیماریها و پیشگیری آنها و بهداشت و سلامت فردی (لباس و استراحت و بهداشت مو و غذا و خوراك و دقت در خوردن و آشامیدن) و بهداشت محیط (مَسكن و توجّه به بیماریهای مُسری و اتفاقات و بیماریهای عمومی و واگیر).
فصل سوّم در مورد موضوعات و وسائل سلامتی از قبیل : دقت در غذاها و عدم اسراف در آنها و اجتناب از خوردن گوشتهای مضر حیوانات و الكل و توجه به بهداشت در موضوعات جنسی (رابطه بین زن و شوهر و اجتناب از معاشرت و مباشرت نامشروع با زنان و بهداشت جنسی) و سایر موضوعات از قبیل ختنه و روزه و تطهیر و استراحت و امثال آنها و غسل و دفن و كفن و ضدعفونی نمودن مرده و امثال آن.
اسلام از یك طرف ارزش و اهمیت سلامتی انسان را تا حدّی بالا برده كه طبق نصّ صریح قرآن، نجات جان یك نفر انسان را مساوی با نجات جان تمامی انسانها و هلاكت یك نفر انسان را به منزله هلاكت تمامی انسانها اعلام نمود و از طرف دیگر علوم پزشكی را بر علوم دینی ترجیح داده و یا لااقل هر دو را با اهمیت شمرده در یك ردیف قرار داده و به منظور رشد و شكوفایی استعدادها پیروان خود را به سیر آفاق و انفُس و كسب دانش در اقصی نقاط جهان دعوت نموده و با بیان اصل كلی �هردردی را درمانی هست� انگیزه پژوهش را برانگیخته و بسیاری از موارد نیز اثرات معجزهآسای پیشگیری رفتاری را عملاً به معرض نمایش گذاشته تا به عنوان یك اصل كلّی در آموزش بهداشت، مورد استفاده قرار گیرد :
جالب توجه است كه هرچند پیشگیری رفتاری در رسانه های غربی و به تبع آن در بینش مصرف كنندگان دانش، طرز تفكّری جدید و یا حد اقل، شیوه ای نوین در امر مبارزه با ایدز و بیماریهای نظیر آن به حساب میآید ولی واقعیت اینست كه یكی از پندارها و حتی در بسیاری از موارد، یكی از كردارهای موفق و سازنده ثابت شده و ریشهدار ایدئولوژی اسلامی را تشكیل میدهد و به عبارت دیگر یكی از شیوه های آموزشی قرآن و فرهنگ سازی اسلامی است كه حتی در زمان حیات پیامبر (ص) نیز با موفقیت كامل و گاهی طی مراحل چندگانه، به مورد اجرا گذاشته شده است. مثلا شیوه پیامبر اكرم برای حلّ معضل بهداشتی اعتیادِ اكثریت مردم به الكل و تغییر رفتار شرابخواران و منع شرابخواری كه دامنگیر عدّه كثیری از شهروندان عربستان آن زمان گردیده بود این نبود كه ناگهان با این شیوه غیر بهداشتی زندگی به مبارزه برخیزد و در یك چشم به هم زدن ممنوعیت آن را اعلام كند و این ناهنجاری آشكار را به پنهانكاری بكشد بلكه ابتدا با تفهیم فلسفه نماز به عنوان مهمترین عامل جلوگیری از فحشا و مُنكَر و عامل مساعد كننده تامین امنیت اجتماعی (اِنَّ الصَلاه تَنهی عَنِ الفَحشاءِ وَالمُنكَر) ، این توفیق را نصیب پیروان خود كرد كه با خلوص نیّت به گفتگو و راز و نیاز با معبود خود بپردازند و با ذكر رحمانیّت او قلوب خود را آرام نمایند و تدریجاً خود را نیازمند ادای این فریضه احساس كنند و زمانی كه این امر تحقق پیدا كرد به امر خداوند، مرحله اوّل تغییر رفتار در مورد شُرب خَمر را به مرحله اجرا گذاشته و فرمودند : در حالت مستی به نماز نایستید تا با هوشیاری كامل بدانید با چه كسی هم صحبت شده اید و چه میگویید (لاتَقرَبُوالصَلاه وَ اَنتُم سُكاری حَتی تَعلَموا ما تَقُولون) و بدینوسیله مسلمان اهل صلات آن روز كه روزی چند بار ملزم به خودداری از شُرب خمر و حفظ هوشیاری خود بود رفتار قبلی خود را به تدریج، تعدیل كرد و لذا پس از مدتی كه زمینه برای اجرای مرحله دوّم این سیاست انسان ساز و فرهنگسازی اسلامی و اقدام بهداشتی مهم، مهیّا شد پیامبر اكرم بار دیگر به امر خداوند، این رفتار ناهنجار را بطور كامل تقبیح فرموده، فرمان اجتناب مطلق از عمل شرابخواری را صادر كردند (اِنَّماالخَمرِ وَالمَیسِرِ وَالاَنصابِ وَالاَزلامِ رِجس مِن عَمَلِ الشیطانِ فَاجتَنِبوه لَعَلَّكُم تُفلِحون) و آن طور كه در تاریخ ثبت شده است با نزول این آیه و توجیه جامعه اسلامی آن زمان كلّیه افرادی كه خمره های شراب در خانه های خود نگهداری میكردند داوطلبانه و آشكارا در بیرون منازل به شكستن و معدوم كردن آن پرداخته در بعضی از كوچه ها جویی از شراب به راه انداختند ! . بدیهی است كه كسی موفق به پیاده كردن چنین طرحی شد كه در كنار اینگونه آموزشها سعی كرد عدالت اجتماعی را نیز عملاً پیاده كند و با فقر و برده داری نیز به مبارزه برخیزد. به عبارت دیگر بر اساس این الگو، پیشگیری رفتاری، زمانی موفق و كارآمد میباشد كه به تمامی ابعاد یك رفتار ناهنجار، توجه شود و این همان معنای تفكر بهداشتی از دیدگاه ادیان الهی است.
علاوه بر دستورات كلّی اسلام در خصوص بهداشت گرایی و حفظ و ارتقاء سلامت، دستورات صریحی نیز در زمینه بهداشت فردی و عمومی صادر كرده است كه به برخی از آنها میتوان اشاره كرد :
در مورد بهداشت بدن و پاكیزگی (طهارت)، موضوع خوردن و به اندازه صرف كردن غذا و آشامیدنی و خواب و استراحت و استحمام و غسل، شیر دادن به كودك توسط مادر به مدت دو سال تمام، خودداری از اسراف در خوردن گوشت و مخصوصاً رعایت بهداشت فردی و اصطلاحاً مطهرات كه جای هیچگونه بحثی در آن نیست، در مورد بهداشت مو و كوتاه كردن آن و بهداشت دهان و وجوب مسواك زدن و گرفتن ناخن، در مورد بیماریها و زیانهای حاصله از نگهداری و تماس با سگ، در مورد حرمت گوشت خوك و بعضی حیوانات دیگر در مورد مشروبات الكلی و . . . دستورات صریحی وجود دارد و مصرف هرچیزی را كه برای بدن ضرر داشته باشد ممنوع اعلام كرده (كل مضر حرام) كه اجرای آنها باعث حفظ و ارتقای سلامت خواهد شد ولی همانگونه كه قبلاً نیز اشاره شد از همه اینها مهمتر، تربیت خردمندان بهداشتگرا و حركت آفرینی همچون ابن سینا بود كه مكتب بهداشتگرای او در اوائل هزاره دوّم میلادی نمونه بارزی از افكار بهداشتی در پزشكی نیاكان به حساب میآید و لذا به منظور روشن شدن موضوع، بقیه این گفتار را به بررسی بهداشت عمومی از دیدگاه ابن سینا كه آینه تمام نمای بهداشت گرایی در پزشكی نیاكان است، اختصاص میدهیم:
بهداشت عمومی از دیدگاه ابن سینا در جهان اسلام
ابن سینا هدف پزشكی را در درجه اوّل، تامین و حفظ سلامتی افراد سالم و در درجات بعد تشخیص و درمان و بازگرداندن سلامتی به جسم و روان افراد بیمار، میداند و هرچند عقاید دیگران، مبنی بر وجود سه سطح سلامت، بیماری و حالت بینابینی را كاملا مردود نمیداند و در بسیاری از صفحات كتاب قانون، مطالبی در این مورد نگاشته است ولی در همان آغاز كتاب، عقیده شخصی خود، مبنی بر اینكه “سلامت، را سرشت و یا حالتی میداند كه در آن اَعمال بدن، به درستی سرمیزند و نقطه مقابل آن فقط دور شدن از سلامتی است” را بیان نموده، سلامتی را تلویحا فرایندی مطلق و بیماری را پدیده ای نسبی دانسته و در واقع بر خلاف طبقه بندی امروزی، به جای سطح بندی طیف سلامت، به طبقه بندی طیف بیماری، پرداخته و مثل اینست كه، سلامتی را ثابت و بیماری را روی آوردی، متغیر دانسته و از اینرو خود را بی نیاز از گنجاندن واژه “ارتقاء سلامتی” دانسته و آنچه را كه ما ارتقاء سلامتی میدانیم دور شدن از بیماری و نزدیك شدن به سلامتی، در نظر میگیرد كه در جای خود، فكر و اندیشه ای بسیار مترقی و راهگشا میباشد. ابن سینا در همان آغاز كتاب قانون در طب، در ارتباط با تعریف پزشكی كه همان بهداشت و درمان امروزی است میفرماید:
تعریف طب، سلامت و بیماری، از دیدگاه ابن سینا
“گویم : طب دانشی است كه به وسیله آن میتوان بر كیفیات تن آدمی آگاهی یافت و هدف آن حفظ تندرستی در موقع سلامت و بازگرداندن آن به هنگام بیماری است (9).
اینكه گفتهاند، تن آدمی را سه حالت است و آن تندرستی و بیماری و حالتی كه نه تندرستی و نه بیماری است، گفتاری بس ناروا است، در حالی كه من فقط از دوحالت تندرستی و بیماری بحث كردهام. اگر صاحب آن گفتار، اندكی تامل كند، در مییابد كه ذكر سه حالت، لازم نیست و میفهمد كه از گفتارما زیانی حاصل نخواهد شد، چه اگر فرض بر قبول سه حالت باشد و ما فقط دو حالت برای بدن میدانیم كه یكی تندرستی و دیگری از دست دادن تندرستی است، از دست دادن تندرستی به همان مفهوم حالت سوم است كه آنرا غیر از سلامتی، شمردهاند، زیرا سلامت سرشت و یا حالتی است كه در آن اعمال بدن به درستی سرمیزند و نقطه مقابل آن فقط دور شدن از سلامت است و بس (10)”
و ملاحظه میگردد كه ابن سینا هر دو حالت بینابینی و بیماری را دور شدن از سلامتی دانسته به جای اصطلاح “ارتقاء سلامتی” از واژه “بازگرداندن سلامتی” استفاده نموده است. ولی همانطور كه اشاره شد عقاید دیگران مبنی بر وجود سه سطح سلامتی، بیماری، و حالت بینابینی را نیز كاملا مردود، ندانسته شاید به خاطر سهولت فهم موضوع و بیان اهداف، در نوشته های خود به كرّات، مورد اشاره قرارداده است. به طوریكه از قول جالینوس، مینویسد : “برای بدن انسان سه حالت وجود دارد كه عبارتند از: تندرستی، بیماری و حالت واسط، یعنی حالتی بین تندرستی و بیماری.
شِمای 1 ـ سلامت و بیماری از دیدگاه ابن سینا (سطح بندی بیماری به جای سطح بندی سلامت)
1) تندرستی حالتی را گویند كه بدن انسان از حیث مزاج و تركیب در چنان كیفیتی باشد كه كنشهای آن جملگی درست و صحیح باشند.
2) بیماری حالتی است كه در نقطه مقابل و مخالف حالت تندرستی باشد.
3) حالت واسط تندرستی و بیماری آن است كه در آن نه تندرستی كامل و نه بیماری كامل برای تن وجود دارد، مانند تن سالخوردگان و تازه شفایافتگان و نوزادان، یا اینكه بهبودی و بیماری در یك زمان با هم هستند، چنانكه اندامی سالم و اندام دیگری بیمار میباشد، یا اینكه سلامت و بیماری در یك اندام گرد آمدهاند ولی نوع سلامت و نوع بیماری با هم متفاوت میباشند، مثلا اندام، در شكل و هیئت سالم و در اندازه و وضع، ناسالم میباشد. سرانجام ممكن است تن یا اندام مورد نظر از حیث شكل و اندازه و وضع، درست باشد و برای تاثیر پذیری در یك حالت باشد لیكن كنش دو حالت تندرستی و بیماری متعادل نباشد. یا اینكه تاثیر بخشی تندرستی و بیماری در پی همدیگر آیند و در دو زمان آن را در برگیرند، مانند كسانی كه در زمستان تندرست و د ر تابستان بیمار میشوند (11).
شایان ذكر است كه سازمان كلّی جسمی و روانی هر فرد در عین حال كه با كلّیه افراد دیگر اختلاف داشته و مخصوص بخود اوست، در بعضی از ویژگیها یا گروهی از آنها با دیگر افراد همنوع و همجنس خود مشابه است و لذا اینگونه خصوصیات مشابه را در طب قدیم تحت عنوان مزاج نامیدهاند (12). وی در مورد لزوم فراگیری هیئت و اَعمال طبیعی و غیر طبیعی بدن مینویسد:
“از آنجاكه هدف علم طب پژوهش در تن آدمی است كه آیا سالم است و یا از سلامت برخوردار نیست و از آنجا كه شناخت و عللِ هر دو حالت سلامت و بیماری برای پزشك لازم است، پس بایسته است كه علل و موجبات تندرستی و بیماری بررسی شود (13)”.
از آنجا كه “اپیدمیولوژی بالینی” ، عبارتست از كاربرد اصول و روشهای اپیدمیولوژی، در زمینه طب بالینی (5) میتوان ادعا نمود كه ابن سینا دارای چنین بینشی بوده و از چنین روش زیربنایی در پزشكی و بهداشت، استفاده میكرده است.
رشته های كاربردی طب
هرچند ابن سینا در تعریف طب، كاربرد عملی آنرا نیز در دو جمله كوتاه “حفظ تندرستی به هنگام سلامت” و “بازگرداندن آن در زمان بیماری” ، بیان كرده است ولی بار دیگر برای تاكید بیشتر، در فنّ سوّم از كتاب اوّل، جنبه های عملی و كاربردی علم طب را ، به دو دسته علم بهداشت و علم درمان، طبقه بندی كرده است:
“1) دستور حفظ الصحه، یعنی اینكه چگونه سلامتی بدن را نگه داریم و نگذاریم خللــی در آن ایجاد شود (علم بهداشت) .
2) دستور چاره سازی، یعنی اینكه چگونه تن ناسالم را بهبودی بخشیم (علم درمان) (14).
پزشكی = بهداشت + درمان �
ابن سینا دامنه علم طب را در حیطه بهداشت و درمان، بسیار وسیع و پرمحتوا دانسته بار دیگر، عوامل موثر بر بهداشت، نظیر سن، جنس، شغل، فصل، آب، هوا، غذا، مَسكن، فعالیتهای فیزیكی و روانی و آرامش ناشی از تامین رفاه نسبی را مطرح نموده آشكارا میگوید :
“بعد از بیان مطالب بالا به این نتیجه میرسیم كه دامنه علم طب، پژوهش در باره . . . حالات تندرستی و بیماری، حد واسط بین آنها و علل آنها مانند : خوردنیها، آشامیدنیها، آب و هوا، مناطق مسكونی، خانه های مسكونی، . . . مشاغل، عادات، حركات بدنی (جسمی) و نفسانی (روانی) ، آرامش، سنین عمر، جنسیت، اثر عوامل خارجی بر جسم، انتخاب مواد خوراكی و آشامیدنی، استنشاق هوای مناسب، برنامه فعالیتها و استراحتها، معالجه به وسیله داروها و معالجات فیزیكی است” و در همین راستا خطاب به فراگیرندگان مینویسد :
“باید بدانی كه بیماری چگونه برطرف میشود و تندرستی چگونه پایدار میماند. بر طبیب است كه در این سنجشها دقیق باشد، معاینهاش همه جانبه باشد و دلیل نتیجه گیریهای خود را در باره علل بیماریهای نهانی به تفصیل و صراحت بیان كند (15). محیط هندوستان مزاجی پدید میآورد كه مایه صحّت مردم هند است، اسلاوها در محیطی رشد و نمو میكنند كه ویژه اعتدال مزاج آنها است و تندرستی آنها را تامین میكند، بدن یك نفر هندی اگر در شرایط مزاجی اسلاوها باشد و بخواهد با آن سازگار شود، بیمار، میگردد و از بین میرود و همین موضوع در باره یك اسلاو كه بخواهد با مزاج هندی سازش پیدا كند نیز صادق است (16).
منظور اصلی از رعایت بهداشت
ابن سینا هدف اساسی بهداشت را حفظ اعتدال در حالات مختلف جسمی و روانی انسان دانسته توضیحات زیر را در این راستا ارائه نموده است :
“هدف اساسی در رعایت بهداشت آن است كه بیشترین كوشش را تا حدّ امكان در نگهداری اعتدال عوامل و ابزارهای مذكور به عمل آوری. اعتدال در هفت امر، لازم است : اعتدال در مزاج، اعتدال در رژیم غذایی، اعتدال در پالایش مواد دفعی، اعتدال در نگهداری تركیب، اعتدال در استنشاق و جذب هوای خوب، اعتدال در گزینش لباس مناسب، و اعتدال در فعالیت و استراحت جسمی و روانی و خواب و بیداری نیز تا اندازه ای اهمیت دارند.
از آنچه سابقا بیان كردیم یاد گرفتی كه نه اعتدال و نه حالت بهبودی، هیچیك در وصف معینّی نمیگنجد و همچنین هیچ مزاجی بر تندرستی و اعتدال معیّن قرار نمیگیرد و هر حالتی در موقعی و هر اعتدالی در شرایط خاصی تعریف میشود”.
و سرانجام به منظور مطلق نكردن بهداشت و غافل نماندن از فرسایش غیرقابل اجتناب و برنامه ریزی برای مدّت محدودی كه هر یك از ماها مامور حفظ ارزشها و امانتها در این جهان هستیم مینویسد :
“دستورات بهداشتی اموری نیستند كه بدن را در برابر مرگ، بیمه كنند و یا آن را از گزند بیرونی رهایی دهند و یا طول عمر را چنان تامین كنند كه آدمی آرزو دارد. بلكه بهداشت برای آن است كه تن انسان را تا مرز مرگ طبیعی برساند و هنجارهای زندگی را نگهداری كند (14)” و سپس علائم تندرستی را بدین صورت، بیان مینماید:
“برخی از این علائم دلالت بر اعتدال مزاج دارد كه در جای خود آنرا ذكر خواهیم كرد، بخشی نیز درستی و بهنجاری تركیب را میرساند و آن بر سه وجه است:
الف) نشانه های گوهری (اصلی) ، كه در آن سرشت و حالت و اندازه و عدد بر وفق مراد است
ب) علائم عِرضی (روی آوردی) مانند زیبایی و خوش هیكل بودن
ج) علائم تمامی (رفتاری) كه عبارت است از درستی در انجام كارها و انجام كار درست و تمام و كمال. هر اندامی كه وظیفه خود را صحیح انجام داد اندامی است سالم و درست (17).
علائم تندرستی را میتوان از میان نشانه های ذكر شده برچید كه عبارتنداز :
اعتدال در : بسودن، گرمی، سردی، خشكی، تری، نرمی، سختی، سفیدی و سرخی، فربهی، لاغری و اندكی گرایش به سوی فربهی.
خواب و بیداریِ شخص معتدل المزاج، معتدل است و حركات اندامها حسب المرام و با سهولت انجام میگیرد و نیروی تخیّل او قوی، و قدرت ذاكره اش نیرومند است.
اخلاق شخص معتدل المزاج حد واسط بین افراط و تفریط است، یعنی نه زیاد جسور است و نه بسیار ترسو، نه زیاد خشمگین است و نه بسیار بیتفاوت، نه زیاد زیرك و نه بسیار كودن، نه زیاد هرزه است و نه بسیار باوقار، نه زیاد متكبّر است و نه بسیار خودكم بین، در كنشها بی دریغ و سالم است، خوب و سریع نمو میكند و مدت نموّش زیاد میپاید، خوآبهای خوش میبیند، از بوی خوش و آواز خوش و مجالس شادی و سرور، لذت میبرد.
صاحبان مزاج معتدل دوست داشتنی، گشاده روی و خوش برخورد هستند. در اشتهای به غذا و نوشیدنی، اعتدال دارند، دستگاه گوارش، معده، كبد و رگهای آنها به خوبی كار میكند، سراسر وجودشان در اعتدال است، دفع مواد زائد در آنها معتدل است و از مجاری عادّی بیرون میریزد (18)”.
ژرف نگری ابن سینا چنین اقتضاء میكند كه قضاوت معقول و پایایی را در مورد تعریف سلامت و بیماری از خود به یادگار بگذارد و به نسل امروز نیز گوشزد كند كه تمامی پدیده ها و همه تعاریف، نسبی هستند و مخصوصاً وقتی چندین عامل كیفی درونی و بیرونی، در روند سلامت و بیماری مداخله مینمایند تعاریف را نمیتوان همچون یك قالب انعطاف ناپذیر، طراحی كرد كه بازده آن برای تمامی افراد و در كلیه شرایط ممكن، یكسان باشد. وی عوامل جسمی، روانی و اجتماعی را نه تنها موثر بر روند سلامت و بیماری میداند بلكه این عوامل را كارگزاران اصلی سلامت، دانسته وحتی فرد ظاهراً سالمی كه خود احساس سلامتی نمیكند، را سالم نمیداند و بنابراین تعریف سازمان جهانی بهداشت در عصر حاضر مبنی بر:
“تندرستی حالت آسایش كامل جسمی، روانی و اجتماعی است و تنها به نبودن بیماری و یا زمینگیری اطلاق نمیشود” (5) را در همان زمان در ذهن خود، مرور و بر قلم خویش، جاری نموده است ولی همانطور كه اشاره شد این تعریف را در یك قالب انعطاف پذیر و نسبی و براساس شرایط پذیرفته شده به وسیله ساكنین یك منطقه و برآورده شدن نیازهای آنان برحسب سطح توقع و انتظار آنها، پی ریزی نموده به طور خلاصه، سلامتی را در احساس سالم بودن، در شرایط اقلیمی و مسكن و غذا و آسایشی متناسب با نیاز و سطح انتظار وتوقع سكنه هر محیطی دانسته، موضوع را در قالب واقعیتهای زیر، بیان نموده است: “از آنچه سابقا بیان كردیم یاد گرفتی كه نه اعتدال و نه حالت بهبودی، هیچیك در وصف معینی نمیگنجد و همچنین هیچ مزاجی بر تندرستی و اعتدال معیّن قرار نمیگیرد و هر حالتی در موقعی و هر اعتدالی در شرایط خاصی تعریف میشود (14).
منظور از سازگاری این است كه : شخصی كه خود را كاملا صحیح و سالم و دارای مزاج معتدل میداند حالت او را سازگار مینامیم. كسی كه حس میكند تندرستی را از دست داده و مزاجش طبیعی نیست در این بحث ناسازگار نامیده میشود. پس احساس تندرستی كردن دلیل بر سلامت مزاج است و احساس خلاف آن كردن، عكس آنست.
یادت باشدكه ما قبلاً در گفتار كلی راجع به سلامت گفتیم كه تندرستی، نسبی است و قیاس استانده ای ندارد. هر مزاجی در هر شخصی، اعتدال ویژه ای دارد، شاید كسی بر مزاجی تندرست است و كسی دیگر دارای همان مزاج، بیمار است. ولی باید دقّت كرد هرآنچه در مزاج كسی مایه سازگاری است و در شخص دیگری عكس آن، و هرآنچه در آن دیگری وسیله تندرستی و در این شخص علامت بیماری مزاج است، هر دو را با هم مقایسه كرد و سنجید، چه افراط در هر یك از ویژگیها حتما زیانی بدنبال دارد. مزاج خارج از اعتدال ممكن است برای بعضی از اشخاص وسیله تندرستی باشد امّا نباید این خروج از اعتدال بسیار زیاده از حد لازم باشد، كه افراط در عدم اعتدال هیچ وقت و برای هیچ مزاجی مایه تندرستی نیست (19)” و خلاصه اینكه امروزه نیز این واقعیت را پذیرفته ایم كه در اكثر متغیّرهای تندرستی، تفاوتهای فردی قابل توجهی وجود دارد و لذا در اغلب موارد، مشكل میتوان گفت “طبیعی (نرمال) ” چیست و غیرطبیعی (آنرمال) كدام است ؟ چرا كه معمولا تفاوت واضحی بین “طبیعی” و “غیرطبیعی” وجود ندارد و تعاریف آنها نیز به آسانی صورت نمیگیرد و از دیدگاه خبرگان سازمان جهانی بهداشت، اگر همیشه بین توزیع فراوانی مشاهدات افراد طبیعی و غیرطبیعی، اختلاف واضحی وجود داشته باشد این كار، ساده خواهد بود ولی متاسفانه این به جز در اختلالات ارثی كه با یك ژن غالب مشخص میشوند به ندرت یافت میشود، گاهی اوقات توزیع فراوانیها روی هم میافتد ولی بیشتر اوقات فقط یك توزیع، درست است و افراد به اصطلاح غیرطبیعی در انتهای توزیع نرمال قرار دارند (5).
بهداشت محیط از دیدگاه ابن سینا
1 ـ آب
ابن سینا در زمان خود، بر اهمیت بهداشتی آب، واقف بوده، گوهر اصلی تمامی آبهای موجود را گوهر واحدی میدانسته، آبها را بر حسب مرغوبیت آنها طبقه بندی نموده، تاثیر تابش نور خورشید، پالایش، تقطیر، جوشاندن و امثال اینها را بر تصفیه آب به خوبی میشناخته و آبهای سبك و سنگین (سخت) را چنان توصیف نموده كه گویی برای نسل امروز، سخن میگوید!. وی در قسمتی از كلام خود چنین یادآور شده است :
“آب ،گوهری است كه غذا را روان و رقیق میگرداند و آن را همراهی میكند تا به درون رگها برسد و تا موقع خارج شدن از بدن، همراه آن است. در تمام كارهای غذا به آب نیاز هست و كمك آن لازم میباشد (20).
آبها از حیث گوهر، یكی هستند، لیكن به وسیله آمیزه های خارجی و كیفیاتی كه بر آنها چیره میشود تغییر حالت میدهند. بهترین آبها آب چشمه سار است لیكن نه هر چشمه ساری و . . . شرط لازم این است كه آب، جاری باشد، تابش خورشید به آن برسد و بادها بر آن بوزند. در چنین حالتی است كه آب جاری مطلوب تر از آب سرچشمه است. لیكن سر باز بودن آب راكد، مطلوب نیست و بهتر است چنین آبی درونی و پوشیده باشد. آبی كه از نقاط مرتفع به نواحی پایین سرازیر است و دارای صفات نیك یاد شده است بهترین آب روی زمین میباشد. چنین آبی با آن صفات، چنان گوارا است كه گویی مزه شیرین دارد. این آب، سبك وزن است، هیچ طعم و بویی بر آن غالب نیست، زود پز (دمای جوش پایینتر) و زود حل كننده است. در اكثر حالات، آب سبك از آب سنگین بهتر است. برای سنجش آبها دو راه وجود دارد : یكی به وسیله پیمانه و دیگر اینكه دو تكه پارچه یا پنبه را كه وزن برابر دارند در دو آب جداگانه فرو میبرند تا كاملا خیس شوند. این دو قطعه خیس شده را چنان میفشارند كه دیگر آبی پس ندهند، آنگاه هر دو قطعه را مجددا وزن میكنند قطعه سبك تر بهتر است. آب ناگوارا به وسیله تبخیر و تقطیر، مطلوب میگردد. اگر عمل تبخیر و تقطیر ممكن نشد باید آنرا جوشاند.
خردمندان، میدانند كه آب جوشیده كم بادتر است (دارای هوای كمتر است) و زودتر سرازیر میشود ولی طبیبان مبتدی برآنند كه اگر آب، جوشیده شد لطیفش متصاعد میشود و غلیظش جای میماند و اگر آبی غلیظ باشد و لطیفش رفت نباید به گوارایی آن امیدوار بود. ولی باید بدانی كه آب تا موقعی كه آب است تمام اجزایش در لطافت و غلظت، همانند و برابرند، زیرا آب جسمی است بسیط و تركیب نیافته (20).
اگر آب را بجوشانیم، از طرفی غلظتی را كه بر اثر سرما دریافت كرده است از خود میراند و از سوی دیگر در اجزای آن چنان تخلخلی روی میدهد كه هیئت آن بسیار رقیق تر میشود و التصاق اجزای آن از هم میپاشد و آنگاه ذرات غلظت بخش خاكی كه در آن محبوس هستند (املاح) از قید تراكم رهایی مییابند و آزادانه سرازیر و ته نشین میگردند. وقتی این ذرات ته نشین شدند، آبی سره و نزدیك به همان عنصر ساده باقی میماند. همانطور كه گفتیم جوشاندن آب گوهر آن را لطافت میبخشد. برهم زدن آن نیز وسیله ای است در درجه دوّم كه این لطافت را ایجاد میكند. آب چاه و قنات در مقایسه با آب سرچشمه، نامطلوب به شمار میرود، چه این آب مدتها در دل خاك زندانی بوده است، با خاكیها آمیخته است و مواد متعفن در آن وارد شده است. این آب به وسیله نیروی بازوی انسان و با بكار بردن فن و حیله به بیرون تراویده است آبی نیست كه دارای نیروی جهش و حركت به طرف سطح زمین باشد. بدترین نوع این آبها آبی است كه در لوله های سربی جریانش دادهاند. آبی كه با گوهر معدنی آمیخته است و یا بسترش معدنی است و آبی كه در آن زالو وجود دارد بسیار نامطلوب است (20)”. و ما نیز در آغاز قرن بیست و یكم میلادی، همان مفاهیم را در قالب كلمات و جملات مستند علمی، بیان و به عبارت صحیح تر، تكرار مینماییم به طوریكه در مورد تاثیر جوشاندن آب بر سختی و برخی از خواص دیگر آن چنین میگوییم:
جوشاندن به وسیله خارج ساختن Co2 و ته نشین نمودن كربنات كلسیم نا محلول سختی آب را از بین میبرد ولی انجام آن برای سبك كردن مقادیر زیاد آب گران تمام میشود. فرمول عملیات چنین است:
Ca (CO3H)2 → Ca (CO3 + CO2 + H20)
جوشاندن، روش مطلوبی به منظور خالص كردن آب برای مصارف خانوار است و برای كارآمد بودن روش باید آب به مدت 5 تا 10 دقیقه در “نقطه جوش” باشد. جوشاندن، میكروبها، ویروسها، كیستها و تخم كرمها را میكشد و آب را سِتَروَن مینماید. با جوشاندن، سختی موقت آب هم از بین میرود زیرا دی اكسید كربن آب خارج و كربنات كلسیم آن ته نشین میشود. طعم آب هم دگرگون میشود ولی این دگرگونی بیضرر است (4).
2 ـ هوا
محیط پیرامون انسان را هوایی احاطه كرده است كه زندگی تمامی موجودات هوازی و ازجمله انسان، وابسته به آن و بلكه در گرو آنست و آنچه كه به تعبیر سعدی، ممدّ حیات و مفرّح ذات، نامیده شده است همین هوا و خواص حیاتبخش آنست چرا كه علاوه بر تامین اكسیژن بدن، موجب انتقال محرّكهای شنوایی و بویایی نیز میشود و موجبات خنك كردن بدن را نیز فراهم مینماید و در عین حال همچون آب پاك، ممكن است دستخوش آلودگی و تعفّن، واقع شود و سبب انتقال بیماریهای عفونی و غیرعفونی گردد و از این لحاظ در مبحث بهداشت محیط، جایگاه خاصی را به خود اختصاص داده موضوعاتی نظیر تركیب هوا، دگرگونیهای فیزیكی و شیمیایی، منابع آلودگی هوا نظیر صنعت، وسایل نقلیه موتوری، و غیره، تاثیر آلودگی هوا بر گیاهان و جانوران، جنبه های اقتصادی آلودگی هوا و راه های پیشگیری از آن مطرح و به طور مفصّل، توضیح داده شده و مورد بحث، قرار گرفته است و همانطور كه در صفحات قبل، اشاره شد ابن سینا “هوا” را یكی از عوامل موثر بر سلامت و بیماری میداند و استنشاق هوای مناسب را به عنوان یكی از موازین رعایت بهداشت، معرفی نموده هوای سالم و مناسب را چنین توصیف مینماید :
“هوای خوب و مطلوب هوایی است كه آزاد باشد و مواد خارجی از قبیل انواع بخار و دود با آن نیامیخته باشد و همچنین در بین دیوارها و سقف محبوس نباشد و آن نیز در صورتی است كه تباهی فراگیر بر هوا عارض نشده باشد وگرنه هوای جاهای سرپوشیده، سالم تر از آن است. هوای آزاد و دور از تباهی و ناخالصی آن است كه صاف و پاكیزه باشد و به بخار مسیلها، جنگلها، گردشگاه ها، كشتزارها . . . نیامیخته باشد و از گندزارها و بوی بد به دور باشد. هوای آزاد لازم است علاوه بر شرایط مذكور، از نسیمهای مطبوع، مدد یابد و از آن بی بهره نباشد. بدیهی است كه بادهای سلامت بخش، غالبا در بلندیها و جلگه های هموار میوزند.
نشانه هوای خوب آن است كه تنفس را تسهیل كند و به هیچ وجه گلو را نگیرد و نفس را به اِشكال نیاندازد.
سالم ترین هوا در هر فصلی هوایی است كه بر طبیعت و مزاج فصل باشد. اگر هوای موجود با مزاج فصل، ناسازگار باشد بیماریها را با خود میآورد (21)”و سپس آلودگی هوا و مواد آلاینده آنرا چنین توصیف مینماید:
“تا زمانی كه هوا معتدل و صاف است و چنان گوهر بیگانه ای با آن نیامیزد مایه صحت و تندرستی و ضامن حفظ سلامتی است، لیكن اگر برعكس آن باشد نتیجه نیز معكوس خواهدبود (22). ممكن است هواهای ناسازگار و غیربهداشتی، سبب تولید عفونت در بدن شوند (23). منظور ما از هوای متعفّن شده، هوای ساده و ناآلوده ای كه محیط را فرا گرفته است نیست بلكه منظور از هوای قابل عفونت، جرمهای منتشر شده در جوّ است كه عبارت از آمیخته ای از هوای حقیقی و اجزای بخار نمناك و اجزای خاكی است كه به صورت دود و گرد و غبار بالا رفته است و همچنین اجزای آتشین است. اگر این آمیزه را هوا مینامیم بدین معنی نیست كه هوای تمام عیار است، مانند این است كه آب دریا و سیلها را نیز آب مینامیم ولی در واقع آب تمام عیار و ساده و بی آلایش نیست و آمیزه ای است از آب و هوا و خاك و آتش كه در آن آب ، چیرگی دارد. چنین هوایی كه با اجسام دیگر آمیزش دارد، ممكن است متعفّن شود و گوهرش به تباهی انجامد، همچنانكه آب مسیلها مستعد گندیدن و تباه شدن گوهرش میباشد (24)”.
3 ـ غذا
ابن سینا معتقد است بهترین غذاها برای تندرستی عبارتند از: گوشت، گندم ، شیرینی و شربت و میوه های واجد ارزش غذایی را شامل انجیر، انگور و خرما دانسته ، توصیه های بهداشتی زیر را مورد تاكید، قرار داده است:
“1) غذا را نباید بدون داشتن اشتها خورد
2) در زمستان غذاهای گرمی بخش و در تابستان، غذاهای سردی دهنده باید خورد
3) گرمی و سردی غذا هرگز نباید خارج از توان شخص باشد
4) هرگز نباید آنقدر غذا خورد كه جایی در معده نباشد و باید قبل از سیر شدن و باقی ماندن اشتها دست از طعام كشید
5) در مسئله خوراك همواره باید به مقداری عادت كرد و پا از آن فراتر ننهاد. بدترین خوراكها آن است كه بر معده سنگینی كند و بدترین نوشابه ها آن است كه بیش از حد اعتدال باشد و در معده بالا آید. كسی كه امروزه بیش از اندازه خورده است باید فردا خود را گرسنه نگهدارد
6) زیان بخش ترین نوع غذا خوردن، آن است كه قبل از هضم و پخته شدن غذای قبلی، غدای دیگری بر آن وارد شود. بدترین كارها انباشتن شكم و پرخوری است، بویژه اگر غذا از نوع ناپسند باشد
7) در فصل زمستان نباید غذاهای كم تغذیه ای مانند دانه ها و بقولات خورد. غذاهای زمستانی باید مغذی تر از حبوبات و واجد ارزش غذایی بیشتری باشد. غذاهای تابستانی باید برعكس غذاهای زمستانی باشند
8) مقدار غذا بر قیاس عادت و نیرومندی غذا خورنده است. شخص تندرست باید آنقدر بخورد كه احساس سنگینی نكند و اندامهای سرازیری اش كشیده نشوند، باد نكند و شكمش به سروصدا نیفتد و غذا از پایین به بالا نیاید و دچار تهوع نشود
9) اگر بر اثر غذا نبض به درشتی بزند و نفس كوتاه، بیرون آید باید دانست كه غذا از حد اعتدال پا فراتر نهاده است، زیرا اگر معده، بیشتر از حالت لازم انباشته شود مزاحم حجاب حاجز میشود و در نتیجه، تنفس، كوتاه و پی درپی میآید
10) كسی كه نمیتواند غذای مورد احتیاج خود را در یك وعده هضم كند باید دفعات غذا خوردن را افزایش و مقدار غذا را كاهش دهد
11) خوگرفتن به نوع غذا نیز اهمیّت دارد. همچنین هر سرزمینی ویژگیهایی از طبایع و مزاجها را دارد كه خارج از دستور مقیاس تعیین شده است. این نكته را نباید فراموش كرد كه باید بررسیهایی در باره سنجشها، پژوهشها و آزمایشها بكنی و آنها را مقیاس قرار دهی
12) شاید غذایی كه به آن عادت شده است و تا اندازه ای زیانهایی هم در بر دارد بیشتر از غذای نشناخته، مفید باشد. برای هر جسمی و هر مزاجی غذای ویژه ای ملایم است و اگر آن را تغییر دهیم دچار زیان میگردد. برخی از خوراكهای خوب و مطلوب برای بعضی از مردم، مناسب نیست و باید از آن دوری جویند
13) این نكته را باید بدانی كه بهترین نوع غذاهای مطلوب غذایی است كه شخص از آن بسیار لذت میبرد. لیكن غذای لذیذ در شرایطی خوب است كه اندامهای اصلی همه سالم و نیكو مزاج باشند و گرنه لذت بردن دلیل بر خوبی نمیشود
14) نوشیدن آب در موقع غذا خوردن و دنبال كردن غذا با آب، زیان آورترین كارها است
15) كسی كه به سنین پیری رسیده است باید بداند كه معده اش همان معده دوران جوانی نیست. اگر همان اندازه و همان نوع سابق را از حیث غذا دنبال كند خوراكش همه به مواد زائد، تبدیل میشود. بهتر آن است كه اندازه غذا را كاهش دهد (25)”.
4 ـ مَسكن
ابن سینا در مورد گزینش مسكن به نكات بهداشتی مهمی نظیر آفتاب گیر بودن، وضعیت تهویه و نور كافی و اطمینان از سلامتی مردم محلّ، اشاره كرده و رهنمودهای زیر را ارائه كرده است :
“وقتی كسی جای سكونتی برمیگزیند باید خاك، حالت پستی و بلندی، باز بودن، پوشش، آب و گوهر آن و حالت آب در جوشیدن، باز شدن و بالا رفتن و پایین آمدن را بررسی كند و بداند كه آیا محل سكونت، بادگیر و یا جایی گود و فرو رفته است، باید بادهای منطقه را بشناسد كه آیا سالم است یا نه و همچنین نقاط مجاور آنجا مانند دریا، مسیلها، كوه ها و معدنها را مورد تحقیق قرار دهد. از تندرستی و بیماری مردم آن سامان باید با خبر شود كه تاچه حدّ نیرومندند، اشتها و هضمشان چه اندازه است و چه غذاهایی میخورند. و بداند كه آیا آبهای منطقه از آبراهه های تنگ میآیند یا مسیلهای گشاد و باز و مردم آنجا با چه نوع بیماریها بسیار خو گرفتهاند. آنگاه پنجره ها و درهای محل سكونت باید شرقی شمالی باشند، به دخول بادهای شرقی به اندرون خانه اهمیت زیاد داده شود، آفتاب باید همه جای خانهاش را بگیرد، زیرا آفتاب هوا را مساعد میگرداند (26)”.
اهمیت بهداشتی ورزش
جملات زیر برگزیده ای از یك بحث مفصّل و جالب توجه در مورد ورزش است كه ابن سینا در كتاب قانون، به رشته تحریر درآورده و آنقدر زنده و پویا است كه نیاز به هیچگونه توضیح اضافی ندارد:
“از آنجاكه اساس تندرستی به ترتیبِ اهمیت، بر ورزش و غذا و خواب قرار دارد. بهتر است اهمّ را بر مهمّ ترجیح دهیم و موضوع ورزش را پیش كشیم :
ورزش حركتی است تابع اراده. در ورزش، تنفس بلند و بزرگ و پی در پی میآید. هركس بتواند با شیوه صحیح و متناسب با اعتدال مزاجش و در وقت و هنگام مناسب ورزش كند از مداوای بیماریهای مادی و بیماریهای مزاجی كه در دنباله آن میآید، بی نیاز میگردد. البته این بهره برداری از ورزش هنگامی میسّر است كه دستورات دیگر بهداشتی را به كلی مراعات كند.
همچنانكه میدانی، ما مجبوریم غذا بخوریم و میدانی كه تندرستی ما با غذایی است كه مناسب مزاج ما است یعنی غذایی كه در كیفیّت و كمّیت، معتدل است. تمام قسمتهای غذایی كه ما میخوریم بدون استثناء كنش غذایی ندارد، بلكه در هر مرحله از مراحل هضم، بخشی از آن به صورت ماده زائد در میآید و طبیعت میكوشد آن را از بدن دفع كند. لیكن باید دانست كه طبیعت نمیتواند موادّ دفعی را بكلّی از بدن براند و حتما بعد از هر هضمی مقداری از این موادّ زائد باقی میماند. وقتی این مقادیر اندك، زیاد شدند و جمع آمدند، مواد دفعی زیاد میشود و به تن زیان میرساند (27) وی اضافه میكند : ورزش، ما را از استعمال دارو بی نیاز میسازد و بهترین بازدارنده امتلاء است. اگر ورزش به صورت صحیح و چنانكه باید و شاید انجام پذیرد، عوامل بیماریهای امتلاء از بین میرود. ورزش علاوه برآن فوائد دیگری به شرح زیر، دارد :
1) ورزش حرارت ملایم پدید میآورد و مواد دفعی را روز به روز میگدازد و به طور منظم و مرتب آنها را از جای میلغزاند و راه بیرون آمدن را به آنها مینماید و نمیگذارد هر روز قسمتی باقی بماند، جمع شود و تاثیری بگذارد
2) چنانكه گفتیم ورزش تولید حرارت میكند و حرارت غریزی را فزونی میدهد. بر اثر ورزش، مفاصل سخت و نیرومند میشوند، پیها نیرو میگیرند، در كنشهایشان قوی میگردند و از تاثیرپذیری در امان میمانند
3) اندامها بر اثر ورزش برای پذیرش غذا آمادگی بیشتری مییابند زیرا مواد دفعی از آنها دست برداشته و جای غذا خالی مانده است
4) نیروی جذب كننده بر اثر ورزش به حركت در میآید و گره از اندامها میگشاید، اندامها به نرمش در میآیند، رطوبتهای بدن رقیق میگردند و منافذ ریز بدن، فراختر میشوند (27).
بهداشت مادر و كودك
بهداشت مادر و كودك عبارتست از مراقبتهای بهداشتی ارتقایی، پیشگیری، درمانی و بازتوانی برای مادران و كودكان. این مراقبتها زمینه های فرعی دیگری نظیر بهداشت دوران بارداری، بهداشت كودك و . . . را هم شامل میشود و اهداف ویژه آن عبارتست از:
1 ـ كاستن از ابتلاء به بیماریها و میرایی در دوران بارداری، حول زایمان، شیرخوارگی و كودكی
2 ـ ارتقاء بارداری سالم
3ـ ارتقاء تكامل جسمی و روان شناختی كودكان و نوجوانان در خانواده.
مراقبت پیش از زایمان، عبارتست از مراقبت زن در دوران بارداری. هدف اصلی آن به پایان رساندن دوران بارداری با حفظ سلامت مادر و كودك است. و بهتر آن است كه هرچه زودتر پس از آغاز بارداری شروع شود و در تمام دوران بارداری ادامه یابد. در بعضی كشورها برای تحت پوشش قرار دادن هرچه زودتر مادر توسط چرخه خدمات پیشگیری، گزارش موارد بارداری، الزامی است. اهداف مراقبتهای پیش از زایمان عبارتست از :
- � ارتقاء، حفظ و نگهداری سلامت مادر در دوران بارداری
- � تشخیص موارد پرخطر و توجه مخصوص به آنها
- � پیش بینی عوارض بارداری و پیشگیری از آنها
- � برطرف كردن اضطراب و ترس همراه با زایمان
- � كاهش میزانهای ابتلاء و میرایی در مادر و كودك
- � آموزش اجزای مراقبت كودك، تغذیه، بهداشت فردی و بهسازی محیط به مادر
هر خانم بارداری در حدود 60000 كیلو كالری بیش از نیاز متابولیسم عادی به انرژی احتیاج دارد. شیر دادن روزی 550 كیلو كالری میطلبد. از این گذشته بقای كودك با وزن هنگام تولد او همبستگی دارد و این هم با افزایش وزن مادر هنگام بارداری رابطه دارد. یك زن سالم و عادی به طور متوسط در دوران بارداری 12 كیلوگرم بر وزنش افزوده میشود. مطالعات نشان داده است كه افزایش وزن در زنان فقیر در دوران بارداری در حدود 5/6 كیلوگرم است و با این ترتیب بارداری افزایش قابل توجه نیاز به كالری و نیازهای غذایی را بر خانم حامله تحمیل میكند و رژیم غذایی متعادل و كافی برای تامین نیازهای فزاینده مادر، طی دوران بارداری و شیردهی و جلوگیری از “استرس تغذیه” بیشترین اهمیت را دارد.
توصیه های مربوط به بهداشت فردی هم به همین اندازه اهمیت دارد، باید نیاز به شستشوی روزانه و پوشیدن لباسهای تمیز توجیه گردد و موها كوتاه و تمیز باشد، هشت ساعت خواب و حد اقل دو ساعت استراحت پس از نهار باید توصیه شود. از یبوست (با خوردن سبزی، میوه و آب میوه) و از مصرف مسهلهای روغنی پرهیز شود، ورزش به صورت كار سبك در خانه توصیه میشود ولی فعالیت فیزیكی در دوران بارداری ممكن است بر جنین آسیب برساند.
مراقبت پیش از زایمان تنها به معنای ملامسه شكم، آزمایش خون و ادرار و تعیین اندازه های لگن زن نیست. بدون تردید این كارها در مراقبت پیش از زایمان مهم هستند ولی آماده سازی روانی زن هم به اندازه آماده سازی جسمی اهمیت دارد. باید به زن باردار زمان و فرصت كافی داده شود تا در باره همه جنبه های بارداری و زایمان به روشنی و آزادانه حرف بزند. این كار در برطرف كردن ترسهای او از زایمان، بسیار موثر است (4).
و جالب توجه است كه ابن سینا آسیب پذیریها، نیازهای تغذیه ای و مسائل عاطفی دوران بارداری را مورد توجه، قرار داده و بر مراقبتهای ویژه این دوران، تاكید بسیار فرموده و ده ها صفحه از كتاب نفیس قانون را به این موضوع، اختصاص داده است كه ذیلا به گزیده ای از این مطالب، پرداخته میشود :
“در اوان بارداری تا تولّد نوزاد، باید زن بار دار خود را چنانكه لازم و مناسب حال است مراعات كند. ما در این باره دستوراتی میدهیم كه هر زنی در حالت بارداری، آن را كاملا اجرا كند بهره بیند و با مشكلات غیرمنتظره روبرو نمیشود :
1) در سراسر دوران بارداری باید شكمشان نرم باشد و از یبوست بپرهیزند
2) اگر یبوست شدید داشتند شیر خِشت (نوعی صمغ گیاهی با خاصیت ملیّن) و امثال آن بخورند تا لینت یابند
3) ورزش نه شدید و نه بسیار ناچیز بلكه ورزش با شدّت متوسط بكنند
4) به آرامی پیاده روی نمایند امّا آن هم نه بیش از اندازه كه به افراط
5) نباید به هیچ وجه حركات بسیار شدید بكنند و نباید از جایی به جایی بپرند
6) باید از ضربت خوردن و بر زمین افتادن برحذر باشند
7) از پرخوری و عصبانیت، بپرهیزند
8) باید كوشش كنند كه اندوهگین نباشند و بسیار غم نخورند. خلاصه از هرچه سبب سقط جنین میشود باید بپرهیزند. بویژه در ماه اول حاملگی تا مدت بیست روز و مخصوصا در هفته اول باردار شدن به مدت سه روز باید از مراعات این دستورات غافل نباشند و از هرچه بچه را تكان میدهد دوری جویند و هرچه را كه در باره نگهداری جنین نوشته ایم مو به مو اجرا كنند
9) از سردنده های نزدیك شكم به پایین خود را با پارچه ای نرم پشمی بپوشانند
10) غذایشان نان خوب و برشته با شورباهای ساده و شورباهای زیره ای باشد
11) نباید هیچ تند مزه ای یاتلخ مزه ای رابخورند”.
مراقبت بعد از زایمان
كارشناسان مراقبت مادر و كودك، اهداف مراقبتهای پس از زایمان را بدینشرح بیان نمودهاند:
1) پیشگیری از عوارض دوره پس از زایمان
2) بازگشت سریع مادر به بهینه وضع سلامت
3) مراقبت از كافی بودن تغذیه كودك از پستان مادر
4) ارائه خدمات تنظیم خانواده
5) ارائه آموزشهای اساسی بهداشت به مادر یا خانواده او.
ابن سینا در آن زمان به این موضوع مهمّ نیز توجه داشته و دستوراتی متناسب با دانش روز و حتی فراتر از آن در زمینه رعایت بهداشت بعد از زایمان و ازجمله پوشاندن بدن مادر بلافاصله بعد از زایمان به منظور جلوگیری از جمود عضلانی بعدی، تغذیه مادر، مدت زمان خونریزی بعدی و بهداشت نوزادان و امثال اینها صادر كرده و متذكر شده است كه :
“همین كه مادر نوزاد را به دنیا آورد باید خود را بپوشد كه سرما نخورد، كوشش كند خون كافی بیرون دهد و غذای خوب و مناسب حال بخورد. نباید به طور ناگهانی به غذاهای پرمایه و دیرهضم هجوم آورد. مبادا زیاده از حد لازم گرمی به درونش راه یابد و نیروی تغییردهنده كبد را ناتوان كند و تشنگی زیاد بر او دست یابد.
خونریزی ایام بعد از زایمان، حركتها و نوبتهایی دارد. در وهله اوّل تشویش و درد همراه دارد. اگر خون زایچگی از بیست روز گذشت و تا بیست و چهار روز فروكش نكرد یا بعد از فروكش كردن باز برگشت، معلوم میشود كه حالت غیرطبیعی است، كه حتما باید مادر، خود را پاكسازی كند (28)”.
نوزاد را در تابستان باید با آب معتدل، شستشو داد. در زمستان، آب شستشو باید كمی گرم باشد ولی نه به آن اندازه ای كه آزار دهنده باشد. بهترین موقع شستشوی نوزاد بعد از خواب طولانی است. رواست كه نوزاد را روزی دو تا سه بار شست و زیانی ندارد كه در تابستان آب شستشوی نوزاد، ولرم و تا اندازه ای خنك باشد ولی در زمستان حتما باید معتدل الحراره باشد. گرمی آب شستشو باید به حدّی باشد كه تن نوزاد را گرم كند. موقع استحمام نوزاد باید مواظب بود كه آب در سوراخ گوشهایش نفوذ نكند (29)”.
شیر مادر در هر شرایطی برای شیرخوار، خوراك ایدهآل است و هیچ خوراك دیگری برای كودك پیش از چهار یا پنج ماهگی نیاز نیست و مزایای شیر مادر را میتوان به شرح ذیل، خلاصه نمود :
1ـ سالم، پاكیزه، بهداشتی و ارزان است و با گرمای مناسب در دسترس كودك قرار میگیرد
2ـ همه نیازهای غذایی شیرخوار را در چند ماه نخست زندگی او برآورده میسازد
3ـ دارای عوامل ضد میكروبی مانند ماكروفاژها، لنفوسیتها، ایمونوگلبولین A ترشحی، عامل ضد استرپتوكوك، لیزوزیم و لاكتوفرین است. این عوامل نه تنها در برابر بیماریهای اسهالی و آنتروكولیت نكروزان، حفاظت قابل توجهی ایجاد میكند بلكه در برابر عفونتهای تنفسی در ماه های اوّل زندگی نیز كودك را حفظ مینماید
4ـ شیر مادر به آسانی گوارش مییابد و هم توسط كودك نارس و هم توسط كودك عادی بكار گرفته میشود
5ـ “بستگی” بین مادر و كودك را افزایش میدهد
6ـ عمل مكیدن، كودك را در برابر استعداد چاقی حفظ مینمایند
7ـ كودك را در برابر استعداد چاقی حفظ مینمایند
8ـ مزایای زیست شیمیایی چندی دارد، ازجمله : پیشگیری ازكم شدن كلسیم و منیزیم خون در دوران نوزادی
9ـ شیر دادن از پستان مادر، به والدین هم كمك مینماید زیرا با طولانی تر شدن دوران ناباروری بین تولد كودكان فاصله گذاری میشود (4).
در كتاب “پیشگیری از بیماریهای بزرگسالان در دوران كودكی” كه از انتشارات سازمان جهانی بهداشت است بارها بر اثرات دیررس شیر مادر، اشاره نموده و ازجمله در ارتباط با اثرات پیشگیرنده آن بر چاقی و آترواسكلروز، چنین آمده است : مزایای تغذیه با شیر مادر میبایست مورد تاكید قرار گیرد، بخصوص باید این نكته را به مادران گوشزد نمود كه چاقی در كودكانی كه از شیر مادر تغذیه میكنند نسبت به كودكانی كه از شیر خشك، استفاده مینمایند، از شیوع كمتری برخوردار است. همچنین تغذیه از شیر مادر، نسبت به تغذیه از شیر خشك دارای مزایای زیادی است و از نظر اجتناب از عوامل خطر آترواسكلروز نیز حائز اهمیت است. نسج چربی كودكان چاق و غیرچاق تا حدّ زیادی از نظر تركیب اسیدهای چرب با یكدیگر متفاوت است، كه این تفاوت از اختلاف بین این كودكان از نظر عادات تغذیه ای، منشاء میگیرد. در یك بررسی كه در مورد میزان كلسترول سرم در شیرخواران ساكن شرق آفریقا و شیرخواران اروپایی، انجام شده است هیچ تفاوتی بین آنها مشاهده نشده اما میزان كلسترول سرم در كودكان 7 تا 8 ساله رقم مشخصی بوده است. به هر صورت، حتی در مراحل اوّلیه زندگی، میتوان تغییرات ساختمانی را در داخلی ترین لایه شرایین، به علّت مسائل تغذیه ای در بررسی مورفولوژیك طرح ریزی شده توسط WHO تشخیص داد (7). ابن سینا در این زمینه فرموده است:
“شیر مادر برای نوزاد از هر شیر دیگری بهتر است، زیرا بیشتر از هر غذای دیگر، به گوهر غذایی نوزاد كه در زندگی جنینی به او میرسد شباهت دارد. حتی به تجربه، ثابت شده است كه در دهان گرفتن نوك پستان، در دفع آزار شیرخواران، بسیار سودمند است. جهت اعتدال مزاج و پرورش صحیح و سالم نوزاد، علاوه بر شیر، مراعات دو نكته بسیار مهم دیگر نیز ضروری است : یكی از آن دو نكته جنبانیدن نوزاد به آهستگی و ملایمت و دیگری موسیقی و آوازی است كه برحسب عادت، برای خوابانیدن نوزاد میخوانند. نوزاد به هر نسبتی كه برای جنبانیدن و گوش دادن به موسیقی آمادگی بیشتری پیداكند، تن و روانش برای ورزشهای بدنی و روانی، آمادگی بیشتری مییابد.
در مواقعی كه شیر مادر ناتوان و یا تباه میشود و یا در مواردی كه نوزاد بر اثر خوردن شیر مادر لاغرتر میگردد، چه كسی باید به نوزاد شیردهد؟ برای این كار باید زن شیردهی را برای شیرخوار برگزید كه از حیث عمر، هیئت و شكل، اخلاق، ریخت و هیئت پستان، كیفیت شیر، مدت زمانی كه این شیردهنده زاییده است و جنس نوزاد وی شرایطی داشته باشد كه به آنها اشاره میكنیم:
عمر زن شیرده : اگر عمر زن شیرده بین بیست و پنج تا سی و پنج سال باشد بسیار مناسب است، زیرا این مرحله عمر دوره جوانی و تندرستی و به كمال رسیدن است.
هیئت و شكل زن شیرده : زن شیرده باید دارای رنگ زیبا، گردن ستبر، سینه پهن و عضله ای گوشت سفت باشد. و از حیث فربهی و لاغری دارای تناسب اندام و گوشتالو ( نه پیه آلود) باشد.
خلقیات زن شیرده: زن شیرده باید خوش خلق، خوشخو و خوشروی باشد، در برابر كنشهای بد روانی از قبیل خشم، اندوه، ترس و حالات مشابه آن زود واكنش نشان ندهد. تاثیرپذیری سریع از این حالات مزاج را تباه میگرداند، این تباهی مزاج ممكن است به شیرخوار سرایت كند. از این رو است كه پیامبر خدا (ص) فرمود : “دیوانه را دایگی نشاید” ، گذشته از آن، زنی كه بدكردار باشد اعتنای لازم را به بچه نمیكند و كمتر به او میپردازد.
ریخت و هیئت پستان : پستان باید پرگوشت و نسبتا بزرگ و در عین بزرگی بدون فروهشتگی باشد و از حیث سفتی و نرمی، متناسب باشد. شیری كه از چنین پستانی میآید، از حیث شكل و اندازه، معتدل است، به سفیدی میزند، تغییر رنگ نمیدهد و به سبزی و زردی و سرخی نمیزند، دارای بوی خوش است، عفونت و سستی در آن نیست، به شیرینی میزند و از آن تلخی و شوری و ترشی حس نمیشود. چنین شیری از حیث مقدار باید كافی باشد و اجزایش همانند هم باشند یعنی نه آبكی روان باشد و نه زیاد غلیظ و متراكم و پنیرمانند و نباید كف داشته باشد. شیر را باید به وسیله ناخن آزمود، یعنی قطره ای از آن را بر روی ناخن چكاند، چنانچه جاری بود معلوم میشود كه آبكی و رقیق است و اگر از روی ناخن نریخت غلیظ میباشد. شیر را علاوه بر وسیله ناخن به وسیله شیشه نیز میتوان آزمایش كرد به این ترتیب كه : آن را در شیشه میریزیم، اندكی مر (مرمكی) به آن میافزاییم و با انگشت، تكان میدهیم. آنگاه مقداری ماده پنیری وماده آبكی نمایان میگردد. اگر دو بخش پنیری و آبكی برابر بودند معلوم میشود شیر، مطلوب است.
اگر دایه واجد شرایط مناسب مذكور باشد، نوع غذای وی باید از گندم، گوشت بره و بزغاله و گوشت ماهی كه سخت و گندیده نباشد تشكیل شود. كاهو برای وی بسیار مطلوب است و بادام و فندق هم بد نیست. غذاهایی كه برای دایه، نامطلوبند عبارتند از : تره تیزك، ریحان كوهی (بادروج) و خردل. نعناع نیز در عداد این غذاها است.
اگر دایه، واجد شرایط نباشد و شیر وی با مزاج طفل ناسازگار باشد و در عین حال نتوانیم از شیرش بینیاز باشیم، باید در طرز خورانیدن شیر و در معالجه شیر دهنده ، تدبیر كنیم.
وقتی بچه را از شیر باز داشتند، غذایش باید با شوربا (سوپ) و گوشتهای سبك شروع شود. از شیر باز داشتن بچه باید به طور تدریجی صورت گیرد. باید بچه را با قرصهایی كه از نان و شكر ساخته شده است مشغول كرد تا پستان را فراموش كند (30).
بچه را تا وقتی كه خود به طور طبیعی یارای نشستن و راه رفتن ندارد، نباید به زور به این كارها وادار كرد، زیرا ممكن است به پشت و ساقهایش آسیبی برسد. در نخستین مراحلی كه طفل نشستن و یا خزیدن بر روی زمین را شروع میكند، باید زیراندازش نرم باشد تا از زبری زمین خراش برندارد. باید چوب و كارد و هر چیزی كه آزار میرساند ویا میبُرد از مسیر راهش جمع شود و نگذارند كه طفل از جاهای بلند پرت شود. وقتی دندانهای نیش طفل سربر میآورند نباید چیز سخت را بجود تا ماده ای كه نیش از آن تكوین مییابد از بین نرود (31).
سلامت روان، ریشه در اوایل كودكی دارد و لذا شیرخواران و كودكان خردسال ، باید رابطه گرم، صمیمی و پیوسته ای را از سوی پدر و مادر خود تجربه نمایند، چرا كه تكامل سلامت روانی، در گرو اینگونه روابط میباشد (4). ابن سینا در این رابطه فرموده است:
“باید بسیار مراقب بود كه در اوان انتقال كودك به مرحله خردسالی، اخلاق و رفتار وی پسندیده و معتدل گردد. برای این منظور نباید كاری كرد كه كودك به خشم زیاد، ترس زیاد، اندوه و شب بیداری زیاد برخورد كند و یا دچار شود. هرچه را طفل آرزو كرد باید زود برآورده شود و از هر چیز نفرت داشت از وی دور گردد. در این دستور دو نفع وجود دارد : یكی نفع نفسانی است زیرا بچه از همان طفولیت به اخلاق و رفتار نیكو خوی میگیرد و نیكی در او سرشتی میشود و از او جدا نمیگردد. دیگر آنكه برای بهبود تنش مطلوب است، زیرا همانطور كه از سوء مزاج، بدخلقی و بدرفتاری سر میزند، از عادت به بدخویی نیز سوء مزاج پیدا میشود. مثلا خشم، مزاج را بیشتر از حالت اعتدال گرم میكند، اندوه ، خشك مزاجی ببار میآورد، پژمردگی و كم ارادگی نیروی روانی را سستی میبخشد و سلامت مزاج رابه سوی بلغمی بودن گرایش میدهد. پس معلوم میشود كه در خوش خلقی دی تن و روان نیز هست.
وقتی كودك از خواب بیدار شد، بهتر آن است كه استحمام شود و بعد به مدت یك ساعت با اسباب بازیهایش و یا به منظور بازی كردن تنها گذاشته شود، سپس كمی غذا بخورد و از آن به بعد زیاد تر از پیش به بازی بپردازد، باز استحمام كند و غذا بخورد و تا حد ممكن نگذارند در وقت غذا خوردن آب بنوشد، زیرا آب غذای خام را قبل از هضم شدن به درون میراند(32)”.
هرچه در مدرسه بگذرد بر سلامت روان كودك اثر میگذارد. برنامه ها و كارهایی كه در مدرسه انجام میشود میتواند نیازهای عاطفی كودك را ارضاء یا او را ناامید نماید.كودكانی كه دشواریهای عاطفی دارند به خدمات روانشناسی، نیاز دارند. از نظر سلامت روان و كارآیی كودك در یادگیری روابط مناسب بین آموزگار و دانش آموز و جوّ كلاس درس، اهمیت بسیار دارد (4) و جای هیچگونه تعجبی نیست كه ابن سینا در این زمینه نیز رهنمودهایی ارائه داده كه به ذكر جملاتی از آن بسنده میگردد:
“وقتی كودك به شش سالگی رسید، باید او را به معلم و شخص ادب آموز سپرد و به تدریج به كسب تحصیلش واداشت. نباید او را به زور وادار كرد كه یك دفعه كتاب را بگیرد و از خود دور نسازد.
این بود دستور پرورش خردسالان تا زمان چهارده سالگی آنها. در این مدت همواره باید مراقب حال و مزاج آنها بود كه آیا تری یا خشكی در مزاج آنها و یا سختی در جسمشان در افزایش یا در كاهش و یا در حال اعتدال است. باید در كاهش دادن ورزش به تدریج عمل كنند، حتی در ورزش سخت و دشوار هم كه نمیخواهند دیگر انجام دهند باید ترك آن تدریجی باشد. ورزش در بین سن خردسالی و نوجوانی باید به صورت معتدل انجام گیرد(46).
بهداشت سالمندان
افزایش سن انسان در ارتباط با تغییرات آناتومیك و فیزیولوژیك اعضاء و جوارح بدن میباشد و تغییراتی نظیر كاهش انتشار خون، تغییرات دژنراتیو و فیبروز و اسكار، جایگزینی چربی رنگدانه ها و سایر مواد، كاهش سلولها و بافتها، افزایش یا كاهش نفوذپذیری سطوح عروقی و نظایر آن در این سنین، عارض میگردد و باعث سازشكاری و كاهش مقاومت بدن در مقابل عوامل عفونی میشود.
پوست انسان با افزایش سن، متحمّل تغییرات عمده و میكروسكوپیك فراوانی میگردد به طوری كه با كاهش چربی زیر پوستی از ضخامت آن كاسته میشود، پرفوزیون عروقی لایه دِرم كاهش مییابد و تشكیلات وابسته به پوست و ازجمله غدد پوستی، دچار آتروفی میشوند و لذا سدّهای فیزیكی پوست و برخی از خواص میكرب كشی آن در سنین پیری، دستخوش سازشكاری میگردد و علاوه بر اینها افراد سالخورده، به نحو بارزتری در معرض تماس با ضربه های ریز و درشت هستند و دچار زخمهای فشاری و برخی از بیماریهای پوستی نیز میشوند و پُرواضح است كه مجموعه این تغییرات، موجبات افزایش شیوع و شدت عفونتهای پوستی را در سالخوردگان، فراهم میكند و تغییرات مشابهی نیز در سطوح مخاطی حفرات و اعضاء بدن بروز مینماید و باعث سازشكار شدن فعالیت مژكهای تنفسی ترشحات مخاطی و خواص مكانیكی سیستم مخاطی میگردد و گرفتاریهای وابسته به سِنّی نظیر بیماریهای انسدادی مزمن ریوی، گاستریت آتروفیك، بیماریهای ایسكمیك روده، بیماریهای التهابی روده یا بدخیمیهای مزمن، منجر به آسیب سطوح مخاطی میشود و زمینه را جهت بروز بیماریهای عفونی در این افراد فراهم مینماید.
در سنین پیری، احتمال بروز بسیاری از بیماریها بیشتر است و خیلی از این بیماریها بر حساسیت سالخوردگان در مقابل عفونتها میافزایند زیرا بیماریهای زمینه ای ممكن است سازوكارهای دفاعی میزبان را تحت تاثیر قرار داده بیمار را نیازمند اقدامات تشخیصی و درمانی نماید و این اقدامات، زمینه را برای بروز عفونت، مساعد كند و نیز به بستری شدن در بیمارستان منجر شود و بیمار را مجبور به دریافت داروهایی كه اثرات سوئی بر سیستم ایمنی دارند بنماید. بیماریهای زمینه ای كه به نحو شایعی بر خطر بروز عفونت در سالخوردگان میافزایند عبارتند از كانسرها، برخی از انواع لوسمی، دیابت ملیتوس، بیماریهای مزمن ریوی، برخی از بیماریهای كلاژن عروقی، اوروپاتیهای انسدادی و حوادث عروقی مغز (6). علاوه بر اینها ظرفیت هضم و جذب مواد غذایی در این افراد خیلی كمتر از توانایی هضم و جذب آنها در دوران جوانی، میباشد، آنزیمهای هضم كننده و اسیدیته معده، كاهش مییابد و به همین دلیل باید رژیم غذایی با دقت، انتخاب شده و از غذاهای سرخ كردنی، غذاهای پرچرب و ادویه دار، اجتناب گردد. مقدار مصرف غذاهای حیوانی، نظیر گوشت قرمز و یا تخم مرغ نیز بایستی كاهش یابد و به جای آنها از ماهی كه منبع مناسبی از پروتئینهای حیوانی است استفاده شود. البته علیرغم اینكه افراد سالخورده به كالری كمتری احتیاج دارند ولی به مقادیر مشابهی از ویتامینها و املاح معدنی، نیاز خواهند داشت و میوه و سبزیهای با هضم آسان، بایستی به مقداركافی دریافت نمایند. قابل ذكر است كه فعالیتهایی نظیر خواب و بیداری، تمرینات ورزشی و تفریحات مناسب در ساعات مشخصی باید انجام شود و حتی در روزهای تعطیل نیز تكرار گردد (8). ابن سینا در كتاب قانون برنامه های مفصّلی را در زمینه بهداشت سالمندان، طرح ریزی نموده در این راستا به تغذیه، استحمام، ورزش و ماساژ بدن، اهمیت زیادی داده و یادآور میشود كه :
“تغذیه سالخوردگان باید به فواصل كم انجام گیرد و هر وعده غذایی در دو بار یا سه بار به حسب هضم و نیرو و یا ناتوانی دستگاه گوارش انجام گیرد. پیران باید در ساعتِ 3 نان برشته خوب با عسل بخورند، در ساعت هفت، بعد از استحمام چیزی تناول كنند كه شكم را نرم نگهدارد، بعد نزدیك شب خوراك خوب و مغذّی بخورند. اگر شخص سالخورده، نیرومند باشد كمی بیشتر غذا بخورد. اشخاص پیر نباید هیچ غذای غلیظی را كه سودا و بلغم میآورد بخورند و همچنین نباید خوراك تندمزه خشكی آور نظیر آبكامه و ادویه را (مگر به توصیه طبیب و به قصد مداوا) بخورند. اگر غذاهای سودایی و بلغم آور مانند مواد شور طعم، بادمجان، گوشت خشكیده، گوشت شكار، گوشت ماهی سفت، هندوانه خوردند و یا اگر غذاهای خشكی آور نظیر آبكامه، ماهیهای ریز نمك زده و قهوه میل كردند باید با تناول غذاهای مخالف آنها تداوی شوند و اگر معلوم گردید كه در آنها مواد زائدی گردآمده است باید مواد ملین به كار ببرند. گاهی نیز اتفاق میافتد كه باید باز همراه غذایشان مواد ملین بخورند.
شیر برای سالخوردگان خوب است به شرطی كه از نوشیدنش لذّت ببرند، بعد از نوشیدن آن در اطراف كبد و یا شكم كشیدگی رخ ندهد، جسمشان به خارش نیفتد و دردی احساس نكنند. شیر هم غذا است و هم رطوبت بخش.
گیاهان و میوه هایی را كه سالخوردگان باید تناول كنند، نظیر سلق، كرفس و اندكی سبزی (تره) ، بهتر است كه به وسیله مر، خوشبو شود و با زیت همراه باشد. این مواد را بهتر است قبل از غذا بخورند تا به مزاجشان لینت دهد. میوه هایی كه با مزاج پیران موافق است و شكم آنها را نرم میكند عبارتند از انجیر و آلو در تابستان و انجیر خشك پخته شده در آب انگبین، در فصل زمستان. این میوه ها باید قبل از غذا تناول شوند تامعده را نرمی دهند.
مالش دادن پیران باید از حیث كمّی و كِیفی به اعتدال انجام گیرد. اندامهای ناتوان و مثانه را هرگز نباید مالش دهند. اگر مالش دادن هر روز به دفعات صورت میگیرد هر بار باید با پارچه زبر و یا با دست برهنه انجام شود كه برای آنها مفید است و از آفت وارد بر اندامها جلوگیری میكند. شستشوی همراه مالش دادن برای آنان سودمند است.
در ورزش پیران باید اختلاف حالات جسمی و بیماریهایی را كه عادتا به سراغ آنها میآیند و عادت آنها را در ورزش كردن در نظر گرفت. اگر جسمشان در منتهای اعتدال باشد ورزشهای معتدل برای آنها مفید است. اگر یكی از اندامهای آنها در بهترین وضع اعتدال نیست باید در هنگام ورزش مراعات آن اندام بشود و دستور ویژه هر اندام در باره آن اجرا گردد.
ورزش چنین كسانی باید پیاده روی، مسابقه دو، سواركاری و آن نوع ورزشی باشد كه به نیمه پایین تن مربوط میشود. اگر در پاها آسیبی داشته باشند ورزش آنها باید از نوع ورزشهای مربوط به بخشهای بالای تنه، از قبیل وزنه برداری، پرتاب سنگ و بلند كردن آن باشد (33)”.
بهداشت فردی (Personal hygiene)
در مبحث كنترل بیماریهای عفونی به اقدامات محافظت كننده ای گفته میشود كه مسئولیت رعایت آن بیشتر با خود افراد است و باعث ارتقاء بهداشت آنها و محدود كردن انتشار بیماریهای عفونی، به خصوص آنهایی كه در اثر تماس مستقیم منتقل میگردند، میشود. این اقدامات شامل :
(الف) شستن دستها با آب و صابون بلافاصله بعد از دفع مدفوع یا ادرار و در تمام موارد قبل از خوردن و یا دست زدن به غذا، (ب) دور نگاهداشتن دست و اشیاء كثیف یا اشیائی كه به وسیله دیگران در مستراح استفاده شده است از دهان، بینی، گوش، دستگاه تناسلی و زخمهایی كه در بدن وجود دارد، (پ) استفاده نكردن از وسایل خوراك، ظروف مخصوص آشامیدن، حوله، دستمال، شانه، برس مو و پیپ مشترك و ناپاك، (ت) جلوگیری از در معرض قرار گرفتن دیگران به ترشحات بینی و دهان هنگام سرفه و عطسه، خنده و صحبت كردن، (ث) شستن دقیق دست بعد از دست زدن به بیمار و یا متعلقات او، (ج) شستن مكرر و كافی بدن و حمام گرفتن با آب و صابون (3).
ابن سینا در زمینه بهداشت فردی نیز رهنمودهایی در سراسر كتاب قانون، ارائه فرموده و علاوه بر آن بعضی از ارگانها نظیر چشم، گوش و دهان و دندان را به شرحی كه ذیلا خلاصه ای از آن ذكر میگردد تحت عناوین جداگانه ای مورد عنایت، قرار داده است:
بهداشت چشم
“كسی كه سلامت چشم را میخواهد، باید آن را از گرد، دود، هواهای گرم و سرد زیاد، بادهای غبار برانگیز و بادهای سرد و باد سام، دور سازد. به تنها چیزی نگاه ندوزد و زُل نزند. باید از گریه زیاد بر حذر باشد. كمتر چشم به چیز بسیار ریز بدوزد، مگر در حال ورزش چشم، زیاد بر پشت نخوابد.
بهداشت گوش
باید گوش را از گرما و باد و چیزهای بیگانه غیرطبیعی و زیان آور، نگه داشت و نگذاشت آب و جانوران بدان راه یابند، چرك را نیز باید زدود (34).
بهداشت دهان و دندان
كسی كه بخواهد دندانهایش سالم بماند، باید چند نكته را رعایت كند:
- � چیزهای سخت را با دندان نشكند
- � از بسیار سرد و بویژه سرد بر گرم، و بسیار گرم و بویژه گرم بر سرد دور باشد
- � همیشه به وسیله خلال، دندان را پاك كند امّا نه به حدّی كه زیان به گوشت میان دندانها برساند و گوشت را بیرون بیاورد و دندان را لق نماید.
در مسواك كردن باید میانه باشد، كاری نشود كه درخشندگی و مینای دندان را از بین ببرد . . . اگر مسواك به اعتدال باشد، دندان را جلا دهد و تقویت میكند و گوشت میان دندان را سفت مینماید و مانع بركندگی میشود و دهان خوشبوی گردد. بهترین چوب مسواك آن است كه گیرندگی و تلخی در آن باشد (35).
بهداشت مسافران
ابن سینا در كتاب اوّل قانون در طب تحت عنوان برنامه مسافران، 8 فصل كوتاه را به این امر اختصاص داده به موضوعاتی نظیر؛ پیشگیری از بیماریها، كلّیات برنامه سفر، دستور برای مسافران فصل گرم، دستور برای مسافران فصل سرد، گرم نگهداشتن بدن در حین مسافرت، حفظ شادابی و رنگ نباختن در سفر، بهداشت آب در مسافرت، پرداخته است و اگر امروزه علمی به نام طب مسافرت به عنوان یکی از شاخه های تخصصی علم پزشکی وجود دارد و به جنبه های تشخیصی، پیشگیری و درمانی بیماریهای مرتبط با مسافرت می پردازد. ریشه در طب نیاكان دارد. به طوری كه وی می نویسد: بهترین دستور بهداشتی برای سفر، موضوع غذا و بحث در باره خستگی است. غذای مسافر باید خوب باشد و گوهر پاك داشته باشد. باید در غذا خوردن اندازه را نگه داشت و زیاده روی نكرد تا هضم آن میسّر باشد و مواد زائد در رگها جمع نشوند (36)”،
و این شمه ای بود از بهداشت گرایی نیاكان، با توجه به مندرجات كتاب قانون در طب و لذا جا دارد اولویت داشتن بهداشت بر درمان و جایگزینی بهداشت گرایی به جای درمان گرایی صرف و توجه كامل به بهداشت عمومی را كه به حساب بینش جدید پزشكی گذاشته به عنوان یكی از شاخه های جدید رشته پزشكی، به حساب میآوریم به پیشكسوتان پزشكی و بهداشت و مخصوصا به ابن سینا نسبت دهیم و سهم دیگر اقوام را در پیشرفت پزشكی و بهداشت، فراموش ننماییم و ما نیز به حكم وظیفه، قدمی در آن مسیر، برداریم و برخیزیم و گامی فراپیش نهیم و اینرا نیز بدانیم كه در بین بیش از یكصد فقره پژوهش در طب قدیم ازجمله آثار ابن سینا كه طی دو دهه گذشته در سطح جهان انجام شده و عناوین یا خلاصه های آن در Medline سالهای 2004ـ1996 (اینترنت) موجود است فقط یك فقره آن در كشور خودمان صورت گرفته است كه جای بسی شگفتی است ولی اینك كه توفیق رایانه ای كردن قانون ابن سینا حاصل شده است بیش از پیش وظیفه داریم جبران مافات كنیم و اقلا قسمتی از پژوهشهای خود را نیز به این مقوله، اختصاص دهیم . . . و اكنون بعنوان حُسن ختام، به ذكر عناوین بعضی از مطالعاتی كه اخیرا در زمینه آثار پزشكی ابن سینا صورت گرفته است میپردازم:
- � ابن سینا طلایه دار بهداشت و طب پیشگیری (37)
- � دیدگاه های بهداشتی ابن سینا (38)
- � بهداشت و پیشگیری از نظر ابن سینا (39)
- � بهداشت روان در خاور میانه : نویسنده در این مقاله، ضمن بررسی تاریخچه بهداشت روان، تاثیر افكار ابن سینا و رازی برطب نوین در اروپا را مورد تاكید، قرار داده است (40)
- � ابن سینا و طب پریناتال (41)
- � روشهای سنتی مورد استفاده در كنترل بیماریهای حیوانات در ایران : نویسنده در این مقاله به دیدگاه های ابن سینا، رازی و جرجانی، اشاره نموده و متذكر شده است كه بعضی از نقطه نظرات این دانشمندان، یادآور تئوری تخمیر (fermentation theory) لوئی پاستور است (42)
- � نظرات ابن سینا در مورد ناسازگاریها و رژیمهای غذایی (43)
- � تاریخچه طب ورزش : در این مقاله نیز نویسنده، اشاره ای به دیدگاه بهداشتی ابن سینانسبت به ورزش نموده است (44).
- � بزرگداشت ابن سینا به خاطر یكهزار سال حفظ سلامتی (45)
- � ابن سینا و مبانی و اصول آموزش سلامت و بیماری (46)
- � دیدگاه های طب عربی (اسلامی) در مورد همجنس بازی : نویسنده در این مقاله به دیدگاه ابن سینا مبنی بر قائل شدن منشاء روانی برای این ناهنجاری، اشاره كرده وبه كتاب قانون، استناد نموده است (47).
در خاتمه، امید است ما راویان قصه های رفته از یاد نباشیم و یادآوری نقشی كه در گذشته های نه چندان دورِ تاریخ پزشكی در عرصه تولید و تدوین اصول و مبانی بهداشت عمومی داشته ایم تداعی كننده آن توانِ بالقوه برای ادامه همان راه در طول تاریخ حال و آینده پزشكی و بهداشت باشد.
منابع
1 ـ براون، ادوارد: تاریخ طب اسلامی، ترجمه مسعود رجب نیا، چاپ پنجم، شركت انتشارات علمی و فرهنگی، سال 1371 ، صفحات 30ـ1 . 2 ـ بانك اطلاعاتی رایانه ای تاریخ پزشكی ایران و جهان اسلام: حوزه معاونت پژوهشی وزارت بهداشت، ویرایش اول، سال 1377 ، صفحات 3172ـ3169 http://www.elib.hbi.ir/persian/library.htm 3 ـ دیكشنری اپیدمیولوژی جان لاست (1983) : ترجمه دكتر كیومرث ناصری، انتشارات دانشگاه تهران، سال 1367 ، صفحات 200ـ1 . 4 ـ پارك : درسنامه پزشكی پیشگیری و اجتماعی، جلد سوم، ترجمه دكتر حسیـن شجاعی، دانشگاه علوم پزشكی گیلان، سال 1375 صفحات 30ـ29 و208ـ192 و 416ـ407 . و تطبیق با چاپ هیجدهم، سال 2005.(K. Park, Park�s Textbook of Preventive and Social Medicine, 18th edition, M/s Banarsidas Bhanot Publishers, India, 2005.) 5 ـ بیگل هول: مبانی اپیدمیولوژی، سازمان جهانی بهداشت، سال 1990 ، ترجمه دكتر محسن جانقربانی، انتشارات معاونت پژوهشی وزارت بهداشت، سال 1371 صفحات 58ـ18 . 6 ـ حاتمی، حسین : كتاب همهگیری شناسی بیماریها، حوزه معاونت پژوهشی وزارت بهداشت، سال 1378 صفحات 1626ـ1589http://www.elib.hbi.ir/persian/library.htm 7 ـ فالكنر، فرانك : پیشگیری از معضلات بهداشتی بزرگسالان در سنین كودكی انتشارات WHO ، معاونت پژوهشی وزارت بهداشت، سال 1375 ، ترجمه دكتر سیدحمید حسنی، صفحات 70ـ50 . 8 ـ بهداشت سالمندان، سازمان جهانی بهداشت، ترجمه محمدرضا شیدفر، نشر سیاوش، سال 1375 ، صفحات 120 . 9 ـ ابن سینا: قانون در طب، بانك اطلاعاتی رایانه ای قانون ابن سینا، ترجمه عبدالرحمن شرفكندی، معاونت پژوهشی وزارت بهداشت، سال 1377 ، صفحه 5 http://www.elib.hbi.ir/persian/library.htm 10 ـ ابن سینا: قانون، كتاب اول، فن اول، فصل اول، صفحه 7 . 11 ـ ابن سینا: قانون، كتاب اول، فن دوم، فصل دوم، صفحه 261 . 12 ـ نفیسی، ابوتراب: تاریخ علوم پزشكی تا ابتدای قرن معاصر، انتشارات دانشگاه اصفهان، شماره 167 ، سال 1355 ، صفحات 50ـ1 . 13 ـ ابن سینا: قانون، كتاب اول، فن اول، فصل دوم، صفحه 8 .14 ـ ابن سینا: قانون، كتاب اول، فن سوم، فصل، صفحه 9ـ564 .15 ـ ابن سینا: قانون، كتاب اول، فن اول، تعلیم اول، فصل دوم، صفحه 11 .16 ـ ابن سینا: قانون، كتاب اول، فن اول، تعلیم سوم، فصل اول، صفحه 21 .17 ـ ابن سینا: قانون، كتاب اول، تعلیم سوم، فصل اول، صفحه 421 .18 ـ ابن سینا: قانون، كتاب اول، تعلیم سوم، فصل چهارم، صفحه 448 .19 ـ ابن سینا: قانون، كتاب سوم، فن اول، گفتار اول، فصل دهم صفحه 2368 .20 ـ ابن سینا: قانون، كتاب اول، تعلیم دوم، جمله اول، فصل شانزدهم، صفحه 361ـ353 .21 ـ ابن سینا: قانون، كتاب اول، تعلیم دوم، جمله اول، فصل پنجم، صفحه 304 .22 ـ ابن سینا: قانون، كتاب اول، تعلیم دوم، جمله اول، فصل دهم، صفحه 392 .23 ـ ابن سینا: قانون، كتاب چهارم، گفتار دوم، فصل اول، صفحه 5739 .24 ـ ابن سینا: قانون، كتاب اول، تعلیم دوم، جمله اول، فصل نهم، صفحه 326 .25 ـ ابن سینا: قانون، كتاب اول، فن سوم، تعلیم دوم، فصل هفتم، صفحه 621 .26 ـ ابن سینا: قانون، كتاب اول، تعلیم دوم، جمله اول، فصل دوازدهم، صفحه 336 .27 ـ ابن سینا: قانون، كتاب اول، تعلیم دوم، فصل اول، صفحه 597ـ595 .28 ـ ابن سینا: قانون، كتاب سوم، گفتار دوم، فصل دوم، صفحه 5318 .29 ـ ابن سینا: قانون، كتاب اول، تعلیم اول، فصل اول، صفحه 572 .30 ـ ابن سینا: قانون، كتاب اول، تعلیم دوم، فصل دوم، صفحه 573 .31 ـ ابن سینا: قانون، كتاب اول، تعلیم دوم، فصل سوم، صفحه 580 .32 ـ ابن سینا: قانون، كتاب اول، تعلیم اول، فصل چهارم، صفحه 593 .33 ـ ابن سینا: قانون، كتاب اول، تعلیم سوم، فصل دوم، صفحه 676 .34 ـ ابن سینا: قانون، كتاب سوم، فن چهارم، فصل دوم، صفحه 2920ـ2919 .35 ـ ابن سینا: قانون، كتاب سوم، فن هشتم، فصل دوم، صفحه 3058ـ3057 .36 ـ ابن سینا: قانون، كتاب اول، تعلیم پنجم، فصل دوم، صفحه 698 . 37) Polizzi F: Avicenna, a forerunner of hygiene and preventive medicine, Ann Ig 1994 Jul-Dec;6(4-6):357-64 . 38) Kakhorov GK: Hygiene views of Avicenna, Feldsher Akush 1984 Feb; ;49(2):52 . 39) Aroua A: Hygiene and prevention in Avicenna, Tunis Med 1980 Jul-Aug;58(4):556-61 . 40) Okasha A: Mental health in the Middle East, Clin Psychol Rev 1999 Dec;19(8):917-33 . 41) Dunn PM: Avicenna (AD 980-1037) and Arabic perinatal medicine. Arch Dis Child Fetal Neonatal Ed 1997 Jul;77(1):F75-6 . 42) Tadjbakhsh H: Traditional methods used for controlling animal diseases in Iran, Rev Sci Tech 1994 Jun;13(2):599-614 . 43) Cohen SG: Avicenna on food aversions and dietary prescriptions. Allergy Proc 1992 Jul-Aug;13(4):199-203 . 44) Snook GA: The history of sports medicine. Part I, Am J Sports Med 1984 Jul-Aug;12(4):252-4 . 45) Smith RD: Tribute to Avicenna: one thousand years of the art of preserving health, J Kans Med Soc 1981 Jul;82(7):359-60, 372 .46) Arzumetov IuS: Avicenna–physician-encyclopedist and certain principles of his teachings concerning health and disease, Fiziol Zh SSSR Im I M Sechenova 1980 Sep;66(9):1273-7 . 47) Nathan B: Medieval Arabic medical views on male homosexuality, J Homosex 1994;26(4):37-9. |